نجات در هفته ای که گذشت – قسمت 159

مروری بر مطالب 17 الی 22 شهریورماه 1403 درج شده در سایت نجات

*شنبه 17 شهریور

در روز شنبه جمعاً 6 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود:

رهبران فاسد و بدنام تنها یادگار ۶۰ ساله فرقه تروریستی مجاهدین خلق

… حال در پایان دردناک و رقت انگیز فرقه ای هستیم که کار روزمره رهبران فاسد و بدنام آن ها حرافی های بی محتوا و بی عملی محض در پستوهای تمرگیده در آن است. پیغام و پسغام های خنده دار و عمدتاً بی معنی که تنها در چند خط به خورد اعضای نگونبخت داده می شود تا نشانی از حیات نباتی آنان تلقی شود.
حرف آخر این که همچنان که مسعود رجوی ۷۷ ساله برای پنهان نگه داشتن قیافه کریه المنظر خود مثل جزامی ها به پستو رفت دیری نخواهد گذشت که مریم رجوی ۷۰ ساله هم از دیده ها پنهان شود.
همچنان استراتژی و خط و مشی آنان به گذشته تعلق دارد و کهنه و منسوخ شده چهره های پلاسیده و پیرشان هم دیگر چنگی به دل نمی زند.

آیا اعضای سازمان مجاهدین خلق هیپنوتیزم می‌شدند؟

به مناسبت سالگرد تأسیس سازمان مجاهدین خلق

… اصلی ‌ترین هنر تشکیلات این است که تمام احساسات را (احساس گناه، احساس شرم، ترس، علاقه و …) بین فرد و رهبری سازمان ایجاد کرده و فرد به نوعی تمام هست و نیست خود را در گرو تبعیت از فرامین رهبری ببیند و آدمی هر لحظه در تلاش است تمام خواسته‌های رهبری را که جان ‌دادن و کشته‌‌ شدن در راه آرمان‌ های او کمترین است، محقق کند. درست در بستر چنین رابطه ‌ای است که تمام این احساسات نیز معنا پیدا کرده و هر چیزی که این رابطه را مخدوش کند، هرکدام از این حس ‌ها در جای خود تحریک شده و به غلیان درمی ‌آید. آرمان‌ گرایی و اندیشه‌ های سیاسی و مذهبی و البته با پیشتازی سازمان و رهبری مجاهدین خلق بستر مناسبی برای ایجاد حس گناه، احساس وظیفه و ترس و همدلی در آدمی به وجود آورده و در راستای تحققِ “تمکین بدون اراده” به کار گرفته می‌ شود. چرا که وجود سازمانی مثل مجاهدین خلق و با رهبری کاریزماتیک آن، پیشاپیش خیلی از مسائل را حل و فصل کرده و به عنوان یک راه حل و نقشه‌ی راه در مسیر آدمی قرار می‌ گیرد و این به کسانی که می ‌خواهند به آرمان‌ هایشان جامه‌ عمل بپوشانند، حس خوبی می ‌دهد.

*یکشنبه 18 شهریور

15 مطلب جدید حاصل کار روز یکشنبه سایت نجات می باشد. مروری مختصر بر تعدادی از آن ها به قرار زیر است:

بحث توخالی هژمونی زنان در فرقه قرون وسطایی رجوی

یکی از فریبکارانه ترین بحث ها در مورد سازمان مجاهدین، توهم رهبری زنان است.مجاهدین خلق در حالی که همواره از حقوق زنان و آزادی آن ها صحبت می کنند، یکی از ارتجاعی ترین مناسبات را در مورد زنان پیش می برند. همواره می گویند رهایی و رهبری زنان مجاهد از درخشان ترین صفحات تاریخ مجاهدین است، در حالی که هرگز چنین نبوده است و تمام زنان به صورت سیستماتیک در سازمان مورد سرکوب و آزار و اذیت مستمر هستند. از حجاب اجباری فرمالیستی گرفته تا رهبری یک جمع چند نفره. تا اسم و تصویر مسعود رجوی سر در این سازمان نصب است، صحبت از رهبری زنان بیشتر به یک جوک شبیه است. تمام دستورات از این نقطه صادر می شود و همه بدون استثنا باید فقط مجری کور و کری باشند و تمام. این چه رهبری زنانی است که توان یک نه گفتن در مورد دستورات صادره از سوی مسعود رجوی را هرگز نداشته است؟
… بردگی جنسی در سازمان یک روال است و بحث رهبری و هژمونی زنان ، هیچ مصداق عینی ندارد، انقلاب درونی زنان نیز سرپوشی به هوسرانی های مسعود رجوی است که حلقه های اسارت آن به دست همه مردان سازمان نیز زده شده است، واقعیت این است که زنان در سازمان تحت استثمار ترین قشر اعضا هستند که فقط در تشکیلات جوانی خود را بر باد دادند، بی هیچ نتیجه و ثمری.

نکبت رجوی ها دامن جاوید رحمان را گرفت

… نکبت فرقه مجاهدین خلق آنقدر بود که دامان آقای رحمان را هم گرفت. نه تنها بسیاری از ایرانیان که در بین آن ها مخالفان جمهوری اسلامی هم حضور داشتند، بلکه حتی رسانه های معتبر بین المللی نیز به انتقاد ایرانیان از حضور وی در این تجمع پرداختند. منجمله بی بی سی فارسی از عنوان “حضور جنجال برانگیز” جاوید رحمان در برنامه فرقه مجاهدین برای مطلب خود استفاده کرد. در این گزارش، خبرنگار بی بی سی از جاوید رحمان درباره عنوانی که برای مریم رجوی استفاده کرده بود پرسید و رحمان در جواب گفت: “فقط از عنوان سازمانی خانم رجوی استفاده کرده است!”
… فشار انتقادات ایرانیان از جاوید رحمان به دلیل همسویی با یک فرقه تروریستی آنقدر بالا گرفت که، رجوی ها دست به دامان تعدادی از حامیان ثابت خود در کشورهای غربی شدند تا پشت جاوید رحمان در آیند. و سرانجام فشار آنقدر زیاد شد که خود جاوید رحمان مجبور شد بیانیه ای بدهد و منتقدین را تهدید کند….

مفهوم هذیان گویی جاوید رحمان در بیانیه چند صفحه ای

جاوید رحمان گزارشگر سابق حقوق بشر در امور ایران که اخیرا از جانب رسانه های خارجی به ویژه خبرگزاری بی بی سی فارسی و ایران اینترنشنال بابت همکاری با مجاهدین و شرکت در جلسه این فرقه تحت فشار فزاینده قرار گرفته است دیروز با انتشار بیانیه چند صفحه ای تلاش کرد تا حدودی از اتهامات اخذ رشوه و گزارش های یک طرفه مورد پسند مجاهدین را کاهش دهد. این بیانیه فقط از طریق تلویزیون وابسته به مجاهدین پخش گردید که خود این موضوع ظن همکاری نزدیک جاوید رحمان با مجاهدین خلق را افزایش می دهد .
نامبرده در مفاد بیانیه به هر دری زد تا این باور را در نزد مخاطبین ایجاد کند که اولاً در قبال گزارشات ارائه شده هیچ مبلغی از مجاهدین خلق دریافت نکرده است و علت حضورش در جلسه فرقه رجوی و مورد خطاب دادن مریم قجر به عنوان رئیس جمهور صرفاً رعایت پروتکل یک شکل جلسه بوده و قصدی در میان نبوده است….

ابزار مغز شویی در فرقه رجوی از منظر حقوق بین الملل – نشست غسل

بررسی حقوقی
… نشست غسل که مسبوق به ایدئولوژی منحط و ارتجاعی رجوی تحت نام انقلاب ایدئولوژی است و از سال 1370 به شدت در مناسبات داخلی فرقه ای رجوی دمیده شده است. به اذعان تمام سران فرقه و خود رجوی، علیه احساسات زندگی طلبی، مناسبات خانوادگی و غرائض طبیعی انسانی است. اعضای فرقه در این جلسات مجبور به بیان آنات احساسات جنسی خود در موارد مختلف می شوند. بیان این خطورات ذهنی، گذشته ازاین که به هیچ وجه نمی تواند مانع خطور مجدد آن ها شود بلکه، به مراتب و به صورت هیجانات متصاعد ناشی از درگیری ذهنی، موجب بروز تعارضات روحی روانی اعضا نیز شده است. مواد 6، 18، 19، 23 میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، به صراحت این رفتار را منع و محکوم می نماید….

شکنجه های روحی و روانی در سازمان مجاهدین خلق

… انقلاب ایدئولوژیک کذایی رجوی و جدایی اجباری زوج ها و جدایی فرزندان از والدین ضربه ای مهلک بر پیکر خانواده ها و کودکانی بود که ناخواسته در تشکیلات رجوی چشم به جهان گشوده بودند.
کودکانی که در سنین مختلف بودند و مجبور به جدایی از والدینشان و زندگی در کشورهای مختلف شدند. این کودکان یا در پانسیون هایی زیر نظر سازمان بودند و یا به خانواده های هوادار سازمان که ساکن این کشورها بودند سپرده شدند بدون در نظر گرفتن شرایط. اگر پای صحبت این کودکان که الآن افراد بالغی هستند و شاید در ظاهر زندگی عادی دارند بنشینیم نمی توانیم میزان آسیب روحی و روانی آن ها را درک کنیم مثلا عاطفه سبدانی در کتاب خاطراتش از آسیب هایی که از جدا شدن از والدینش و سپرده شدن به یک خانواده هوادار به همراه برادران کوچکتر از خودش در حالی که خودش کودک خردسالی بیش نبوده می گوید و در این رابطه انواع اذیت و آزار و فشارهای روانی و عاطفی و تربیتی بر این کودکان و نوجوانان روا می ‌شده می گوید. سبدانی حالا مادر سه فرزند است اما روحش همچنان از آسیب هایی که مجاهدین خلق به وی زده اند، آزرده است که البته با جسارت با آن ها مبارزه کرده است و خوشبختانه توانسته است به زندگی عادی دست پیدا کند. اما متاسفانه همه این کودکان آواره اعضای سازمان، شانس بازگشت به زندگی عادی را در بزرگسالی نداشته اند و سرنوشت تلخ و مصیب باری پیدا کردند….

*دوشنبه 19 شهریور

در این روز کلاً 9 مطلب جدید بر روی سایت نجات داشتیم که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را مشاهده می کنید:

سازمان مجاهدین خلق از رؤیاهای شیرین کودکانه تا واقعیت های تلخ واقع بینانه – قسمت اول

… ما به دلیل همان شور و احساس به نظرات مردم توجهی نداشتیم و سازمان خود را در نوک پیکان ترقی خواهی می دیدیم و به پیروی از سازمان هر جریان و نیرویی که در نقطه مقابل ما بود را واپسگرا و ارتجاعی و وابسته به امپریالیزم تحلیل و معنی می کردیم. بر اساس همین ذهنیت و طرز تفکر رفته رفته کارمان به تقابل با مردم کشیده شد.
سازمان از همان سال 58 مواضع دوگانه اتخاذ کرد. در تاکتیک و ظاهراً از دولت موقت مهندس بازرگان و رهبری آیت الله خمینی و به خصوص مواضع ضد امپریالیستی ایشان حمایت کرد و در رفراندوم هم به جمهوری اسلامی رای مثبت داد و در انتخابات مجلس از تهران و استان های مختلف کاندیدا معرفی نمود. و این چنین در تبلیغات ظاهری وانمود می کرد که ساختار سیاسی جمهوری اسلامی را به رسمیت می شناسد. اما در مناسبات داخلی سمپات ها و هواداران را به موضع تند و مخالف فرا می خواند.
ترفند مجاهدین خلق در آن مقطع مظلوم نمایی بود. در برگزاری میز کتاب و یا بساط های فروش نشریه بر سر چهارراه ها هواداران را تشویق می کردند که شعارهای تند سر داده و با نیروهای هوادار انقلاب که به آن ها مرتجع و حزب اللهی می گفتند درگیر شوند. سازمان در آن مقطع می خواست زمینه درگیری را فراهم سازد تا از فقدان آزادی هوادارانش در جمهوری اسلامی شکایت نماید.

عشق خانواده، 20 سال تلاش مداوم رجوی را شست و با خود برد

… افراد بسیاری در تشکیلات، با عشق خانواده و زمانی که دریافتند خانواده همچنان منتظرشان هستند سختی راه را به جان خریدند و راهی به بیرون از ظلمات مناسبات فرقه رجوی برای خود باز کردند.
پوشالی بودن انقلاب درونی و بی ریشه بودن راه و روش من در آوردی رجوی و اطرافیانش؛ تحت عنوان مجاهد لم یرتابو و گوهرهای بی بدلیل و نوامیس ایدئولوژیکی که به زنان و مردان اسیر در بند تشکیلات و انقلاب و رهبری این سازمان می گفتند، توسط جداشدگان سرافراز و استوار برملا و رسوا و محکوم شد .
ما تا زمانی مجاهد خلق بودیم که در حصار ذهن و روح و روان و در یک محیط بسته و دائما در کار و نشست بودیم و نمی دانستیم دنیا و علم و فرهنگ تا کجاها پیش رفته، و الآن هر روز که می گذرد بیشتر و بهتر می فهمیم که گذشته مان چه شد! با این تفاوت که دیگر از این پس می دانیم که به کجا می رویم!…

استرداد محکومین و مجرمین پس از رأی دادگاه – قسمت اول

آیا اساسا بعد از صدور احکام دادگاه سران مجاهدین خلق احتمال استرداد محکومین وجود دارد؟

… سال هاست که سازمان از حضور چندین وکیل بین المللی که خود را به دلار و یورو فروختند و عدالت را قربانی مطامع رهبران این سازمان نمودند، در حواشی سازمان حضور دارند، آن ها این زنگ خطر را به صدا در آوردند که نتایج و احکام نهایی این دادگاه بی شک خواهد توانست دست کم محدودیت های فراوانی برای مزدوران سازمان ایجاد کند و بحث استرداد و پلیس اینترپل بسیار جدی است، مریم رجوی هم موجی از تلاش های مذبوحانه را شروع کرده است تا بلکه بتواند از اثرات احکام آتی، قدری بکاهد.
… در ایران نیز تاکنون قراردادها و موافقتنامه هایی با کشورهای مختلف درخصوص استرداد منعقد شده است. در سال 1339 قانون استرداد وضع شد. موضوع استرداد در ارتباط با فردی است که متهم به ارتکاب جرم است یا به ارتکاب جرمی محکوم شده است.
… وکلای مجاهدین هم از این قوانین و تعهدات متقابل کشورها، کاملاً مطلع هستند و برای همین هم در هر جلسه و دورهمی شکنجه گران، این آژیر قرمز را به صدا در می آورند که قضیه بسیار جدی و الزام آور برای دولت هاست که بعد از صدور احکام قطعی دادگاه، اجرایی خواهد شد.

افشای ابعاد تازه‌ای از منابع مالی مجاهدین خلق به روایت محمدرضا ترابی – قسمت اول

کار مالی اجتماعی و مالی ویژه تحت پوشش خیریه ها

محمدرضا ترابی: … افراد تعهد داشتند تا مبالغ معینی را تا شب جمع آوری کنند. در اتاق ‌های کار تابلوهایی نصب بود که نفرات تیم، منطقه فعالیت آن‌ ها در شهر و مبلغی که متعهد بودند تا شب جمع آوری کنند، روی آن ها مشخص شده بود. اگر تیمی تا ساعات پایانی کار به تعهد مورد نظر نمی ‌رسید باید بیرون می ‌ماند و به کار ادامه می ‌داد تا مبلغ مورد تعهد فراهم شود و سپس اجازه داشت به پایگاه بازگردد. اگر تیمی نمی ‌توانست تا شب به تعهد مورد نظر دست یابد، مجازات آن تیم شرکت در نشست‌ های انتقادی و پاسخگویی در برابر مسئولان رده بالاتر بود.
… افراد توجیه شده بودند که برای مثال پول جمع ‌آوری شده برای خرید دوربین دید در شب برای عملیات ‌های غیر منظم مجاهدین در مرزهای ایران و حمله به پایگاه‌ های نظامی ایران هزینه خواهد شد و بنابراین کم کاری در جمع آوری کمک مالی هزینه زیادی برای ارتش به اصطلاح آزادی بخش دارد. نمی ‌دانم که آیا این مبالغ اصلاً برای خرید دوربین هزینه شد یا خیر.
… در آن زمان شبکه ABC آمریکا درباره فعالیت خیریه‌ های تقلبی مجاهدین در فرودگاه لوس آنجلس مستندی ساخت که نشان می‌ داد این خیریه‌ ها تا چه اندازه برای مسافران، به ویژه توریست‌ های خارجی که زبان انگلیسی نمی ‌دانند مزاحمت ایجاد می‌ کند. این برنامه حتی نشان داد که کمپ پناهندگی کودکانی که عوامل خیریه ادعا می‌ کنند در مرز ایران و ترکیه است، وجود خارجی ندارد.
… یکی دیگر از وظایف تعیین شده برای اعضای مجاهدین خلق در کشورهای غربی درخواست کمک مالی به صورت سرکشی خانه به خانه در محله‌ های ثروتمند نشین است که با عنوان “مالی ویژه” شرح داده می‌ شود. تیم های دو نفره کت و شلواری و کلاسور به دست خانه به خانه در می‌ زدند و با ساعت‌ ها بحث و مکالمه، افراد را مجاب به پرداخت مبالغ ماهانه برای خیریه کذایی‌ شان می ‌کردند….

به بهانه سالگرد حمله به برج های دو قلو در آمریکا

… یکی از مسئولین به نام آرمان جم نفس زنان در حالی که دو برگه کاغذ در دست داشت با عجله وارد اتاق من شد و گفت خبرهایی برایت دارم که اگر بدانی سریعاً به تشکیلات برمی گردی!
وی ادامه داد برج های دوقلو در آمریکا را زدند و آمریکا تهدید کرده به عراق حمله خواهد کرد و الآن برادر مسعود اعلام آماده باش داده و گفته برای رفتن به عملیات سرنگونی آماده شوید که به محض حمله آمریکا ما هم به ایران برویم! بنابراین توصیه می کنم سریعاً به تشکیلات برگردی. اگر ما به ایران رفتیم تو اینجا جا می مونی و آنوقت کسی نیست که حتی برایت غذا هم بیآورد! وی برگه را به من داد و گفت بیا خودت هم بخوان. من که آشنایی به ترفندها و از این دست آماده باش های توخالی رجوی داشتم با لبخند طعنه آمیزی نگاهی به وی انداخته و گفتم انگار یادتان رفته که قبل از این که مرا یه این زندان منتقل کنید چه برخوردهایی با من کردید! اصلاً زندان لایق من بود؟ و در ادامه با طعنه به او گفتم از این آماده باش ها زیاد دیدم اما اینبار هر وقت خواستید به ایران بروید درب این اتاق را باز کنید. وقتی مطمئن شدم که به ایران رسیدید یک جوری خودم را به تهران می رسانم. نگران خورد و خوراک من هم نباشید….

*سه شنبه 20 شهریور

در این روز 9 مطلب جدید در سایت نجات درج گردید. در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آن ها ارائه می گردد:

افشای ابعاد تازه‌ای از منابع مالی مجاهدین خلق به روایت محمدرضا ترابی – قسمت دوم

ستاد مالی داخلی مجاهدین خلق

… مشاهدات و تجربیات درباره منابع مالی مجاهدین خلق ابعاد تازه‌ای از شیوه‌ های درآمد ‍زایی این فرقه مخرب و خشونت‌ طلب روشن می ‌کند که در تمام آن ها یک نقطه مشترک وجود دارد و آن این است: فریبکاری. در هیچ کدام از روش ‌های درآمدزایی، ردی از صداقت وجود ندارد. سازمانی که سوابق تروریستی و فرقه ‌ای آن به همه دنیا شناخته شده است حتی برای انتشار مقاله نیز مجبور است نامی از رهبران خود نبرد. سران مجاهدین خلق می ‌دانند که در میان مردم ایران و حتی در سطح بین المللی جایگاهی ندارند. تنها نقطه اتکای فرقه مخرب رجوی منابع مالی قدرتمند آن است که موجب می ‌شود با سخاوتمندی فراوان سیاستمداران و گاه رسانه‌ های غربی را در فریبکاری‌های خود شریک کند و سهم آن ‌ها را پرداخت کند تا حمایت آن ها را در جهت بقای بیشترش کسب کند.

سازمان مجاهدین خلق از رؤیاهای شیرین کودکانه تا واقعیت های تلخ واقع بینانه – قسمت دوم

… مجاهدین خلق در مقطع سال های 58 تا 60 در شرایطی از فقدان آزادی ها و بازگشت دیکتاتوری سخن می گفت که کف خیابان ها و محیط دانشگاه ها در اختیار دانشجویان هوادار آن ها بود و این سازمان بیشترین تشکل های دانشجویی را در دانشگاه ها و مدارس داشت. نشریات مجاهد، بازوی انقلاب و فریاد گودنشین در بالاترین سطح تیراژ در میان مردم پخش میشد و نشریه مجاهد آن ها در کنار دیگر روزنامه های رسمی در دکه های روزنامه فروشی در معرض خرید مردم بود.
… با شروع تجاوز نظامی رژیم صدام مسعود رجوی که در اطلاعیه اول تجاوز نظامی عراق به ایران را محکوم وخواستار دفاع در مقابل رژیم بعثی حاکم برعراق شده بود با اعزام هوادارنش به جبهه های جنگ تلاش نمود سلاح های مورد نظرش را به پشت جبهه و خانه های امن تیمی منتقل و برای شروع درگیری های نظامی احتمالی آماده شوند. در آن مقطع ما که هواداران ساده و زود باوری بودیم در توهم این که رهبران مجاهدین خلق واقعاً به دنبال مقابله با تجاوز دشمن هستند با تشکیل ستادها به جمع آوری کمک های مردمی برای ارسال به جبهه و کندن سنگر و رفتن به جبهه ها اقدام می کردیم و از ماهیت و نیت اصلی آن ها که تماماً شعاری بیش نبود و صرفاً تبلیغاتی و در راستای منافع رهبران آن هاست اطلاع نداشتیم….

استرداد محکومین و مجرمین پس از رأی دادگاه – قسمت دوم

واکنش های هیستریک فرقه و پیام به مسعود رجوی
حق قانونی هر کشوری است که مجرمینی که بعد از ارتکاب جرم، از کشور محل جرم فرار می کنند را به کشور مسترد گرداند. در همین رابطه در کنفرانسی وکلای حقوق بگیر مریم رجوی سرکرده فرقه، وحشت خود از دادگاه 104 نفر را ابراز کردند.
… اکنون 17 جلسه از این دادگاه سپری شده است. دقیق هم مشخص نیست که چه زمانی و در کدام جلسه، احکام قطعی صادر خواهند شد. اما آنچه که معلوم است، این موضوع می باشد که مردم ایران و خانواده های قربانیان و جداشدگان ، همواره پیگیر این دادگاه هستند تا به سرانجام برسد و به استرداد مجرمین و محکومین بیانجامد. این حق قانونی وراث قربانیان است که مطالبه گر حقوق قانونی خود باشند. تا روز مجازات ظالمان سازمان مجاهدین، اندک زمانی مانده است….

پول های سازمان مجاهدین خلق کجا هزینه می شوند؟

… سال هاست که رجوی ها پول های کلانی خرج برنامه سالانه خود می نمایند. این نه یک اتهام، بلکه حقیقتی است که برخی از رسانه های بین المللی نیز در گزارشات مستند و مستدل متعددی به آن پرداخته اند. موضوع پرداخت حق الزحمه های هنگفت به سخنرانان اجاره ای و شرکت کنندگان در نشست ها و گردهمایی های تبلیغاتی رجوی، موضوع جدیدی نیست. این پول ها به جز هزینه ایاب و ذهاب، خورد و خوراک و هزینه هتل های محل اقامت این افراد می باشد. رجوی ها علاوه بر هزینه ای که برای سخنرانان و شرکت کنندگان خارجی در برنامه های خود می کنند، برای آن که تعدادِ نفرات شرکت کننده در برنامه را زیاد نشان دهند، شهروندان کشورهای دیگر را فریب داده و به بهانه شرکت در یک تور و با ولخرجی و دادن پول تردد، هتل، غذای گرم، گردش و . . . آن ها را به برنامه خود می بردند. اگر به این هزینه ها، مبلغی که رجوی ها صرف اجاره محل اجرا و آماده کردن محل اجرای برنامه، هزینه تبلیغات و دیگر هزینه های مرتبط را اضافه کنیم، پول خرج شده رقم بسیار بزرگی خواهد شد.
… رجوی ها و دیگر سران فرقه مجاهدین خلق برای اعضایی که به دلیل سیاست های ضد انسانی خودشان یعنی نگهداری اعضا در محیط جمعی که باعث تسریع در ابتلا به بیماری کرونا در بین اعضای فرقه شد، حاضر نبودند پولی هزینه کنند و در شرایط همه گیری بیماری کرونا که یکی از الزامات درمان بیماران مبتلا به آن دسترسی به کپسول اکسیژن بود، رجوی ها این وسیله را به اندازه کافی تهیه نمی کردند….

*چهارشنبه 21 شهریور

در این روز مجموعاً 12 مطلب دیگر روی سایت نجات قرار گرفت که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را ملاحظه می فرمایید:
روایتی متفاوت از عملیات فروغ جاویدان در گفتگو با مسعود خدابنده

فروغ جاویدان راهی برای نجات مسعود رجوی از شکست بود

مسعود خدابنده: نیروهای مجاهدین خلق حدوداً بین چهار تا پنج هزار نفر بودند، از این تعداد، نیروهای واقعاً مجاهد و با انگیزه و وارد به امورات جنگی تعداد بالایی نداشتند: 1400 نفر اسرای جنگی بودند. 1000 نفر هم از کشورهای خارجی آمده بودند و اصلاً تفنگ نمی دانستند یعنی چه. اسرا هم که دلشان نمی خواست مبارزه کنند. به این ترتیب نیروهای مجاهدین خلق 80 کیلومتر پیشروی کردند و در منطقه چارزبر ایران راهشان را بست. در موقع برگشت تعداد زیادی باقی نماندند. حدود دو هزارنفر برگشتند.
دلیل اصلی رجوی وصدام، برهم زدن آتش بس بود چرا که پذیرش آتش بس از سوی ایران به منزله شکست همه جانبه برای عراق، مسعود رجوی و حتی امریکا بود: فروغ جاویدان یا مرصاد یک بخش بین المللی داشت. زدن هواپیمای مسافربری ایران و بر عهده گرفتن آن بعد از قبول آتش بس. و بعد از ان تلاش برای این که آتش بس انجام نشود چرا که آتش بس صدام را به زمین می زد همانطور که زد.
… مسعود رجوی با آگاهی کامل از شکست و کشته شدن افرادش تن به این عملیات داد چرا که باور داشت باید بانک خون سازمانش را پر کند و به این ترتیب عده ای را نگاه دارد. در واقع مسعود رجوی این عملیات را برای نجات سازمان انجام داد….

مجاهدین خلق؛ از شهریور 44 تا شهریور 92 – قسمت اول

… بعد از شکست عملیات مسلحانه، مسعود رجوی به عراق رفت و همکاری با صدام حسین را به شکل همه جانبه ای آغاز کرد. همکاری که رجوی را در سراشیبی سقوط قرار داد و اندک هواداران داخل کشور را هم از دست داد. رجوی به عراق رفت تا قدرت بیشتری بگیرد اما در واقعیت، کشتی تشکیلاتش همانجا به گل نشست.
رجوی بعد از تقلاهای فراوان مجبور شد نیروهایش را از عراق به آلبانی و فرسنگ ها دور از مرزهای ایران منتقل کند. او که سالها از طریق مزدوری برای دشمنان ایران و مردم کشور روزگار سپری کرده است همچنان سعی می کند تا در شکاف تضادهای موجود میان ایران و غرب زندگی کند و سازمانش را سرپا نگاه دارد.
در واقع سنگ بنای سازمان از همان ابتدا بر مبانی اشتباهی بنیان گذاشته شد و سکانداری رجوی هم این امر را تشدید کرد تا این که سازمان به جایی رسیده که نفس های آخرش را می کشد.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا