در پی افشاگری کودک سربازان پیشین درباره نقض حقوقشان در تشکیلات مجاهدین خلق، چنان چه انتظار میرفت سران این فرقه خشونت طلب همه توان تبلیغاتی خود را به کار گرفتهاند تا با اتهام زنی به این جوانان مطالبهگر آنها را وادار به سکوت کنند اما آنها نه تنها سکوت نمیکنند بلکه گویی هر بار جان تازهای برای پاسخ به اتهامها و روشن کردن ابعاد دیگری از جنایات سران مجاهدین خلق میگیرند.
پس از انتشار گزارش مفصل غزل گلشیری درباره کودک سربازان مجاهدین خلق در روزنامه لوموند، حملات رسانه ها و عوامل مجاهدین خلق به کودک سربازان مورد مصاحبه در این گزارش افزایش یافت. پیش از آن نیز اکران مستند کودکان کمپ اشرف و در پی آن فعالیتهای گسترده برخی کودک سربازان پیشین در شبکههای اجتماعی، ترول های اینترنتی فرقه رجوی را تحریک به حمله کرده بود.
اخیرترین پاسخ به اتهامات عوامل مجاهدین خلق را محمدرضا ترابی به تازگی در همه حسابهای کاربری خود در شبکههای اجتماعی به طور مفصل منتشر کرده است. او به اتهام یکی از هواداران شناخته شده مجاهدین خلق به نام الهام نیکذات که پیشتر نیز به امیر یغمایی حمله کرده بود، با قلمی روشن و گویا پاسخ میدهد.
اکانت مذبور اسنادی منتشر میکند که بر اساس آن محمد رضا ترابی پس از جدایی از تشکیلات مجاهدین خلق در آلبانی از ماه مارس ۲۰۱۷ تا سپتامبر ۲۰۱۸ مبلغ ۷۲۰ هزار لک (۷ هزار یورو) از این تشکیلات کمک مالی دریافت کرده است و سپس نتیجه گیری میکند که این کودک سرباز پیشین ارتش رجوی اکنون در خدمت وزارت اطلاعات حکومت ایران است.
اینکه اسناد و تعهدات مالی افراد جدا شده هم اکنون در دست یک کاربر زن در شبکه اجتماعی ایکس است که حجاب ندارد اما خود را هوادار “سازمان پر افتخار مجاهدین خلق” معرفی میکند نشان میدهد که ایادی مجاهدین خلق در میان کودک سربازان و هواداران به خوبی وظیفه خود را در آنچه رجوی “رژیم مال” کردن افراد جدا شده مینامد، ایفا میکنند و ماموریتهای ابلاغ شده از سوی تشکیلات را به انجام میرسانند.
به هر روی، محمدرضا ترابی در آغاز صراحتا اعلام میکند که پس از خروج از مجاهدین خلق چنین پولی را از تشکیلات دریافت کرده است اما تاکید میکند: “چیزی که این فرد شیاد از عمد نمیگوید این است که کمک مالی ماهانه (۳۰۰ یورو) مجاهدین به اعضای جداشده بخشی از قرارداد این فرقه با آمریکا و دولت آلبانی بود و یکی از شروط پذیرش آن در خاک این کشور.”
در ادامه ترابی توضیح میدهد که پرداخت این مبالغ از سوی مجاهدین خلق شروطی داشت که در صورت عدم پذیرش آن فرد جدا شده میبایست فلاکت و گرسنگی را به جان بخرد چرا که هیچ کدام از این افراد اوراق هویتی کامل، استاتوی پناهندگی و اجازه کار در آلبانی نداشتند. او مینویسد: “مجاهدین، بخاطر ماهیت پلید و ضد انسانیشان، برای دادن این مبلغ هر فرد را به دفتر خود در شهر تیرانا صدا میزدند و مجبور به امضای این اسناد میکردند. اگر کسی امضا نمیکرد، پولی دریافت نمیکرد. در مواردی که افراد ضعیف النفس و ناتوان بودند، حتی آنها را در ازای دریافت پول، وادار به خبرچینی و جمعآوری اطلاعات از سایر اعضای جداشده میکردند. که البته من هیچ وقت تن به چنین عمل رذیلانهای ندادم.”
چنانکه به نظر میرسد بر اساس قواعد مجاهدین خلق اسناد داخلی تشکیلات میتواند در اختیار هواداران آن قرار بگیرد. بنابراین ترابی با لحنی کنایه آمیز از عوامل مجاهدین میخواهد که سند پیوستن او به ارتش به اصطلاح آزادیبخش، که در سن ۱۶ سالگی امضا کرده است را نیز منتشر کنند تا بر عضوگیری کودک سربازان در تشکیلاتشان صحه بگذارند.
تاکتیک سران مجاهدین خلق در برخورد با اعضای جدا شده چیز تازهای نیست. امیر یغمایی که پیش تر مورد حمله الهام نیک ذات قرار گرفته است، با انتشار صفحاتی از جزوه نشست طعمه این تاکتیک رجوی را با ارائه سندی تشکیلاتی به مخاطبان خود در شبکه اجتماعی ایکس معرفی میکند.
برای تبیین “طعمه” مسعود رجوی ساعات متوالی نشست برای اعضا برگزار میکرد که امیر در پای تصویری از یک صفحه از جزوه طعمه، در یک بند آن را خلاصه میکند: “این قسمتی از کتاب “طعمه” که حاصل نشستهای ۴ ماهه رجوی در قرارگاه باقرزاده در سال ۲۰۰۱ میلادی میباشد. هسته این جلسات مبنی بر این بود که هر کسی که تقاضای جدایی بدهد به زور هم که شده باید به نزد رژیم ایران بفرستیم. باید “رژیم مالی و کارت سوخته بشود” تا بعدا نتواند به سازمان ضربه بزند.”
پروین حسین نیا از کودکان مجاهدین خلق که در مستند کودکان کمپ اشرف نیز حضور دارد در حساب کاربری فیس بوک خود ضمن اعلام پخش مستند سرگذشت خود و دوستانش، از شبکه ملی تلویزیون مینویسد: ” من در مستند شرکت میکنم زیرا هر بار که یکی از ما از مجاهدین انتقاد میکند، شایعه میشود که او جاسوس رژیم است. اما لطفا ! همه کسانی که در طول سالها این فرقه را ترک کردهاند، نمی توانند جاسوس رژیم باشند. اصلاً چگونه ممکن است؟ تماشا کنید، پخش کنید، بپرسید و تغییر دهید.”
این شمار از کودکان مجاهدین خلق که اخیرا لب به سخن گشودهاند، آگاه هستند که برچسب زنیهای مجاهدین خلق پایانی ندارد اما مصمم هستند که صدای خود را به گوش جامعه جهانی برسانند. امیر یغمایی پس از نمایش مستند از تلویزیون سوئد در حساب کاربری خود از وظیفهای که بر دوش خود احساس میکند، نوشت: “امروز وقتی رفتم بیرون حس عجیبی داشتم. خواب و رویا مرزهایش مخدوش شده بود. ما به هدف خود رسیدیم. مریم رجوی میگفت “می توان و باید” ما هم به نوعی با این شعار پیش رفتیم. الان حس میکنم وظیفه خودم را نسبت به آن امیر ۱۴ ساله انجام دادم. مستند به تاریخ سیاسی معاصر ایران پیوست.”
این جوانان بازمانده از والدین مجاهد، تکلیف خود را با هویت، گذشته و حال خود روشن کردهاند. گویی که آنها معنای تازهای در زندگی خود یافتهاند، رسالتی که در آن به گفته امیر اصالت با حقیقت است. او به هوادارانی که به او حمله میکنند هشدار میدهد که با هر پیام توهین آمیز آنها یک افشاگری تازه انجام میدهد و محمدرضا شجاعانه میگوید: “از این پس صدایم را علیه فرقه پلیدتان بلندتر خواهم کرد.”
مزدا پارسی