انقلاب ایدئولوژیک که در سازمان مجاهدین خلق به وقوع پیوست، نه تنها انقلابی در جهت آزادی و برابری نبود، بلکه تحولی شوم و ضد انسانی بود که در آن، انسانیت به پای قدرت طلبی و امیال شخصی یک فرد قربانی شد. مسعود رجوی، به عنوان طراح و مجری این انقلاب، با بهره‌گیری از ایدئولوژی‌های انحرافی و سوء استفاده از باورهای مذهبی و سیاسی اعضا، انقلابی را پیاده کرد که در آن، انسانیت به کمترین ارزش تقلیل یافت.
در این فرقه عجیب، تمام امکانات و دارایی‌های اعضا به نام ایدئولوژی و انقلاب مصادره شد و در اختیار رهبری قرار گرفت. رجوی، با توسل به زور و ارعاب، تمامی تصمیم‌گیری‌ها را در دست گرفت و اعضا را به بردگانی مطیع و بی‌اراده تبدیل کرد. در این ساختار سلسله مراتبی، هرگونه مخالفت و اعتراض با شدیدترین برخوردها مواجه می‌شد.
تبعیض جنسیتی و برده‌داری جنسی یکی از بارزترین ویژگی‌های این فرقه بود. زنان، به عنوان ابزاری برای پیشبرد اهداف رجوی، مورد بهره‌کشی جنسی قرار می‌گرفتند. جوانی و زیبایی معیار اصلی ارزش‌گذاری زنان بود و هر زنی که از این استانداردها خارج می‌شد، در چشم رجوی محقر بود و در لایه های پایین تشکیلاتی قرار می گرفت. مردان اساساً در این فرقه جایگاهی ناچیز دارند و تنها به عنوان ابزاری برای انجام کارهای اجباری مورد استفاده قرار می‌گرفتند.
کودکان نیز از گزند میل رجوی به برده داری در امان نماندند. آن‌ها از سنین پایین برای تعلیم و تربیت ایدئولوژیک از پدر و مادرشان دور و تحت مغزشویی قرار گرفتند تا به عنوان نسل آینده فرقه آماده شوند. این کودکان از خانواده‌های خود جدا می‌شدند و در محیطی بسته و کنترل شده رشد کردند. آن‌ها به جای آموزش و پرورش، به ابزارهای تبلیغاتی و جاسوسی تبدیل شدند.
برده‌داری کار اجباری نیز یکی دیگر از جنایات این فرقه بود. اعضا مجبور بودند ساعت‌ها در شرایط سخت و بدون هیچگونه امتیاز و انگیزه کار کنند. از کارهای ساختمانی و کشاورزی گرفته تا جاسوسی و فعالیت‌های مخفیانه، همه و همه در خدمت اهداف رجوی انجام می‌شد.
انقلاب ایدئولوژیک رجوی، در واقع یک پروژه شستشوی مغزی گسترده بود که در آن، انسانیت به کلی نادیده گرفته شد. این فرقه با ایجاد ترس، وابستگی و احساس گناه، اعضا را در بند خود نگه می‌داشت و آن‌ها را از دنیای بیرون و روابط انسانی جدا کرد.
در نتیجه، انقلاب ایدئولوژیک که توسط مسعود رجوی طراحی و اجرا شد، یکی از تاریک‌ترین فصل‌های تاریخ معاصر است. این فرقه با بهره‌گیری از ایدئولوژی‌های انحرافی و سوء استفاده از باورهای مذهبی و سیاسی، به یکی از بزرگترین جنایتکاران علیه بشریت تبدیل شد.
سالاری