باز هم از جنگ طلبی فرقه رجوی

اسکات رایتر: آمریکا مستقیم بسوی جنگ با ایران پیش می رود واسرائیل چسان گروه رجوی را پوشش خود در آماده سازی جنگ با ایران کرده است.

همزمان با پرتاب موشک به فضا، اسکات ریتر هشدار داد که امریکا مستقیم بسوی جنگ با ایران پیش می رود:

اسکات ریتر، رئیس پیشین هیأت بازرسی عراق برای یافتن و منهدم کردن اسلحه کشتار جمعی هشدار می دهد که حکومت بوش در کار آماده ساختن افکار عمومی امریکا برای جنگ برضد ایران است. در این کار، از دروغ و اغراق کردن فروگذار نمی کند. هدفش اینست که امریکائیان را قانع کند که دولت ایران که اسلام گرائی رادیکال را مرام خود کرده است، در کار ساختن بمب اتمی است. این تبلیغ را با تبلیغ ایران بمثابه حامی تروریسم و خطری که امنیت امریکا را تهدید می کند، همراه کرده است.

با دیو گرداندن احمدی نژاد، همان روش را بکار می برد که با دیو جلوه دادن صدام حسین بکار برده بود.

او که در 1998، زیر فشار حکومت امریکا از مقام خود در سازمان ملل برکنار شد و بدین خاطر برکنار شد که حکومت امریکا را بخاطر دست آویز گرداندن صدام انتقاد کرده بود، می گوید: احتمال جنگ امریکا با ایران 80 درصد است. دو احتمال وجود دارد: یکی احتمال جنگ در ماه مارس یا آوریل و دیگری احتمال جنگ در اکتبر یا نوامبر. او که در سال 2005 از ایران دیدن کرده بود، احتمال داده بود جنگ در ماه ﮊوئن روی دهد.

بنا بر کتابی که در سال 2006 نوشته است، اسرائیل بیشترین مسئولیت و نقش را در کشاندن امریکا به جنگ با ایران دارد. نام کتاب او « هدف ایران » است. در این کتاب توضیح می دهد: باید همه بدانند اگر جنگی میان امریکا با ایران روی دهد، این جنگ در اسرائیل و نه در هیچ جای دیگر تدارک شده است. در خور یادآوری است که او در سال 2002 نیز هشدار داده بود حکومت بوش در کار تدارک جنگ با عراق است و جنگ با عراق واقع شد.

* اسکات ریتر: اسرائیل از زبان مجاهدین خلق اطلاعات پیرامون برنامه تولید بمب اتمی ایران به قصد آماده سازی زمینه و شرائط جنگ با ایران، انتشار می دهد. هربار این سازمان مصاحبه ترتیب داده است، پوشش و آلت اسرائیل بوده است:

کتاب « هدف ایران » که اسکات ریتر در سال 2006 انتشار داده است، توسط بهرام بهرامی به فارسی ترجمه شده است. در این کتاب، او توضیح داده است که پرونده اتمی ایران را از آن رو به شورای امنیت بردند که جنگ با ایران را اجتناب ناپذیر کنند. در این کار امریکا و بیشتر از امریکا، اسرائیل فعال بوده است. سازمان مجاهدین خلق به رهبری رجوی نیز نقش آلت اسرائیل را بازی می کرده است. به ترتیبی که تمامی مصاحبه های این سازمان در باره فعالیتهای اتمی ایران را، یک به یک، اسرائیل سازمان داده است:

● تغییر رﮊیم ایران – از سال 1997، آموس گیلاد رئیس کمیته تبادل اطلاعات اسرائیل با امریکا بود. آموس گیلاد و همکاران اسرائیلیش می دانستند که این کار بزرگ تر از آنست که اسرائیل به تنهائی بتواند آن را انجام دهد. در حقیقت، تنها امریکا بود که می توانست این کار را انجام دهد.

از این رو، آموس گیلاد از طریق لابی طرفدار اسرائیل، شروع به دادن اطلاعات به شورای ملی مقاومت ایران در واشنگتن کرد. علت استفاده از این شورا این بود که در نظر مردم امریکا اینطور وانمود کند که اطلاعات در باره فعالیتهای اتمی ایران را یک گروه مستقل ایران انتشار می دهد. برای این کار لازم بود نظر مردم امریکا را نسبت به این سازمان، از آلت فعل رﮊیم صدام به یک سازمان مستقل تغییر دهد. از جمله، فصل نامه Middle East Quarterly با ترتیب دادن مصاحبه های دوستانه با مسئولین ارشد این شورا، کار تغییر دادن چهره این سازمان را عهده دار شد.

تحت فشار کمیته خاورمیانه لابی طرفدار اسرائیل، از سپتامبر 1995، اعضای کنگره امریکا شروع به پشتیبانی از شورای ملی مقاومت ایران و تغییر رﮊیم در ایران کردند. هدف از این اقدام دو چیز بود: در افکار عمومی امریکا تغییر رﮊیم ایران را، بعنوان یک خط مشی مثبت تثبیت کنند و پیدا کردن راه حل برای مطرح کردن اطلاعاتی که سازمان جاسوسی اسرائیل بدست آورده بود، به ترتیبی که لابی اسرائیل بعدا  تأثیر نگذاشت. (صفحه 68 کتاب)

● شب قبل از سفر هیأت آﮊانس بین المللی انرﮊی اتمی به ایران، شامل البرادعی و پیر گلداشمیت و اولی هانیونن می شد، اسرائیل به وعده خود برای انتشار اطلاعات مبادله شده، بصورتی که قابل استفاده آﮊانس باشد، عمل کرد: شورای ملی مقاومت مجاهدین، با تکرار مصاحبه 14 اوت، به علی رضا جعفر زاده مأموریت داد به اتفاق سونا صمصمامی، نماینده شورا در امریکا، مصاحبه مطبوعاتی دیگری را در شهر واشنگتن ترتیب دهند.

جعفر زاده مصاحبه را با بیانیه ای که در تل اویب تهیه شده بود، آغاز کرد: « برای سالها رﮊیم به دنبال دسترسی به سلاح اتمی است… اجرای طرح محرمانه پروﮊه هسته ای چندین سال قبل در شهرهای اراک، نطنز و ساغند شروع شده است. رﮊیم ایران به دنبال این بود که در سال 2004 یا 2005، به سلاح اتمی مجهز شود. این پروﮊه سه مرحله دارد. اورانیوم از معادن ساغند استخراج و در نطنز تغلیظ و در اراک تولید می شود ».

● در اکتبر 2003، ایران متوجه واقعیت، یعنی بحران عدم اعتماد گشت و برای مقابله با آن، کمیته ای 5 نفری مرکب از کمال خرازی، علی یونسی، علی شمعخانی، حسن روحانی و علی اکبر ولایتی را تشکیل داد.

بلافاصله بعد از تشکیل این کمیته، در 8 ﮊوئیه 2003، شورای ملی مقاومت مصاحبه مطبوعاتی دیگری را ترتیب داد. و آﮊانس بین المللی انرﮊی اتمی، با یک اخطار کوتاه مدت، خواستار بازرسی از تأسیسات نظامی کلاه دوز شد که جعفر زاده، سخنگوی شورا، مدعی بود آن محل مرکز فالیتهای اتمی نظامی است. طبق معمول همیشگی، وقتی گزارشاتی از این قبیل (از زبان شورا) انتشار می یافت، سازمان اطلاعات اسرائیل اطلاعات لازم را در اختیار آﮊانس بین المللی انرﮊی اتمی قرار می داد… بازرسی از تأسیسات کلاهدوز، باعث عصبانیت حسن روحانی شد… در 7 اکتبر 2003، او به سوء استفاده امریکا از آﮊانس بین المللی انرﮊی اتمی، در رابطه با ایران، اعتراض کرد.

عصبانیت روحانی نتوانست از برگذاری یک جلسه مصاحبه مطبوعاتی دیگر، توسط شورای ملی مقاومت، در واشنگتن و ادعای دیگرش در باره فعالیتهای هسته ای ایران در نزدیکی شهر اصفهان، جلوگیری کند. جعفر زاده، در مصاحبه ای که لحنی شدید داشت و معلوم بود از طرف امریکا، اسرائیل و یا هر دو دیکته شده بود، با کمک اسرائیل، اطلاعات بسیار دقیقی در مورد محل، افرادی که کار می کنند و عملیاتی که انجام می دهند، ارائه کرد… او افزود: « رﮊیم ایران از هیچ کوششی برای به تعویق انداختن و کسب زمان جهت هدف اصلیش که دسترسی به تکنولوﮊی تولید سلاح هسته ای است، خودداری نمی کند تا به شرائط غیر قابل برگشت برسد…» (صفحه های 136 و 137 و 138 کتاب)

● آﮊانس بین المللی انرﮊی اتمی که با این اطلاعات مجهز شده بود، در اواخر اکتبر 2003، یک نمونه برداری کامل از محل فعالیتها… تهیه کرد.

در وضعیت جدید، ایران دو باره با دشواری ناشی از اطلاعاتی که آﮊانس از اسرائیل دریافت می کرد و توسط شورای ملی مقاومت رسمی می شد، روبرو شد. در ماه مه 2003، شورای ملی مقاومت، در مصاحبه خود به مرکز هسته ای مهمی در مزرعه کشاورزی لشگر آباد، اشاره کرده بود و آﮊانس از جزئیات آن توسط اسرائیل بطور کامل مطلع شده بود. در اوت 2003، آﮊانس خواستار آن شد که از محل لشگر آباد نمونه برداری کند. بالاخره، در اکتبر 2003، این اجازه به آﮊانس داده شد…

در 11 اکتبر 2003، وقتی این افشاگری ها مناقشه ایران و اسرائیل را به شدت افزایش داده بودند، دولت اسرائیل از طریق موساد، سازمان اطلاعات و جاسوسی خود، گزارشی در باره طرح اسرائیل برای حمله به تأسیسات تولید سلاح هسته ای ایران منتشر کرد. دولت ایران از طریق سخنگوی رسمی خود پاسخ داد: «… ایران به این اتهامات ابلهانه اسرائیل اهمیتی نمی دهد… ولی دولت اسرائیل باید بداند نمی تواند خود را با ایران گرفتار کند ». (صفحه های 140 و 141)

● کوشش از اعضای کنگره امریکا و لابی طرفدار اسرائیل برای جلب نظر داستانی کل امریکا نسبت به حذف نام سازمان مجاهدین خلق از فهرست گروههای تروریست، بر اثر مخالفت وزارت امور خارجه بی نتیجه شد.

بالاخره پیچیدگی روابط امریکا با مجاهدین خلق و تضاد آشکار بین تروریست بودن این سازمان و آزادیش در انجام مصاحبه های مطبوعاتی، در واشنگتن، در باره مسائل ایران که اطلاعاتش برخلاف اطلاعات گمراه کننده کنگره ملی عراق به رهبری احمد چلبی، اغلب درست بود، بتدریج نگرانی بوجود آورد. نگرانی از این که روابط شورای ملی مقاومت و اسرائیل عامل اصلی تعیین خط مشی امریکا در قبال ایران شود… وقت آن رسیده بود که این شورا بی سر و صدا از نظرها محو و از صحنه خارج شود تا برنامه گذاران امریکا کنترل امور را در دست بگیرند.

منابع اسرائیلی که تهیه کننده مطالب مصاحبه های شورای ملی مقاومت بودند، به آﮊانس بین المللی انرﮊی اتمی اطلاع دادند که آنها اهمیت زیادی برای مرکز تحقیقات لویزان – شیان قائلند…

پس از افشاگریهای لیبی و عدم علاقمندی ایران به فاش شدن رابطه اش با پاکستان، اسرائیل موفق شد با استراق سمع مکالمات، به ارتباط حساس ایران با پاکستان پی ببرد… (صفحه های 173 و 174 کتاب)

● اسرائیل با استفاده از روابط گسترده خود با آذربائیجان و کردستان، شبکه هائی را ایجاد کرده است که در داخل ایران فعالیتهای مخفیانه ای را انجام می دهند. در بعضی موارد، فعالیتهای آنها با اعزام کماندو ویژه تقویت می شود.

امریکا همین کار را با استفاده از مخالفین، بخصوص مجاهدین خلق، زیر نظر سیا، انجام می دهد. امریکا همچنین اطلاعات فراوانی در باره ایران، از طریق ماهواره های اطلاعاتی و الکترونیکی و نیز پروازهای هواپیماهای ارتش امریکا بر فراز مرزهای ایران، کسب می کند. با این همه اطلاعات، امریکا و اسرائیل نتوانسته بودند هیچ آثاری از فعالیتهای اتمی ایران ثبت کنند که ایران آن را پنهان می داشته است. (صفحه های 197 و 198 کتاب)

● سیا وظیفه داشت اطلاعات جامعی در باره تأسیسات اتمی و قدرت مخالفین داخلی (رﮊیم ایران) تهیه کند. ایران در آن زمان مشغول تدارک انتخابات ریاست جمهوری در ماه جون 2005 بود. حکومت امریکا امیدوار بود ترتیب ارسال پرونده اتمی ایران را از سوی آﮊانس به شورای امنیت بدهد. با افزایش اختلافات داخلی ایران در وقت انتخابات، آمادگی نظامی امریکا امکان می داد که هرگاه شوری امنیت تعلل کند، امریکا رأسا  موفق شده بودند به بعضی مدارک کامپیوتری مربوط به تحقیقات در حال انجام ایران برای وسائل نقلیه مخصوص The Conic re- entery vehicle برای موشک شهاب 3، دسترسی پیدا کنند… (صفحه های 237 و 238 کتاب)

● در تدارک جنگ با ایران، ارسال پرونده اتمی ایران به شورای امنیت، قدمی اساسی بود که برداشته شد. در 29 مارس 2006، شورای امنیت مصوبه خود را در باره ایران صادر کرد. از این پس، در سال 2006، استراتژی امنیت ملی امریکا تولید سلاح هسته ای را توسط ایران، بزرگ ترین خطر برای امریکا ارزیابی می کرد و تصریح می کرد: « امریکا مصمم است خطرناک ترین اسلحه جهان را از دست خطرناک ترین مردم جهان خارج کند ». (صفحه 246 کتاب).

انقلاب اسلامی: بدین سان، رجوی و گروه او، در همان حال که آلت فعل رﮊیم صدام بوده اند، آلت فعل اسرائیل و نیز جاسوسان اسرائیل و امریکا بوده اند. به این حد نیز اکتفا نکرده، آلت فعل آنها در تدارک جنگ بر ضد ایران شده اند. به این اندازه نیز بسنده نکرده اند و با متهم کردن ایرانیان شرافتمند و وطن دوست مخالف تجاوز امریکا و اسرائیل به ایران به کسانی برای برپا ماندن رﮊیم مافیاهای نظامی – مالی فعالیت می کنند، به ترور اخلاقی آنها دست زده اند و می زنند. چه درس عبرتی می آموزد سقوط یک سازمان سیاسی وقتی ضد استقلال و ضد آزادی حتی در درون خود می شود!

به نقل از نشریه انقلاب اسلامی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا