روش های مجاب سازی  روانی در فرقه مجاهدین – قسمت هفتم

فشار همتراز و سرمشق سازی (انطباق رفتارهای فرد با جمع)

در تشکیلات مجاهدین علیرغم اینکه اعضای جدید از سیستم پذیرش و آموزش های اولیه ایدئولوژیکی و تشکیلاتی و امنیتی می گذرند ولی انطباق  رفتار با جمع پیرامون، اصلی ترین نقش در تنظیم رفتار هر عضو جدید و یا حتی قدیمی تر دارد.

همیشه رهنمودهای تشکیلات برای اعضای قدیمی تر این بود که برخوردهای خوب و نرمی با اعضای جدید داشته باشند اشکالات آنها را در تمامی عرصه ها با خوشرویی به آنها  گوشزد کنند و با صبر و تحمل بیشتر با آنها رفتار کنند تا آنها احساس فشار نکنند و در یک پروسه نرم آنها را وادار به تبعیت از قوانین فرقه کنند. به همین دلیل مسئولین نیرویی هم سعی می کردند تمامی برخوردهای شان در قبال اشکالات اعضای جدید جنبه آموزش داشته باشد. البته این بدین معنی نبود که  تشکیلات بخواهد از خطاهای آنها بگذرد و شرایط را برایشان سهل و ساده بگیرد.

اهرم جمع همچنانکه در بحث های پیشین هم توضیحات مفصلی در رابطه با کارکرد آن دادم وسیله موثری برای وادار کردن اعضای فرقه به منطبق کردن رفتارهای خود با قوانین فرقه بود.

فشار جمع کارکرد بالایی در مجاب سازی اعضای جدید و هم اعضای قدیم در تشکیلات مجاهدین از قوانین فرقه داشته و دارد. به نحوی که هر عضوی  با دیدن گوشه ای از کارکرد اهرم جمع تلاش میکند خود را در چارچوب های تشکیلاتی تنظیم و رفتارهای خارج از آن نداشته باشد.

وقتی از اهرم جمع در تشکیلات مجاهدین صحبت می کنیم هرگز نباید آن را به مشاوره ها و جلسات مشترک مسئولین یک شرکت و یا یک جمع دانشگاهی و یا دانش آموزی و یا هیئت امنای یک مسجد و یا یک مدرسه و یا هر تشکلی که میشود در جامعه فکر آن را  کرد تشبیه نمود.

چرا که تجمعات و گروهها و تشکل های موجود در جامعه میتوانند حول موضوع دلخواهشان ساعت ها به بحث و گفتگو پرداخته و راه کار مناسبی را برای حل آن معضل و مشکل موجودشان برگزینند ولی در تشکیلات مجاهدین هرگز چنین چیزی اتفاق نمی افتد.

برای اینکه توضیح بیشتری داده باشم وقتی صحبت از اهرم و فشار جمع در تشکیلات مجاهدین می کنیم می توانید بدترین شکل سوءاستفاده از این اهرم را در ذهن تان مجسم کنید که تنها کارکرد آن مجاب کردن اعضا برای طی طریق کردن تنها یک مسیر است و نه چیزی دیگر، و این پدیده  شومی است که در تشکیلات مجاهدین وجود دارد و بنابراین  تفاوت ماهوی بین تلقی مجاهدین از مفهوم جمع  با آن چیزی که در جامعه و به مفهوم عام آن  شناخته شده وجود دارد. بنابراین رجوی کاری کرده بود که تمامی اعضای مجاهدین علیرغم اینکه هرگز دلشان نمی خواست سوژه چنین جمعی واقع شوند ولی در اساس همه هم سوژه بودند و هم جمع و هیچکس را از این سرنوشت گریزی نبود.

جمع حاضر در مجاهدین به شما می گوید چگونه فکر کنید ، چگونه لباس بپوشید، چگونه وضع ظاهری تان را آرایش کنید ، چگونه بخوابید ، چگونه  و در رابطه با چه چیزهایی فکر کنید و در رابطه با چه چیزهایی فکر نکنید و . . .

همه اعضای فرقه مجاهدین موظفند از ارزش های  موجود در محیط پیرامون خود  الگوبرداری کرده و خود را مطابق آن ارزش ها بسازند و انطباق حاصل کنند.

در تشکیلات مجاهدین الگوهای شناخته شده ای هم برای مردان و هم زنان وجود داشته و ترسیم شده اند.

زنان حق ندارند در برخورد با مردان بخندند، صحبت اضافی کنند ، آنها موظفند تنها در کادر کاری که تشکیلات مشخص کرده به طور کوتاه حرف زده و کارشان را انجام دهند. زنان حق ندارند در خودروهای مردان سوار شوند. آرایش برای زنان در تشکیلات ممنوع است. آنها موظفند تنها از لباس های فرم به رنگ خاکی و سبز استفاده کنند. روسری زنان فقط به رنگ های سبز تیره و زرشکی است. کفش زنان بدون پاشنه و کفش های معمولی است. آنها هرگز نباید در سالن های غذاخوری در میزهایی که برای مردان اختصاص یافته نشسته و غذا بخورند. محدوده میزهای غذاخوری مردان و زنان با رنگ های پهن به رنگ زرد  مشخص شده اند.

تابلو اعلانات آنها جداست و تمامی اطلاعیه ها و اخبار در دو تابلو جدا از هم یکی برای مردان و دیگری برای زنان نصب می شود.

پمپ بنزین نیز ساعات مجزا برای استفاده مردان و زنان داشت و تشکیلات به شدت روی اجرای چنین ضوابطی تأکید می کرد.

و از همه مهمتر، ازدواج و داشتن زن و بچه و خانواده در تشکیلات ممنوع بوده و ایجاد هر گونه رابطه جنسی گناهی نابخشودنی و جرم آن برابر با مرگ بود.

محل های کار کاملاً جداست. حتی دکترهای مرد نمی توانند زنان در تشکیلات را معاینه کنند و حتما باید آنها به دکتر زن مراجعه کنند .تردد برای زنان در سطح قرارگاه و در هر محلی به جز محدوده استقراری شان دو نفره صورت می گیرد.

برای مردان هم چنین ضوابطی وجود داشت. داشتن موهای کوتاه، پوشیدن لباس های فرم مخصوص ارتش، رعایت چارچوبهای اخلاقی به هنگام برخورد با زنان و خودداری از هرگونه رفتاری که باعث ایجاد رابطه عاطفی و … می شد، نداشتن رابطه های عرضی و محفل و غیره.

بنابراین نقض هرکدام از اینها برخورد جمع پیرامون خود فرد که معمولا یگانی خدمتی اش  بود را به همراه داشت. در چنین حسابرسی هایی دفاع از خود وجود ندارد و باید فرد به برخورد و نقض ضابطه ای که صورت گرفته پاسخ دهد و باید اشکال را بدون چون و چرا قبول کرده و اشتباهش را توضیح دهد حتی اگر فرد به اشتباه در معرض چنین اتهامی هم قرار گرفته باشد فشار جمع آنقدر زیاد است که فرد برای خلاصی از این فشار روحی و روانی مجبور به اقرار به گناهی میشود  که هرگز آن را مرتکب نشده است. قبول انتقادات حتی اگر هم غلط باشد یکی از قوانین عملکرد جمع است. وقتی شما سوژه چنین نشست هایی می شوید و انتقاداتی که خودتان به خودتان می کنید و انتقاداتی که جمع در رابطه با نقض الگوهای تعریف شده رهبری به شما می کند شما هرگز نباید در مقام دفاع از خودتان برآیید و باید مطابق همان ضوابط نشست های جمعی نه تنها آنها را  قبول کرده بلکه باید آن گناه را هم در مورد خودتان اثبات  کنید و در جمع تعهد بدهید که دیگر آن را تکرار  نمی کنید.

رجوی از فشار جمع ماکزیمم سوءاستفاده علیه اعضای فرقه را می کرد و به قول خودش جمع اهرمی بود که هرگز جایگزینی برای آن در تشکیلات متصور  نبود  و اصلی ترین کارکرد آن هم ، کنترل همه اعضای فرقه بدست خودشان بود و ایستادگی در مقابل آن بدلیل فشارهایی که روی فرد آورده می شد  تقریبا غیر ممکن بود و این بدترین نوع شکنجه روحی و روانی در تشکیلات مجاهدین محسوب می شد.

و باز به همین دلیل بود که رجوی از خیلی جهات خیالش راحت بود و از کسانی که به نوعی با الگوها و ضوابط تشکیلات ناسازگاری نشان می دادند نگرانی نداشت و می دانست که جمع حال او را سرجایش خواهند نشاند. رجوی نیاز نبود که دائم در حال تولید ضوابط تشکیلاتی و عتاب و خطاب باشد چرا که ظرفی را که او ایجاد کرده بود به راحتی گویای محتوای تشکیلات فرقه ای مجاهدین بود و براحتی برای اعضای جدید قابل فهم می شد و افراد می فهمیدند که چگونه باید در بین مجاهدین رفتارهای خود را تغییر دهند چرا که هر عضوی که در مجاهدین حضور داشت خود یک الگو برای بقیه محسوب میشد .

معمولا کسانی که از فیلتر پذیرش رد می شدند دیگر کسانی بودند که می توانستند رفتارهای خود را تغییر داده و خود را مطابق الگوهای سازمانی بسازند و بحث هایی را هم که می کنیم تماما در کادر کسانی است که به هرحال در مجموع اعضای مناسبی برای حضور در جمع مجاهدین تشخیص داده شده اند، بود .ولی باید آنها در جمع مجاهدین و مطابق الگوهای رفتاری  موجود ساخته می شدند.

در مقابل، اعضای مقاوم و غیر مطیع و نافرمان خیلی زود از جمع خارج می شدند تا جداگانه تحت برخورد و بازسازی فکری  قرار گیرند . چرا که تشکیلات معتقد بود که وجود حتی یک نفر ناراضی و نافرمان  در جمع مجاهدین وجود داشته باشد میتواند در رفتار سایر اعضا به شدت تأثیر گذار باشد و روند بازسازی فکری آنها را دچار اختلال کند. بنابراین هر رفتاری که غیر از الگو های شناخته شده از عضو دیده می شد بشدت پس زده شده و تشکیلات سعی می کرد با اهرم جمع وی را اصلاح کرده و در چارچوب مشخص شده، رفتارهای او را کانالیزه کند. ولی اگر به نقطه اصلاح نمی رسید بلافاصله همچنانکه گفتم برای مدتی از جمع بدور نگه داشته می شد تا جداگانه تحت برخورد قرارگرفته و روند اصلاح و تغییر رفتار در مورد او طی شود. برای این کار نیز در زمانهای مختلف تعدادی از مسئولین با او برخورد میکردند و او را طی یک پروسه وادار به تبعیت از قوانین فرقه می کردند و اگر باز هم  کارساز نبود مجدداً تحت فشار بیشتر جمع که این بار بیشتر جنبه حسابرسی داشت قرار می گرفت تا او را مجاب به تبعیت از قوانین فرقه کنند.

ادامه دارد…

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا