نمایشی دیگر از شورای کذایی رجوی ها در پاریس با حضور عروسک خیمه شب بازی

شورای ملی مقاومت که در واقع همان اعضای سازمان مجاهدین خلق هستند، تلاش کردند تا همزمان با برگزاری انتخابات دور دوم ریاست جمهوری در ایران، یک دورهمی برگزار کنند. این انگشت شماران در راه مانده رجوی ها، بازهم برای دریافت حقوق ناچیز و خون آلود خود از مریم رجوی، در یک دورهمی بی محتوا به پشتک زدن جلوی مریم رجوی پرداختند تا افلاس و ورشکستگی خود را یکبار دیگر به نمایش بگذارند. مریم رجوی با اشاره به پنج رشته انتخابات از اسفند تا کنون ( در هر ماه بیش از یک انتخابات) ، سوز و گداز خود از این امر دمکراتیک و مردم سالارانه را برملا ساخت.

این همه در حالی است که در سازمان مجاهدین خلق هر چند سال یکبار ، حتی یک انتخابات آزاد را هم نمی توان دید، شاید با تعمیم این مسئله به کل تاریخچه سازمان به این حقیقت مهم رسید که رهبران خود منتسب فرقه رجوی در تمام طول عمر خود حتی یک انتخابات فرمالیستی را هم نتوانستند برگزار کنند، که نشان دهنده ماهیت دیکتاتور مأبانه این سازمان است.

در سازمان مجاهدین خلق تنها یک نفر حق حرف زدن و نظر دادن و تحلیل کردن داشت و او هم کسی نبود جز مسعود رجوی. شاید الان که مسعود رجوی مفقود شده است، مریم سعی دارد خود را شخصیتی مستقل، خودگردان، خودمختار و غیروابسته نشان بدهد اما همه ما جداشدگان، سالهای سال شاهد بودیم که او هنگام حضور در کنار معشوقه خود مسعود رجوی، روی سن سالن اجتماعات هرگز کلمه ای برخلاف صحبت ها و موضعگیری های مسعود حرفی نمی زد. او مسعود را شخصیتی ستودنی و معصوم و عاری از گناه معرفی می کرد. این دلباخته مسعود رجوی در هوس قدرت و کرسی خواهی خود، آنقدر مراتب عشق بازی خود با مسعود را به عرش رسانده بود که مسعود بدون رعایت هیچ پرنسیب انتخاباتی، ناچارا او را به کرسی ریاست جمهوری شورای کذائی خود نشاند، تا ضمن به اوج رساندن او، هر چه بیشتر از قبل به کامجویی از او مشغول باشد و البته جایگاه خود را دست نیافتنی کند.

البته نباید هرگز دروغ گفت، یکبار در نشست جمعی مسعود رجوی، مریم تقابلی بسیار جدی با مسعود کرد و نشان داد که ردشدن مسعود و دور زدن مریم، امری غیرقابل تصور و امکان است.

مسعود رجوی بالای سن بعد از خوردن چای با خرما، سیگاری را با قیچی مخصوص خود از وسط نصف کرد و نصفه ی باقیمانده را با فندک روشن کرد، بحث های مختلفی حول و حوش سرنگونی و اینکه چرا تا کنون محقق نشده است و از برخی اجبارات سرنگونی نام برد و رو به مریم کرد ، پشت سر مریم ایستاد و دستش را روی صندلی مریم گذاشت و گفت : همین خواهر مریم تان را که زیاد سنگش را به سینه می زنید، همین سرنگونی به ما تحمیل کرده است!!!

در همین لحظه بود که مریم رجوی سرخ و زرد شد و حالتی عصبانی گرفت و از صراحت مسعود رجوی در شگفت ماند، از این لحظه به بعد ما شاهد هیچ بحث سیاسی نبودیم و یک دعوای زن و شوهری تمام قد را شاهد بودیم. چشم غره ای که مریم به مسعود نشان داد، حاکی از این واقعیت بود که مسعود ، مسعود ، مگر به خانه نرسیم، آشی برایت خواهم پخت که نیم وجب روغن روی آن داشته باشد!

در همین لحظه بود که مسعود با دجالیت خاص خودش و شم بسیار قوی هوسرانانه خود فهمید که گاف بزرگی داده است، او با دستپاچگی زیاد سعی کرد که این مسئله را هرچه سریع تر جمع و جور کند و گفت : البته منظور من خدای نکرده چیز خاصی نیست، مریم تو می دانی که سرچشمه نور و امید و انقلاب رهائی برای تک تک مجاهدان هستی، من تو را از پس سالها مجاهدت و تلاش بدست آوردم، تو کوثر هستی ، تو سرچشمه زایندگی و سرزندگی تک تک مجاهدان هستی و . . .

اما ماستی که بر زمین ریخته بود را نتوانست جمع کند، هنوز قیافه مریم گرفته بود، هنوز مریم عصبانی بود، هنوز همان چشم غره در سیمایش مشهود بود.

ما هم مات و مبهوت نظاره گر این دعوای زن و شوهری بودیم ، آن دو هم گویا در اتاقی خالی هستند و هیچ کس حضور ندارد، مریم قیافه گرفته بود و مسعود هم دور او می چرخید و از او تعریف می کرد بلکه دل او را بدست آورد! اما …

دیگر سررشته کلام از دست مسعود در رفته بود و در نشست تمرکز لازم را نداشت، نشست را هم ناتمام و بی نتیجه تمام کردند و رفتند تا موضوع مهم زناشوئی را بلکه بتوانند در خلوت خود حل کنند. این موضوع را حتما همه کسانی که در آن نشست حضور داشتند به خاطر می آورند.

این موضوع را بدین جهت یادآوری کردم که بگویم بله مریم هم با مسعود در هیچ امر زاویه نداشت. هر چه او می گفت ، مریم نشخوار می کرد. این خیلی راحت است که درهر مسئله به دیگران خرده بگیریم ، اما کار سخت آن است که اول از خود شروع کنیم، شورای کذائی رجوی که از مشتی انسان های غیرسیاسی و از طرف مردم ایران رانده شده تشکیل شده است، تا کنون چه گلی به سر مردم ایران زده است که امروز باز هم دور هم نشستند؟ همه می دانیم که صحبت های کلی این سیرک را دولت های آمریکا و اسرائیل و … دیکته می کنند و مریم حتی در این جمع انگشت شمار هم صاحب اختیار نیست.

البته از حق نگذریم ، بودند کسانی در این شورا که تئوریسین سیاسی، محقق علمی و دانشمند بودند، اما همه همان روزهای اول که دیدند سازمان مجاهدین خلق بساط دیکتاتوری مسعود رجوی را در این باصطلاح شورا گسترانده است، با شجاعت خاص خودشان این مجلس مسعود پرستی را ترک کردند ، شخصیت هائی چون : ابوالحسن بنی صدر، محمدرضا روحانی ، کریم قصیم ، حسن ماسالی ، بهمن نیرومند، ناصر پاکدامن، احمد سلامتیان، مهدی خانبابا تهرانی، هدایت الله متین دفتری و …

برخی تشکل های سیاسی هم بعد از افشای چهره واقعی مسعود رجوی دست به جدائی زدند که برخی از آنها عبارتند از:
جبهه دمکراتیک انقلابی زحمتکشان (سال ۱۳۶۲)، حزب دمکرات کردستان ایران (سال ۱۳۶۴)، شورای متحد چپ (سال ۱۳۶۴)، حزب کار ایران (توفان) (سال ۱۳۶۴)- جبهه دموکراتیک ملی ایران، جنبش دموکراتیک – انقلابی زحمتکشان گیلان و مازندران و اتحادیه کمونیست‌های ایران (سربداران) و …

اکنون خطاب به مریم رجوی ، باید گفت که : شما نمی خواهد به مسائل سیاسی مردم ایران بپردازید که در حد شعور فرقه ای شما نیست، اگر شما خیلی هنر داری ، مناسبات درب و داغان تشکیلات اجباری خودت را حل کن که در حال فروپاشی کامل است.

محمدرضا مبین ، عضو نجات یافته از فرقه مخوف و ضدبشری رجوی ها

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا