در سایت سیمای دروغین مجاهدین پیام رجوی درباره مصدق که مربوط به 30 تیر است را خواندم و لازم دانستم چند خطی را بنویسم.
رجوی شخصیت فرصت طلبی است که از هر فرصتی استفاده می کند تا خودش را مطرح کند. سال 57 بعد از پیروزی انقلاب ضد سلطنتی، رجوی در مناسبت های مختلف همواره دم از مصدق می زد. او در یک گردهمایی بر سر مزار دکتر مصدق در احمد آباد در سال 57 چنین گفت: ” برخیز ای پیشوای عزیز و رشد نونهالی را که با خون دل آبیاری کرده بودی، بچشم بنگر. بنگر که نهال حقطلبی و آزادی چگونه میرود تا همچون درختی طیب در سراسر این میهن سایه گسترد”.
رجوی با مرد رندی همواره تلاش کرد وانمود کند خودش یک چهره ملی است مانند مصدق، اما واقعیت حرف دیگری دارد. رجوی حتی در شورای دست ساز خودش تنها یادگار مصدق که خواهر زاده مصدق کبیر بود به اسم آقای متین دفتری و عضو اولیه شورا بود را هم نتوانست تحمل کند. آقای متین دفتری و همسرش از شورای دست ساز رجوی به دلایل مختلف نهایتا جدا شدند. رجوی کسی بود که در جلسات متعدد از متین دفتری به عنوان یادگار مصدق یاد می کرد اما دیدیم چگونه یادگار مصدق از رجوی کنده شد. اگر رجوی چهره ملی بود باید در شورای خودش گروههای سیاسی ایران را مشارکت می داد ولی از آنجایی که رجوی فاقد شخصیت ملی گرایی است و در عمل کسی است که فقط به خودش فکر می کند به همین دلیل می بینیم در شورای دست ساز خودش جریانات و گروههای سیاسی دیگر جایی ندارند و این چند نفری که در شورا ماندند در واقع نوچه خودش هستند. و در حقیقت این رجوی بود که افرادی مانند مهدی سامع را بال و پر داد. اما گروههایی که دارای وزنه ای بودند را رجوی تحمل نکرد یا همان ابتدا به دلیل خود سری های مستبدانه رجوی از شورا جدا شدند یا اساساً عضو نشدند زیرا رجوی کسی است که رقیب نمی پذیرد او می خواهد حرف اول و آخر را خودش بزند بقیه باید بنده و مطیع باشند.
رجوی خودش را مشعل دار مصدق می داند. او برای قوام بخشیدن به وجود دون مایه خود از نام مصدق استفاده می کند. اگر سابقه مصدق را مرور کنیم می بینیم بین سران سازمان مجاهدین با مصدق حتی یک نکته مشترکی هم وجود ندارد این سازمان پس از سه دهه حالا به یک فرقه مخرب تبدیل شده است ، مصدق کسی بود که دست استعمار انگلیس را از ایران کوتاه کرد در حالی که رجوی یار و دوست صدام بود و از هیچ گونه همکاری با صدام فروگذار نکرد. امروز می بینیم مریم رجوی به دیدار مقامات آمریکایی و انگلیسی می رود و به خود می بالد که با سرویس های جاسوسی اسرائیل و آمریکا همکاری می کند در واقع میراثی که مسعود رجوی به نام مصدق از آن اسم می برد این میراث را می توان در عشق توده های ملت ایران جستجو کرد نه در فرقه رجوی، رجوی حتی جنایات اسرائیلی ها را علیه مردم غزه محکوم نمی کند. رجوی کسی است که آن زمان که هواپیماهای سعودی روی مردم یمن بمب می ریخت و کودکان یمنی زیر آوارها کشته می شدند را محکوم نکرد. فرقه رجوی در رسانه های خود هرگز به جنایات بی سابقه اسرائیلی ها را در غزه که بیش از 40 هزار نفر از زن ، کودک ، پیر و جوان و آدم های بیگناه کشته شدند، اشاره ای نمی کند و حتی ضمنی هم محکوم نکرد. با این اوصاف رجوی با چه رویی از مصدق یاد می کند خود از عجایب روزگار است این اوج دریدگی رجوی است.
محمد رضا گلی