عضو جداشده فرقه رجوی علت تمامی هوچی گری و دروغ گویی های رجوی را ترس او از اعضا می داند.
این هفته یکی از اعضا جدا شده از فرقه رجوی، میهمان دفتر انجمن نجات استان سیستان و بلوچستان بود. او که زمانی فریب عوامل آدم ربای رجوی را خورد و با وعده های دروغ شرایط شغلی ایده آل، تحصیل و دانشگاه را رها کرد، به جای اشتغال در اروپا از عراق و کمپ اشرف سر درآورد و مشقت های زیادی را از سرگذراند تا توانست بندهای اسارت فرقه را از دست و پا و ذهنش باز کند و دوباره به دنیای آزاد و زندگی واقعی قدم بگذارد.
این عضو جدا شده از تشکیلات مجاهدین، بعد از رهایی تحصیلاتش را ادامه داد و هم اکنون در یکی از سازمان های دولتی مشغول به کار است. با توجه به شرایط شغلی و حرفه ای ایشان و به درخواست خودشان، از آوردن نام وی معذوریم.
– رجوی همواره مدعی داشتن پایگاه اجتماعی خودش و فرقه اش در میان ملت ایران است. آیا این ادعا صحت دارد؟
س.ر(با لبخند کنایه آمیز): رجوی بسیار عاقل تر از آن است که نفهمد اوضاع در ایران چقدر بر علیه او است و ملت ایران چقدر از او و فرقه اش متنفرند.
اما این ادعاها را می کند تا فقط و فقط اعضای داخل اشرف را ساکت و امیدوار نگه دارد. اعضا هیچ اطلاع و اخباری از بیرون اشرف و موضع واقعی مردم ایران در قبال فرقه ندارند و فکر می کنند ملت در ایران کلاً دو انتخاب دارند، 1- زندگی با ذلت 2- جوخه اعدام. لذا چون که سالهاست خود را مجاهد نامیده اند فکر می کنند از آنجا سکان مبارزه و سرنگونی حاکمیت در ایران را در دست دارند. رجوی هم با طرح اینگونه ادعاهای واهی آب و تاب این باور غلط را زیادتر کرده و بر طبل حماقت آن ها بیشتر می کوبد.
– شما بعد از جدایی از فرقه مدتی در اروپا زندگی کردید. موقعیت و محبوبیت فرقه رجوی را در بین ایرانیان خارج کشور چطور دیدید؟
س.ر: فرقه به هرحال در خارج کشور هوادارانی دارد که البته از گذشته هوادار رجوی بشمار می آمدند و خب در گردهمایی ها، آکسیون ها و غیره حاضر می شوند. اما بطور صد در صد می گویم سایر ایرانیان چه سیاسی و چه غیر سیاسی ها ابداً دید مثبتی به عملکرد فرقه رجوی ندارند و بسیار منتقد آن هستند. حتی اگر برای اخذ پناهندگی مجبور به پذیرش هواداری رجوی و فرقه اش باشند قید پناهندگی را می زنند و اگر شده سالها بلاتکلیف بمانند سمت حمایت از رجوی نمی روند.
– اما در بزنگاه هایی چون حملات موشکی به اشرف و لیبرتی و حتی ورود اخیر پلیس آلبانی به اشرف 3 تعدادی از سیاسی های خارج کشور از فرقه حمایت کردند در حالیکه هوادار مطلق سایر اپوزیسیون ها بودند.
س.ر: حمایت؟! من فکر می کنم شما اعتراض آن ها به کشته و زخمی شدن اعضاء فرقه را حمایت تلقی کردید. من به شخصه غیر از تعداد انگشت شماری گروهک های تروریستی کوچک که جیره خور فرقه هستند و چون خودشان منابع مالی ندارند و از سوی مریم رجوی کمک های مالی می شوند در این مواقع برای ادای دین یا هر چیز دیگر از فرقه حمایت می کنند اما دیگران تنها نگرانی شان از خطرات جانی علیه ساکنان کمپ های فرقه را ابراز می کنند و به نظرم این به معنای حمایت از فرقه نیست.
– شما گفتید فرقه هوادارانی از گذشته دارد که در تجمعاتشان در خارج کشور شرکت می کنند ولی دیگر کسی به سمت هواداری فرقه نمی آید. اما در تصاویر دیدیم که بسیاری از حاضرین در تجمعات و گردهمایی های فرقه از نسل جوان هستند.
س.ر: خب آن جوان ها فرزندان و اعضا خانواده همان هواداران قدیمی هستند. حتی برخی هایشان همان کودکانی هستند که مسعود رجوی از پدر و مادرشان جدایشان کرد و به خانواده های هوادار و پانسیون ها در خارج کشور سپرد.
– از نظر شما موقعیت اجتماعی فرقه در بین مردم و به ویژه نسل جوان در ایران چگونه است؟
س.ر: مخالفین میلیونی رجوی نسل های بزرگ تر جامعه ایران که تنفر وصف ناپذیری از فرقه دارند یک سو و نسل امروزی که شاید هیچ شناختی از او ندارند هم در سوی دیگر قرار دارند. اما همین نسل نا آشنا با فرقه وقتی کوچکترین توضیحی درباره این فرقه به آن ها داده می شود حس بد در چهره شان قابل مشاهده و حدس می شود. مثلاً وقتی همکاری مسعود با صدام در دوران جنگ تحمیلی را می شنوند بلافاصله گاردی خصمانه علیه رجوی می گیرند چرا که برایشان قابل هضم نیست عده ای، آن هم ایرانی بتوانند علیه کشورمان با دشمن خارجی همدست شوند!؟
– آیا نظر شما این است که نسل جوان در ایران شناختی از فرقه رجوی ندارند؟
ببینید من با این تجربه گفتم که نسل امروز شناختی از رجوی ندارند که از زمانی که به ایران برگشتم متوجه شدم اکثراً افرادی رجوی و فرقه اش را می شناسند که به هر دلیل زندگیشان تحت الشعاع فرقه است منظورم جمعیت هوادار، خانواده هایی که فرزندانشان اسیر فرقه اند وَاِلا افراد عادی جامعه و خصوصاً جمعیت جوانِ تر، درگیر نشده با آسیب این فرقه به جرات می گویم شاید حتی اسم رجوی را هم نشنیده باشند.
به طور مثال از اقوام خودم برادرزاده ها و خواهر زاده هایم، چون برادر و خواهرهای من در سالهای عضویتم در فرقه دغدغه مند من بودند و دائم اسم رجوی و فرقه اش را تکرار می کردند، خواه ناخواه بچه هایشان با موضوع آشنا شدند اما خیلی از اقوام درجه دوم و دورترم، وقتی من را می بینند سوال می کنند که مگر کجا بودی و این ها که اسیرت کردند چه کسانی بودند؟
یادم هست در آستانه نمایشگاه و همایش دگردیسی در فرقه رجوی که در زاهدان برگزار شد، یک روز سوار اتوبوس شهری بودم پسر جوانی را دیدم که با مشاهده تصویر مسعود رجوی روی بیلبورد تبلیغاتی این همایش او را با یکی از بازیگرها اشتباه گرفت. او که ظاهراً متن های بیلبورد را نخوانده بود به دوستش گفت: عه اکبر عبدی فیلم جدید بازی کرده. این جوان چون مسعود را نمی شناخت فکر می کرد آقای اکبر عبدی برای نقش در یک فیلم به این شکل گریم شده است.
در ادامه گفتگوی صمیمانه با مهمان عزیزمان درباره پیشنهادات ایشان پیرامون نقش انجمن نجات در آشناسازی نسل جوان با فرقه صحبت کردیم و ایشان پیشنهادات بسیار گزیده و جالبی مطرح کردند.
با تشکر و قدردانی از ایشان