نجات در هفته ای که گذشت – قسمت 160

مروری بر مطالب 24 الی 29 شهریورماه 1403 درج شده در سایت نجات

*شنبه 24 شهریور

در روز شنبه جمعاً 7 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود:

تعهدات اجباری در سازمان مجاهدین خلق

محمدرضا مبین: … متن تمام این تعهدات را سازمان از قبل آماده می کند، اما همه افراد باید با دست خط خودشان آن ها را بنویسند و امضا کنند… ما راهی برای خروج نداشتیم و ما در شرایط اجبار مجبور به امضای تعهدات بودیم. ما اختیاری برای عدم امضا نداشتیم و به این دلیل هیچ کدام از تعهداتی که سازمان از افراد گرفته سندیت ندارند و قابل استناد نیستند. سازمان می خواست ما را تا روزی که بخواهد در سازمان حفظ نکد و در شرایط احتمالی و قانونی این ها را رو کند تا محکوم نشود. ما هیچ کدام از این ها را قبول نداریم و در هیچ دادگاهی هم قابل استناد نیستند.

گذری بر حادثه یازده سپتامبر 2001 و واکنش های سازمان مجاهدین خلق

۱۱ سپتامبر 2001 میلادی برابر است با بیستم شهریور ۱۳۸۰ خورشیدی که در چنین روزی سازمان تروریستی رجوی به نیروهایش در داخل عراق و خارج از عراق اعلام کرد که “برج امپریالیسم فرو ریخت.” منظور از برج امپریالیسم همان ساختمان های دوقلوی تجارت جهانی واقع در منهتن نیویورک بود که توسط هواپیماهای تروریست ها به صورت انتحاری درآسمان مورد اصابت قرار گرفت که با انفجار سقوط نمود و موجب مرگ هزاران انسان از پنج قاره شد. از سال ۱۳۸۰ تا سال ۱۳۸۲خورشیدی یعنی قبل از ورود نیروهای ائتلاف به فرماندهی کشور آمریکا در عراق هر ساله چنین روزی در مناسبات فرقه رجوی جشن و پایکوبی برگزار می گردید و خلق چنین حادثه ای توسط القاعده مورد تحسین قرار می گرفت!
… پیام های تسلیت مریم رجوی و سوگواری او در مرگ سناتورهای آمریکایی همچون سناتور مک کین و دعوت از جان بولتون و رودی جولیانی در همایش های نمایشی فرقه خود گواهی محکم از دورویی و نفاق فرقه است که روزی از حادثه دلخراش منهتن نیویورک مسرور و حال در مرگ یک سناتور زاری و با مشاوران ارشد برای تحریم مردم ایران سر یک میز می نشیند.

یک شهروند ایرانی در مرز آلبانی دستگیر شد

… یک شهروند ایرانی که تحت تعقیب بین المللی بود در ورودی RSH (جمهوری آلبانی) به منظور استرداد دستگیر شد.
در پی تشدید کنترل ها و تبادل اطلاعات بین اینترپل تهران و اینترپل تیرانا، پلیس مرزی در ورودی RSH، شهروند ایرانی که تحت تعقیب بین المللی قرار داشت را دستگیر کرد: مهران کمال پور، 52 ساله، متولد ایران و ساکن دانمارک می باشد.
در ادامه مراحل رسیدگی به جرائم اقتصادی و مالی دادگستری جیروکاستر، شهروند ایرانی مهران کمال پور را که دادگاه تهران به ارتکاب جرم کیفری “جعل اسناد” به 2 سال حبس تعزیری محکوم نموده بود، به قصد استرداد به ایران دستگیر کرد.

*یکشنبه 25 شهریور

11 مطلب جدید حاصل کار روز یکشنبه سایت نجات می باشد. مروری مختصر بر تعدادی از آن ها به قرار زیر است:

ماجرای تکان دهنده دو برادر که به دست مجاهدین خلق قربانی شدند

سید حسن و سید اسماعیل شریفی

… رجوی های لعنتی وقتی دیده بودند سید حسن بیمار به دردشان نمی خورد، او را لب مرز رها کرده بودند. برادرم به سختی خودش را به منزل رسانده بود. البته ناگفته نماند که مرزبانان کشور و همچنین نیروهای امنیتی کشور خیلی در این خصوص به وی کمک کرده بودند تا به رشت برسد… ما ناگزیر از سال 1396 وی را بستری کردیم. منتهای مراتب مدام به او سر می زنیم و هزینه هایش را پرداخت می کنیم.
… از برگشت سید حسن فقط 2 سال گذشت که یک شبی خبردار شدیم که سید اسماعیل هم به خانه برگشته است و زودی به جانب خانه بابا روانه شدیم و دیدیم که بله سید اسماعیل خودش است و برگشته. با دیدنش خیلی گریستم. چون که سید اسماعیل هم به کل عوض شده بود. برادرم به شدت افسرده بود و اصلاً حرف نمی زد. با خواهش و تمنا که از وی داشتیم گفت وقتی سید حسن به خاطر مشکلات آنجا در اشرف مریض و روانی شد من هم مریض شدم و با آن ها مخالفت کردم و وقتی هم فهمیدم در مرز رها شده، من هم مثل او در مرز رها شدم و الآن اینجا هستم.
… سید اسماعیل به نسبت سید حسن حالش بهتر بود و لذا جایی در مغازه درب سازی مشغول شد و 4 سالی با مشکلاتش طی کرد. متاسفانه به دلیل فشارهای روحی شدیدی که در مناسبات رجوی ها به او وارد شده بود و به دلیل افسردگی که پیدا کرده بود، دست به خودکشی زد و به زندگی اش پایان داد.

تأیید اظهارات مدیرعامل انجمن نجات توسط 200 جداشده ساکن اروپا

حضور ابراهیم خدابنده در جلسه 17 دادگاه سران مجاهدین خلق به عنوان شاهد

خدابنده گفت: … اقدامات این ‌ها ورای تروریسم است، تروریسم یعنی ایجاد کردن وحشت برای افراد عادی، اما اگر مقامات دولتی هدف قرار گیرند خیانت محسوب می ‌شود.
… هیچ اتفاقی در سازمان مجاهدین خلق بدون نظر مسعود رجوی نمی ‌افتد حتی جزییات را چک می‌ کرد، یک بار سازمان نگفته است که ما این کار را انجام نداده ایم. پس از دادگاه روزمره جواب می ‌دهد، اما یکبار هم نگفته است که ما این کار را نکرده ‌ایم. پذیرش این موضوعات مشخص است و قطعاً افرادی تحت امر او کار‌هایی را انجام می‌ دهند. مسعود رجوی افرادی که احساس می ‌کرد در آینده برای او رقیب یا مخالف باشند را حذف می‌ کرد. سازمان اعلام کرده که من از ترس اعدام آمده ‌ام این حرف ‌ها را زدم، برادر من نیز در جواب، از سوی من در توییتر گفته است که من حاضرم ۲۰۰ نفر در اروپا به عنوان شاهد بیاورم تا اظهاراتم را تایید کنند.
… قاضی گفت: هر کسی در هر گوشه ‌ای از دنیا در مورد این پرونده، متهمین و اتهامات آن‌ ها اطلاعاتی را به عنوان مطلع یا شاهد داشته باشد دادگاه هم به صورت حضوری و هم الکترونیک استماع می ‌کند….

تعهدنامه هایی که سازمان مجاهدین خلق به زور از ما می گرفت

در تشکیلات رجوی، گاه و بی گاه و با مناسبت و بی مناسبت از ما تعهد می گرفتند. در واقع تصمیمات سازمان را به زور به خورد ما می دادند و برای محکم کاری تعهد می گرفتند.
… روال کار به این شکل بود که زمانی که می خواستند فرد را مجبور به امضای تعهدنامه ای بکنند اول او را در نشستی سوژه کنند. به این ترتیب در مرحله اول جمع را علیه فرد می شوراندند تا ترس به سوژه غلبه کند، سپس تعهد می گرفتند و فشار را کم می کردند.
موارد تعهدگیری بسیار متعدد بوده اند … در نشست طعمه در سالن میله ای به صورت لایه ای کسانی که مسأله دار بودند را در سالن جمع می کردند، بعد از کلی تهدید توسط سران رجوی از تک تک افراد تعهد می گرفتند….

مجاهدین خلق؛ از شهریور 44 تا شهریور 92 – قسمت پایانی

… ترک اشرف به معنی شکست استراتژی جنگ مسلحانه بود که از ابتدا بنا نهاده شده بود اما رجوی باز با شیادی این فرار را پیروزی بزرگ نامید به مانند همه عقب نشینی هایش آن را شکست توطئه های دشمن نامید و در نهایت در 19 شهریور 95 بساط سازمان در عراق برچیده شد و سازمان در نهایت این شکست را یک هجرت بزرگ نامید که توانستند از عراق فرار کنند البته برای رجوی خوشحالی داشت چون می دانست اگر در عراق باقی می ماند، هم با ریزش نیرو مواجه می شد و هم دولت عراق پرونده علیه سران سازمان در دادگاه تشکیل داده بود این پرونده می توانست راه فرار سران سازمان از عراق را ببندد.
شهریور، در تاریخچه سازمان ماه پر حادثه ای بوده است. از تأسیس تا سراشیبی سقوط. با اخراج از عراق بساط فریبکارانه مجاهدین مبنی بر سرنگونی و ارتش آزادی بخش از بین رفت و اکنون هم در آلبانی شاهد هستیم چگونه برای لابی های آمریکایی دم تکان می دهند و برای پرچم آمریکا و جنایت کاران آن خوشحالی می کنند انگار شعار مبارزه با امپریالسیم جایش را به سازش با غرب داده است و مریم رجوی هم برای یک دیدار با مقامات از دور خارج شده آمریکایی لحظه شماری کرده و هزاران دلار خرج می کند تا آنان را به مراسم شان بیاورد تا برای خود وجهه سیاسی جور کند اما همه این دم تکان دادن ها نشان از اوج مردگی ایدئولوژی بنیانگذاران سازمان دارد….

*دوشنبه 26 شهریور

در این روز کلاً 6 مطلب جدید بر روی سایت نجات داشتیم که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را مشاهده می کنید:

چرا آمار مرگ و میر در بین جداشدگان با اعضای فرقه رجوی قابل قیاس نیست؟ – قسمت اول

… 1- رجوی ها بیماری اعضا را به رسمیت نمی شناسند
همان گونه که بارها نوشته ام رجوی یک اصل تشکیلاتی داشت که عبارت بود از “برادر یا خواهر بیمار فلان ابن فلان نداریم” و آن را به همه ابلاغ نیز کرده بود. به همین دلیل بیماری اعضا در این فرقه به رسمیت شناخته نمی شود و اگر هم بشود به فرد بیمار رسیدگی های لازم صورت نمی گیرد.
بیشتر اعضای جداشده از فرقه به دلیل این که سال های زیادی از عمر خود را از دست داده اند هر چقدر هم که تلاش بکنند از زندگی عقب هستند، عموماً خانواده هایشان از قشر متوسط بوده و تعداد جداشدگانی که وضع مالی بسیار خوب یا خوب دارند کم است. در نتیجه عموم ما جداشدگان در قشر متوسط قرار داریم و برای بیماری هایمان هزینه ای معمولی می کنیم. اما با این حال تعداد مرگ و میر در بین اعضای فرقه رجوی بسیار بالاست زیرا رجوی در این حد هم برای اعضا فرقه اش هزینه نمی کند. حتی به نقل از خودشان گفته شده که در زمان بیماری کرونا کپسول اکسیژن کافی برای اعضا مبتلا به کرونا تهیه نشده بود و در نتیجه تعداد زیادی از مبتلایان فوت شدند.
… 2- نیازهای عاطفی و غریزی اعضای فرقه سرکوب می شود
در فرقه مجاهدین خلق ازدواج ممنوع می باشد. رجوی می گفت خانواده کانون فساد است. اعضا خانواده و همدمی ندارند. آن ها حتی نمی توانند با پدر و مادر یا دیگر اعضای درجه یک خانواده خود ارتباط و ملاقات داشته باشند. مریم قجر می گفت که “عاطفه یک چیز کثیف بورژوایی (سرمایه داری) است. شما فقط باید نسبت به مسعود عاطفه داشته باشید.”
رجوی ها برای آن که اعضا با هم ارتباط نداشته و متوجه نشوند که دیگران نیز مسأله دار هستند یا این که در صحبت بین اعضا مسأله داری ترویج شود، برای اعضا صحبت کردن با دیگر اعضای فرقه که در یگان آن ها نباشند را ممنوع نمودند و گفتند صحبت هایی که خارج از کادری باشد که مسئول تشکیلاتی به شما گفته است، “محفل” می باشد. یعنی هر صحبتی اعم از این که درباره ورزش یا خاطره از گذشته، یا درباره خانواده و . . . انجام شود محفل است. رجوی می گفت “محفل شعبه سپاه پاسداران در تشکیلات است”…

خبری که مجاهدین خلق را شوکه خواهد کرد

… شهروند ایرانی بابت پرونده کیفری با عنوان جعل اسناد توسط دادگاهی در ایران تحت تعقیب کیفری می باشد. هم اکنون پرونده قطوری علیه 104 تن از اعضای مجاهدین خلق با هزاران شاکی با عناوین مجرمانه به ویژه جعل اسناد و مدارک محرمانه در شعبه 11 دادگاه کیفری یک تهران در جریان است که به تازگی دستور توقیف اموال متهمان اصدار یافته است .
این واقعه به این معنی است که در صورت صدور حکم نهایی و با توجه به قوانین استرداد مجرمین بین کشورها به راحتی و با دخالت پلیس اینترپل محکومین کیفری دستگیر و به مبدأ صدور حکم یعنی ایران مسترد خواهند شد .
خبر دستگیری یک شهروند ایرانی با اتهام کیفری جعل اسناد توسط پلیس کاکاویا در ورودی جمهوری آلبانی با رویکرد استرداد در پی تشدید کنترل ها و تبادل اطلاعات بین اینترپل تهران و اینترپل تیرانا، خبر شوکه کننده ای برای سران مجاهدین خلق مستقر در آلبانی خواهد بود….

نشریه انجمن نجات – شماره 117

در این قسمت می خوانیم:
انجمن نجات
آیا افراد انتخاب می کنند که به خانواده و مادر خود سنگ بزنند؟!
اجبارها در مناسبات فرقه رجوی
بردگی پس از اسارت
موارد نقض حقوق بشر در فرقه رجوی
تنهایی و مرگ در فرقه رجوی
یک بام و دو هوا
سیستم مغزشویی در فرقه رجوی
انزوای فرقه رجوی در میان مردم ایران
شاهدان و شاکیان جنایات مجاهدین خلق
روزگار سپری شده
عشق رفتن به اروپا
روشن کردن مسیر زندگی
رومی روم
فرقه رجوی در فضای مجازی و جذب مخاطب
فریب تبلیغات مجاهدین خلق را نخورید
من و روزبه
گم شدن در مسیر زندگی
علی نیامد
نشانه های منافقان

زهرا مریخی پایانی بر نمایش “مسئول اول” در سازمان مجاهدین خلق

… اینک 7 سال از انتخاب زهرا مریخی گذشته و مجاهدین در بن بست پیرسالی گرفتار شده اند و جوان ترین آن ها در حالی به 50 سالگی نزدیک می شوند که وابستگی ایدئولوژیک آنان به سازمان زیر سؤال است و همگی ناخواسته و ارثی عضو تشکیلات شده اند. در چنین شرایطی، سال آینده به پایان چهارمین دوره ریاست خانم مریخی خواهیم رسید و باید دید مریم چه سناریوی جدیدی برای نمایش در نظر خواهد گرفت. باید توجه داشت که با وجود مسعود یا مریم، جایگاه مسئول اول در سازمان مجاهدین، هیچ محتوایی ندارد و این تشکیلات با دستورات مستقیم رهبری آن هدایت و کنترل می شود و احدی قادر نیست بدون اراده آنان برای مجاهدین خط مشی تعیین کند و سیاست خود را جلو ببرد.
واقعیت این است که نمایش های برگزار شده طی 35 سال گذشته، صرفاً جنبه تبلیغی داشته برای این که در درون مناسبات افراد را سرگرم، و در بیرون مناسبات خود را دمکراتیک جا بزنند. به همین خاطر نباید از حضور چند دوره ای زهرا مریخی در رأس مجاهدین شگفت زده شد چون این مسئولیت جز یک جایگاه پوشالی نیست….

*سه شنبه 27 شهریور

در این روز 10 مطلب جدید در سایت نجات درج گردید. در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آن ها ارائه می گردد:

بالأخره جاوید رحمان اعتراف کرد

مجاهدین خلق هزینه های سفر و اقامتم را به من دادند

جاوید رحمان گزارشگر سابق حقوق بشر در امور ایران، اخیراً پس از درز رسوایی پول گرفتن او از مریم رجوی، در گفتگویی با شبکه ایران اینترنشنال، صراحتاً اعتراف کرد: “از سازمان مجاهدین خلق و شورای کذایی آن ها، تمام هزینه های سفر و اقامت خود را دریافت کرده و به حساب او واریز شده است!”
این گفتگو در حالی از این شبکه پخش شد که تاکنون جاوید رحمان اخذ هر گونه پول از این گروه تروریستی را انکار کرده بود.
جاوید رحمان، در ژوئن ۲۰۱۸ (خرداد ۱۳۹۷) از سوی رئیس شورای حقوق بشر سازمان ملل به‌ عنوان ادعایی گزارشگر ویژه سازمان ملل در موضوع حقوق بشر ایران انتخاب شد و تا اول آگوست ۲۰۲۴ (۱۱ مرداد ۱۴۰۳)، زمانی که “مای ساتو”، جدیدترین به‌ اصطلاح گزارشگر ویژه مأموریت خود را آغاز کرد، در این سمت به تهیه، تدوین و انتشار گزارش ‌های خلاف واقع مشغول بود؛ گزارش‌ هایی که رحمان با استفاده از بستر ساخته ‌و ‌پرداخته رسانه ‌های معاند ایران اقدام به توضیح آن‌ ها کرد. یکی از اصلی ‌ترین مشخصه‌ های دوران کاری جاوید رحمان، ارتباط غیرقابل انکار او با گروه تروریستی مجاهدین خلق بود، رابطه غیرقابل انکاری که با حضور رحمان در نشست ۲۴ آگوست (۲ شهریور) این سازمان اندک امکان تردید در این ‌باره را نیز از بین برد….

چرا آمار مرگ و میر در بین جداشدگان با اعضای فرقه رجوی قابل قیاس نیست؟ – قسمت پایانی

… – تحقیر مستمر اعضا و ایجاد فشار روانی سنگین
… – خستگی و فشار شدید جسمی
… بیگاری کشیدن از صبح و قبل از خوردن صبحانه شروع می شد. هر عضو باید یک کاری غیر از مسئولیت تشکیلاتی یا نظامی خود داشته باشد که به آن “مسئولیت دوم” می گویند و کارهایی از قبیل جارو زدن خیابان، رسیدگی به باغچه ها و . . . را در برمی گیرد. قبل از صبحانه هر فرد باید نیم ساعت را صرف مسئولیت دوم بکند. بعد از صبحانه دستور کار روزانه که از قبل مشخص شده است به اعضا ابلاغ می شود و همه باید طبق آن کار کنند. بعد از ابلاغ دستور تا زمان ناهار اعضا مجبور به کار کردن هستند و در این بین یک ربع وقت برای خوردن میان وعده دارند که به آن “دهی” می گویند. بعد از نهار با فاصله بسیار کم بار دیگر کار شروع می شود و تا غروب ادامه دارد و در این فاصله یک ربع وقت برای خوردن میان وعده دارند که به آن “پنجی” می گویند. غروب همه باید در ورزش عمومی شرکت کنند حتی افراد بیمار برای آن که تحت کنترل باشند و فرصتی برای فکر کردن نداشته باشند نمی توانند در آسایشگاه بمانند و باید پشت سر کسانی که می دوند، راه بروند. بعد از شام وقت افراد با نشست های اجرایی و نشست عملیات جاری پر می شود. دوباره کاری و حتی سه باره کار از مسائل عادی تشکیلات است چون سلامت اعضا مهم نیست بلکه مهم پر کردن وقت شان است.
… اعضای جداشده چنین شرایطی ندارند. برای گذران زندگی خود و خانواده های شان کار می کنند اما مجبور نیستند تمام وقت کار کنند آن هم بیگاری های بی مزد. برای زندگی خود برنامه ریزی دارند تا از زمان بهتر استفاده کنند و نه برای آن که تحت کنترل باشند. به کارهای خود و مسائلی که دارند فکر می کنند تا از تجارب ناشی از موفقیت ها و شکست های شان استفاده نمایند….

انقلاب درمانی به سبک مجاهدین خلق

… مسئولین رده بالا و قدیمی به طور مثال از شیوه درمان خود بعد از وارد شدن به انقلاب طلاق حرف می زدند … مسئول دیگر عنوان می کرد که مشکل سردردهای مستمر و یا همان میگرن داشته که وقتی به انقلاب ایدئولوژیک مریم چنگ زده، دیگر سر درد یا همان میگرن به سراغش نیامده است و بهبود یافته است. البته در این مورد می توان نمونه های مختلفی از شامورته بازی های مسئولین را ذکر کرد ولی چیزی که خیلی نمود داشت با وجود چنگ زدن و وارد شدن اعضا به انقلاب طلاق مراجعه کننده به امداد اشرف زیاد بود. این شامورته بازی جنبه دیگری هم داشت و به دکترها گفته بودند که سعی کنند افراد را برای درمان به سمت انقلاب سوق بدهند و از دادن دارو خودداری نمایند.
… سؤالی که وجود دارد چرا مریم رجوی این همه از انقلاب درمانی و بهبودی افراد حرف می زند اما خودش برای درمان و معالجه به بهترین بیمارستان های اروپا می رود؟ آیا او اعتقادی به انقلاب درمانی ندارد؟ اگر افراد به انقلاب درمانی او چنگ زدند و اعتقاد کامل دارند پس این همه بیمارهای قلبی در درون مناسبات چیست؟ مگر اعضا نباید از درون تهی باشند و هیچ مشکلی نداشته باشند؟ یکی از نشانه های بیماری های قلبی حمل تناقض و فرو دادن آن و از درون غصه خوردن می باشد که این در درون سازمان بسیار است….

سازمان مجاهدین خلق از رؤیاهای شیرین کودکانه تا واقعیت های تلخ واقع بینانه – قسمت پایانی

… رجوی رسماً در نشست عمومی اعلام کرد جرم اعضایی که در خواست خروج از مجاهدین خلق بدهند 5 سال زندان در اشرف و سپس زندان و اسارت طولانی مدت در زندان ابوغریب خواهد بود.
و بدین ترتیب حق انتخاب آزاد مسیر زندگی را هم از اعضا سلب نمود. اعزام فرزندان اعضا به خارج از عراق به بهانه تهدیدات جنگ و مسائل انسانی و سپس برگرداندن آن ها به عراق در قالب کودک سرباز و شرکت دادن شان در عملیات جنگی که به کشته شدن تعدادی از آن ها گردید جنایت دیگری از جانب رجوی به خانواده های آن ها بود. خانواده های اعضا در ایران بدون هیچ جرم وگناهی از دیدار و یا تماس با وابستگان خود محروم شدند و سال هاست که در حسرت شنیدن صدای عزیزشان و یا دیدن چهره او به سر می برند. با نگاهی گذرا به این مجموع تحولات و اتفاقات به خوبی می توان وضعیت و شرح حال اعضایی که روزی با رؤیاهای شیرین کودکانه و به صورت احساس و شور به مجاهدین خلق پیوسته بودند اکنون در مقر مجاهدین در آلبانی بعد از بیش از چهل سال به واقعیت های تلخی به صورت واقع بینانه رسیده اند. این واقعیت های تلخ که توأم با درک واقعیت ها نسبت به ماهیت مجاهدین خلق است با قدری اراده و جسارت بیشتر بدون شک به اتفاقات شیرین رهایی از اسارت به شکل واقعی منجر خواهد شد، و بدین ترتیب رنج و اسارت سال ها پایان خواهد پذیرفت.

رجوی با چه رویی از مصدق یاد می کند!

… رجوی با مرد رندی همواره تلاش کرد وانمود کند خودش یک چهره ملی است مانند مصدق، اما واقعیت حرف دیگری دارد. رجوی حتی در شورای دست ساز خودش تنها یادگار مصدق که خواهر زاده مصدق کبیر بود به اسم آقای متین دفتری و عضو اولیه شورا بود را هم نتوانست تحمل کند. آقای متین دفتری و همسرش از شورای دست ساز رجوی به دلایل مختلف نهایتاً جدا شدند. رجوی کسی بود که در جلسات متعدد از متین دفتری به عنوان یادگار مصدق یاد می کرد اما دیدیم چگونه یادگار مصدق از رجوی کنده شد. اگر رجوی چهره ملی بود باید در شورای خودش گروه های سیاسی ایران را مشارکت می داد ولی از آنجایی که رجوی فاقد شخصیت ملی گرایی است و در عمل کسی است که فقط به خودش فکر می کند به همین دلیل می بینیم در شورای دست ساز خودش جریانات و گروه های سیاسی دیگر جایی ندارند و این چند نفری که در شورا ماندند در واقع نوچه خودش هستند. و در حقیقت این رجوی بود که افرادی مانند مهدی سامع را بال و پر داد. اما گروه هایی که دارای وزنه ای بودند را رجوی تحمل نکرد یا همان ابتدا به دلیل خود سری های مستبدانه رجوی از شورا جدا شدند یا اساساً عضو نشدند زیرا رجوی کسی است که رقیب نمی پذیرد او می خواهد حرف اول و آخر را خودش بزند بقیه باید بنده و مطیع باشند.
… مصدق کسی بود که دست استعمار انگلیس را از ایران کوتاه کرد در حالی که رجوی یار و دوست صدام بود و از هیچ گونه همکاری با صدام فروگذار نکرد. امروز می بینیم مریم رجوی به دیدار مقامات آمریکایی و انگلیسی می رود و به خود می بالد که با سرویس های جاسوسی اسرائیل و آمریکا همکاری می کند….

رویکرد دوگانه رجوی در قبال اکراد عراقی

… شخص رجوی جدا از تمام این عملیات های نظامی علیه احزاب کرد مخالف عراق بارها در نشست های مختلف در قرارگاه اشرف احزاب کرد مخالف جمهوری اسلامی را به سخره می گرفت. رجوی عنوان می کرد حزب دموکرات کردستان ایران و حزب کومله خائن و خیانت کار به انقلاب مجاهدین و انقلاب مریم هستند. هر گروه و حزب مخالف دولت ایران که به سازمان مجاهدین ملحق نمی شوند با ما نیستند و بر ما و علیه ما هستند . حال چگونه است رجوی جلاد به استقبال تجزیه طلب ها رفته و از آن ها در سیمای خود تبلیغ می نماید. با این سابقه ننگین سازمان تروریستی رجوی این هم از طنزهای ماجرای براندازی رجوی است. تروریست هایی که زمانی در خدمت رژیم بعث اقدام به کشتار نیروهای احزاب و کردهای عراقی پرداخت و جای دیگر احزاب کرد مخالف جمهوری اسلامی را تفاله می خواند، امروز دست دوستی و اتحاد به آن ها می دهد.

*چهارشنبه 28 شهریور

در این روز مجموعاً 10 مطلب دیگر روی سایت نجات قرار گرفت که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را ملاحظه می فرمایید:

اقرار مسئول اول مجاهدین خلق به ارتکاب “جرائم” و وعده صد برابر کردن آن‌ ها

… از دیدگاه حقوقی اقرار عبارت است از اخبار شخص به ارتکاب جرم از جانب خود. اقرار در امور کیفری یعنی شخصی می‌ پذیرد که جرمی را انجام داده است و به آن اعتراف می کند. این اعتراف، اقرار نامیده می شود. اقرار یکی از مستند‌ترین دلایل برای اثبات جرم است، در صورتی که قرائن و مفادی برخلاف اقرار در دست نباشد، نوبت به ادله دیگر نمی‌رسد و وقوع جرم، با اقرار متهم اثبات می ‌شود.
اگر حتی به دلایل تکنیکی و قانونی، از سخنان زهرا مریخی در دادگاه‌ ها به عنوان اقرار متهم استفاده نشود، پر واضح است که سازمان مجاهدین خلق و سران آن که زهرا مریخی تنها یکی از آن هاست، از گذشته 4 دهه ‌ای خشونت آمیز و مملو از ترور، تهدید و افراط خود، پشیمان نیستند، آن رویکرد را کنار نگذاشته ‌اند، به آن افتخار می ‌کنند و حتی بر ادامه آن و شدت بخشیدن به آن تاکید می ‌کنند.
این رویکرد تنها در سخنرانی مریم رجوی و تشویق حضار در جلسه نمود نمی‌ کند. رسانه‌ های مجاهدین خلق هر روز بر طبل خشونتی که کانون‌ های به اصلاح شورشی در شهرهای ایران به راه انداخته‌ اند، می ‌کوبند. رسانه‌های سازمان از به آتش کشیدن ساختمان‌ ها خبر می‌ دهند و از دیوار نگاره هایی که کنار چهره مسعود رجوی بر جنگ مسلحانه مجاهدین علیه ایران صحه می ‌گذارد و این شعار در آن حک شده است: “تنها ره رهایی سلاح و سرنگونی”

خیانت های سازمان مجاهدین خلق و مسعود رجوی

… در برهه های مختلف تاریخی، افراد یا جریاناتی یافت می شدند که مصالح ملی را قربانی جاه طلبی و مطامع فردی خود می کردند. مردم ایران تجارب خونباری از خیانت های این گونه افراد و جریان ها به کشور در طول تاریخ دارند.
به حق مسعود رجوی، رهبر سازمان مجاهدین خلق، در رأس این افراد و جریانات به لحاظ رکوردهای باورنکردنی از خیانت به منافع ملی قرار می گیرد. خیانت شناخته شده ای در تاریخ بشریت به کشور متبوع خود وجود ندارد که مسعود رجوی مشابه آن را مرتکب نشده باشد و لذا وی را می توان عصاره تمام خیانت های شناخته شده دانست.
در نزد تمام ملت ها، بدترین خیانت به کشور، همکاری با دشمن متجاوز به خاک میهن شناخته می شود. به طوری که در کشورهایی که مجازات اعدام لغو گردیده است، و حتی در برابر تروریسم هم مجازات اعدام ندارند، در خصوص خیانت به منافع ملی استثناء قائل شده و در این خصوص حکم اعدام صادر و جاری می گردد.
… لذا سازمان مجاهدین خلق و رهبری آن را به راحتی می توان طبق قوانین کشورهای میزبان و حامی این سازمان به “خیانت به کشور” متهم نمود که ادله و اعترافات کافی به وفور موجود می باشد و همچنین صدها تن از اعضای سابق این سازمان در داخل و خارج از ایران آمادگی شهادت در خصوص موارد متعدد از این دست که عیناً مشاهده کرده اند را دارند.

رها کردن پوسته های ایدئولوژیک رجوی رهایی از بردگی است

… نشست‌های ایدئولوژیک لحظه به لحظه به افراد تحمیل می‌شود که مانع فکر کردن آن ها شود و همه اش تکراریست و دروغ است که همواره به خورد اعضا می دهند و اعضای نگون‌ بخت هم مجبورند در نشست ‌ها شرکت کنند و اراجیف را گوش کنند. اصولاً همه اخبار در تشکیلات رجوی وارونه جلوه داده می‌ شود. رجوی حتی از یک تماس ساده خانوادگی و یک لحظه عاطفی خانوادگی در وحشت به سر می ‌برد. اخبارشان را همچنین در نمایش سیمایشان دیده ‌اید که چقدر مضحک و خنده ‌دار است که دو سه نفر به عنوان کانون ‌های شورشی پا به زمین می‌ کوبند. من نمی‌ دانم افرادی که در اشرف ۳ هستند مضحک بودن این تصاویر سیما را نمی ‌بینند یا خودشان را به آن راه می ‌زنند.

به بهانه سالگرد حمله رژیم بعث به ایران

وجوه مشترک صدام حسین و مسعود رجوی

… صدام کمک های مالی زیادی به سازمان مجاهدین خلق می کرد که در حقیقت کمک به خودش بود. میلیون ها دلاری که از پول نفت عراق به حساب سازمان مجاهدین خلق ریخته می شد باعث می شد که رجوی هم به صاحبخانه اش ادای دین کند. سازمان مجاهدین خلق در بسیاری از عملیات ها، دوش به دوش نیروهای بعثی علیه سربازان وطن جنگید. این همکاری ها هم در حوزه اطلاعاتی و هم عملیاتی بود. مجاهدین خلق سلاح های صدام را در دست می گرفتند و به خلق ایران شلیک می کردند.
افرادی از سازمان مجاهدین خلق که در عملیات جنگی شرکت می کردند علاوه بر آموزش های نظامی تحت مغزشویی برای ترور و کشتن افراد بی گناه قرار گرفته بودند بنابراین در هنگام عملیات برایشان فرق نمی کرد که در مقابل آنان چه کسی قرار گرفته است.
استراتژی خشونت طلبانه مسعود رجوی باعث شد که تعداد زیادی قربانی شوند استراتژی صدام هم خشونت طلبانه بود صدام از بزرگترین جنایتکاران تاریخ بود و از قربانی کردن هیچ کس ابایی نداشت حتی اعضای خانواده خودش و در جهت قدرت طلبی و برتری جویی هر عملی انجام می داد که یکی دیگر از نقاط مشترک صدام و رجوی بود.
… رجوی از جنگ استفاده ابزاری می کرد از جنگ نان می خورد و جنگ برای رجوی منفعت داشت و دوست نداشت جنگ تمام شود .با اتمام جنگ و نیز با اتمام سلطه صدام بر عراق وقتی رجوی مجبور شد خاک عراق را ترک کند ادامه فعالیت های تروریستی اش علیه ملت ایران در آلبانی ادامه می دهد و هر روز بیش از پیش مورد نفرت نه تنها ملت ایران که هر انسان آزاده ای قرار می گیرد….

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا