سلام حمید رضا
امیدوارم که حالت خوب باشد. من و خانواده ات همیشه به یاد تو هستیم و از زمانی که در عراق تو را ملاقات کردیم تا به امروز منتظر تماس تو هستیم. من کاملا در جریان خبرها هستم و می دانم تو زیر فشار هستی و به تو اجازه نمی دهند تماسی با خانواده ات داشته باشی. می دانی چرا؟ چون خانواده برای کسانی که تو را به اسارت گرفته اند سم است. نام خانواده ارکان آنها را بهم می ریزد. به چه دلیل خودت را اسیر اینها کردی؟ شما را مانند برده در یک کمپ بسته نگه داشته اند و خبرهای کذب به شما می دهند.
حمید رضا برادرم تو خانواده داری. خانواده ای که چشم انتظار تو هستند. خودت را آزاد کن و زندگی آزاد داشته باش. دخترت سمانه دلش برای تو تنگ است و دوست دارد پدرش را در آغوش بگیرد. حمید رضا ماندن در کمپ را تمام کن و خودت را از کمپ مجاهدین خلق آزاد کن. نگران نباش زندگی را از نو برایت می سازیم .
برادرت مجتبی