چگونه خانواده را دشمن خطاب میکردیم؟

ما خودمان هم فکر نمیکردیم که شستشوی مغزی شده باشیم! این موضوع را باور نداشتیم و این گفته برایمان مضحک بود. در واقع نحوه لباس پوشیدن، استراحت، نوع رابطه و خلاصه همه چیز ما مطابق قوانین و ضوابط مشخص برنامه ریزی شده بود، در درون سازمان هر عضو جدید به سادگی با تقلید از رفتار دیگران به مرور و بدون اینکه خود متوجه بشود، خصوصیات و رفتارهای قبلی خود را ترک میکند، خیلی زود تحت تاثیر رفتار بقیه قرار گرفته و خواسته یا ناخواسته از این رفتار تقلید میکنند، لذا خیلی زود یاد می گیرند که چگونه رفتار کنند و مهم تر از همه، چه احساساتی داشته باشند! تشکیلات بستری است که هویت و رفتار افراد را در یک روند بازسازی مستمر و مطابق قوانین دلخواه شکل دهد و اینگونه افراد را کنترل مینمایند، نکته بسیار مهم در مورد کنترل ذهنی اینست که روش مشخص یا تکنیک خاصی در کار نیست و یا اینکه این طور نیست که با یک آموزش خاص، در یک دوره زمانی مشخص بتوان افراد را شستشوی مغزی داد، این شیوه مجموعه ای از فرآیندهای روانی و تکنیک رفتاری است که از لحظه نخست شروع و افراد بدون اینکه متوجه تغییر در شناخت مبانی اخلاقی و رفتاری خود بشوند، پیوسته تحت این آموزش قرار دارند که شامل طیف وسیعی از کنش و واکنش ها میشود و افراد همواره در مقابل این پمپاژ قرار دارند و بعد از مدتی با قبول باورهای جدید در صدد بر میآید تا ذهن خود را مطابق با این نظام اعتقادی جدید همسو سازد. این لحظه آغاز و نقطه شروع شستشوی مغزی است. شروع اسارت! شروع بندگی! شروع بردگی! شستشوی مغزی یعنی مجبور کردن شخص به قبول عقیده تازه، تلقین عقیده و مسلک جدید.که معمولا با القا پنهانی همراه است. یعنی قربانی نمیداند که هدف این القا قرار دارد.

بیشتر افراد شستشوی مغزی را همچون افسانه و داستان ارواح میدانند! واقعیت این است که می توان مردم را به زور وادار به انجام کاری کرد، همچنین تحت شرایطی میتوان عقاید و باورها را به ذهن آنها تزریق کرد. امروزه این نگرانی وجود دارد که رسانه های اجتماعی به منشأ باورهای مخرب و عاملی برای شستشوی مغزی تبدیل شوند. ولی آیا رسانه های اجتماعی میتوانند به قبول این باورها کمک کنند؟

ایوان پاولف روان‌ شناس روس و برنده جایزه نوبل را شاید بتوان پدر علم شستشوی مغزی دانست. او دریافت که آسیب روانی ناشی از رویدادهای طبیعی میتواند رفتار حیوانات تربیت شده مانند سگ را تغییر دهد و کاری کند سگها آموزشها را فراموش کنند. لنین رهبر شوروی، شیفته این بود که از شیوه پاولف برای تاثیر گذاری بر روی مردم استفاده کند و برای اینکار یک موسسه پژوهشی به راه انداخت. پاولف متوجه شد که استرس شدید و ناگهانی، بی خوابی و انزوا، میتواند رفتار سگ را تغییر دهد. در قرن بیستم دولتهای مختلف شروع به سرمایه گذاری در شستشوی مغزی کردند، دانشگاهها، بنیادها و دستگاههای دولتی مطالعات وسیعی انجام دادند، در نتیجه مشخص گردید که محرومیت جنسی و جسمی، کم خوابی و یا استفاده از مخدر، تلقین پذیری را بسیار افزایش میدهد، شستشوی مغزی تاریخی بسیار وسیعتر از آنچه مردم میدانند، دارد!

شستشوی مغزی معمولا جایی اتفاق میافتد که آزادی و امنیت تعدادی، قربانی اهداف و منافع تعدادی دیگر میشود. سرانجام اینکه شستشوی مغزی براحتی قابل تشخیص نیست و غفلت از آن، باعث میشود دفاعی در مقابل آن نداشته باشیم. حال این تعریف و ویژگی از شستشوی مغزی به وضوح نشان میدهد، که چرا ما خانواده خود را دشمن خطاب میکردیم! به سوی آنها سنگ پرتاب میکردیم! در واقع غفلت، ما را نه تنها بی دفاع کرده بود، قبول نمیکردیم که تحت شستشوی مغزی قرار داریم، هر وقت از شستشوی مغزی صحبت میشد، به این گفته اضداد می خندیدیم.

حسن شهباز  – عضو انجمن نجات آلبانی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا