تولدی دوباره – قسمت دوم

در قسمت قبل توضیح دادیم که رجوی چگونه اقدام به برگزاری نشست های طعمه کرد و هدف او از برگزاری نشست چه بود. تمام انگیزه رجوی یک پایه کردن تشکیلاتش بود تا کسی نه فرار کند و نه جرات جدا شدن داشته باشد. او فکر می کرد با این بگیر و ببند می تواند تشکیلاتش را سرپا نگهدارد.

رجوی ها برای اینکه به نیروهای خود انگیزه ایدئولوژیک بدهند در پایان نشست ها با برافراشتن پرچم قرمز این گونه وانمود کردند که آن پرچم سرخ حسینی است و باید عاشورا گونه حرکت کرد و اینگونه کار نشست های طعمه به پایان رسید تا کار تفتیش عقیده در لشکرها ادامه یابد.

اما این پایان داستان نبود، بعد از رفتن به قرارگاه بحث غسل هفتگی روی میز آمد و رجوی بار دیگر اعلام کرد برای رسیدن به سرنگونی باید پاک شوید و تمام افکار کثیف ذهنی را باید از ذهن هایتان پاک کنید. پاک کردن ذهن کثیف از دیدگاه رجوی بیان فاکت های جنسی بود. هر فرد باید فاکت های گذشته ای که در ذهن داشت را در جمع می خواند تا ذهنش برای سرنگونی صفرصفر شود. البته این کار هم برای پایبند کردن افراد بود چون شاهد بودیم نفراتی که فاکت های خود را بیان می کردند در موقع جدا شدن از سازمان چگونه از این فاکت ها برای خراب کردن شخصیت فرد مورد استفاده قرار می دادند مثلا اینکه فرد جدا شده مشکل جنسی داشته و در سایت های خودشان این موضوع را مطرح می کردند.

اما از آنجایی که بنیاد اصلی روی دروغ و فریبکاری بنا نهاده شده است، هر فرد می بایست هر روز فاکتهای جنسی که به ذهنش خطور می کرد را نوشته و در آخر هفته در جمع می خواند و مورد بازخواست جمع قرار می گرفت. اما این کار نیز موفق نبود و با دافعه نیروها مواجه شد. رجوی فکر می کرد که می تواند جلوی ذهن افرادش را هم بگیرد اما شاهد بودیم که چطور افراد در روز نشست چند فاکت تکراری در جمع می خواندند. این کار نیروها لگدی به ایدئولوژی کثیف رجوی بود و نشان داد که این کار نمی تواند مشکلی از مناسبات را حل کند و بعدا به گفته نیروهای جدا شده کار به رابطه مرد با مرد رسید و این کار تا جایی پیش رفت که مریم رجوی در نشستی خصوصی عنوان داشت که ما رابطه مرد با زن را قطع کردیم ولی اکنون شاهد رابطه مرد با مرد هستیم .

وقتی مریم رجوی به این مسئله اذعان می کند نشان می دهد چقدر مناسبات سازمانی که روزگاری رجوی آنرا پاک ترین مناسبات در سازمانهای انقلابی معرفی می کرد به کثیف ترین مناسبات تبدیل شده است. البته این کار کثیف نه در بین اعضای پائین بلکه در میان رده های بالا و مسئولین هم وجود داشت که خیلی از جدا شده ها آنرا افشا نمودند .

بعد از مدتی سازماندهی من تغییر کرد و به عنوان راننده سوژه به قرارگاه علوی واقع در نزدیکی دریاچه حمرین رفتم ابتدا راننده فائزه محبت کار و بعد راننده صدیقه حسینی که بعد از چند سال به عنوان مسئول اول معرفی گردید شدم .

در اواخر فصل پاییز زمزمه حمله نظامی آمریکا به عراق شروع شد و وقتی مسئله حمله نظامی آمریکا به عراق روی میز آمد رجوی نشستی برگزار کرد و چهار تابلو رسم کرد و وظایف نیروها را مشخص کرد. ابتدا با بیان حرفها و گفته های شخصیت های مختلف غربی مبنی بر عدم حمله نظامی آمریکا به عراق آن را بلوف نامید ! رجوی برای اینکه تحلیل های سیاسی خود را بیان کند چهار تابلو کشید تا خودی نشان دهد و خود را حامی صدام معرفی کند .

در تابلو اول عنوان داشت جنگی در عراق صورت نخواهد گرفت در این مورد به تحلیل های آژانس هسته ای و مخالفت پاپ و گزارش مثبت البرادعی و اختلاف در هیات حاکمه غرب اشاره کرد.

در تابلوی دوم عنوان داشت جنگ به وقوع خواهد پیوست و مانند جنگ ویتنام طولانی خواهد شد و سالها طول خواهد کشید .
این تحلیل رجوی هم کشکی بود چون بعد از بیست و یک روز از شروع جنگ صدام سرنگون شد و اصلا به درازا کشیده نشد و صدام توان جنگ با آمریکا را نداشت .

در تابلوی سوم رجوی عنوان داشت اگر جنگی شروع شود نیروهای عراقی در جنگ با غرب پیروز خواهند شد. در این مورد هم شاهد بودیم بعد از سه هفته کل ارتش صدام تسلیم شد و توان مقاومت نداشت.

اما تحلیل رجوی در تابلو چهارم بسیار خنده دار بود او عنوان داشت در این تابلو احتمال پیروزی آمریکا را می دهیم البته باید بگویم حکومت ایران دچار تزلزل شده و این موقعیت خوبی برای ما یعنی سازمان ایجاد می کند که به ایران حمله کرده و کار را یکسره کنیم .
طبق تحلیل در این تابلو آمریکا به عراق حمله کرد ولی رجوی حاضر نشد کاری انجام دهد و در نهایت خفت و خواری دستور عقب نشینی داد و به همکاری با نیروهای آمریکایی پرداخت و صدام را دیکتاتور نامید و در نهایت به دستور غرب خلع سلاح شد تا توهم سرنگونی حکومت مانند بادکنکی بترکد .

ادامه دارد…

هادی شبانی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا