همچون سال های گذشته، در ایام نوروز خانواده های اعضای گرفتار در فرقه مجاهدین برای فرزندان خود پیام تبریک فرستادند، سال جدید را به آنها شادباش گفتند و برای شان سال خوبی آرزو نمودند. اما در طرف مقابل فرزندان شان که در داخل اردوگاه مانز در آلبانی در زیر سیستم کنترل ذهن و مغزشویی ها و فشارهای مختلف از سوی رجوی ها قرار دارند اجازه نیافتند تا برای خانواده های شان پیام تبریک بفرستند یا با خانواده های خود تماس بگیرند و نوروز را تبریک بگویند تا به این ترتیب خانواده های شان با شنیدن صدای آنها شاد شوند.
به این جنایت رجوی ها چه کسی باید رسیدگی کند؟ مگر ارتباط با پدر و مادر و دیگر اعضای خانواده که رجوی ها آن را برای نفرات فرقه در اردوگاه مانز ممنوع کرده اند، در کشور آلبانی همچون دیگر کشورهای دنیا امری پسندیده محسوب نمی شود؟
چرا دولت آلبانی به رجوی ها و دیگر سران فرقه مجاهدین خلق اجازه می دهد تا حقوق اولیه و مسائل انسانی اعضایی که در اردوگاه این فرقه در مانز هستند را به مسائل سیاسی گره زده و آنها را از ارتباط و تماس با خانواده های شان و حتی از امکان فرستادن پیام تصویری یا کارت تبریک برای خانواده های شان منع نمایند؟
روز سیزده فروردین که در ایران روز طبیعت نام دارد، امسال مصادف بود با روز شهادت اولین امام شعیان حضرت علی (ع) و به همین دلیل مردم ایران به احترام او از جشن گرفتن در این روز خودداری کردند و چون روزه بودند بعد از غروب و اذان به تفرجگاه ها رفتند تا روز طبیعت را گرامی بدارند. مگر رجوی ها سنگ مردم ایران را به سینه نمی زنند که چرا مردم ایران نتوانستند روز سیزده فروردین به دل طبیعت بروند؟ پس چرا خودشان به اعضای گرفتار در فرقه اجازه ندادند آزادانه به دل طبیعت رفته و این روز را در خارج از کمپ بسته و زندان گونه مانز سپری کنند ؟
تا کی رجوی ها باید در کشور آلبانی، برخلاف قوانین و اصولی که در این کشور جاری است، اعضای گرفتار در فرقه را از اولیه ترین حقوق شان محروم نمایند؟
امیدوارم سیستم فرقه ای مجاهدین که جایی در قرن حاضر ندارد هرچه زودتر فرو بپاشد و قفل های اردوگاه مانز باز شده و اعضای گرفتار در آن بتوانند بوی آزادی را استنشاق کنند.
از فرصت استفاده کرده و از اعضای انجمن نجات آلبانی که با برگزاری جشن نوروز پیام شادی و نو شدن را به اعضای گرفتار در فرقه رسانده و به آنها می گویند که در بیرون از فرقه برخلاف درون اردوگاه مانز:
به جای انتظار کشیدن برای مرگ، زندگی جریان دارد و بجای تنهایی و درخود بودن، همسر و فرزند و خانواده دارند و با مردم جامعه ای که در آن هستند ارتباط دارند.
بجای غم، شادی موج می زند و به جای ترس، جسارت وجود دارد.
به جای یاس، امید در دل ها جوانه زده و به جای تنهایی و تلخی، با هم بودن و شیرینی لمس می شود.
و به اعضای گرفتار در فرقه این پیام را می دهند که می توان از چنگال رجوی ها رها شد. می توان برخلاف آرزو و ادعای رجوی ها که می خواستند با قطع حقوق مادی، زندگی جداشدگان را تباه نمایند، با پشتکار و در کنار هم بودن بر مشکلات غلبه کرد. امروز نه تنها اعضای جداشده در آلبانی نابود و تباه نشدند، بلکه با ازدواج و تولد فرزندان شان تکثیر هم شدند و با تشکیل انجمن نجات در این کشور که تعدادی از شهروندان شریف آلبانیایی نیز در آن حضور دارند صدای خود را به گوش همه می رسانند.
اعضای انجمن نجات آلبانی همچنین با اقدامات خود پیام امیدواری را به خانواده های چشم انتظار اعضای گرفتار می رسانند و به آنها دلگرمی می دهند که در تلاش های شان تنها نیستند و این تلاش ها دیر یا زود به نتیجه خواهد رسید.
ایرج صالحی