سرنوشت سه نفری که توسط رجوی لقب قهرمانی گرفتند

مسعود رجوی، رهبر سازمان مجاهدین خلق از زمانی که با تقلاهای خودش به این مقام رسید تا جای ممکن تلاش کرد دیگر افراد رده بالا و با سابقه سازمان را جوری سرکوب کند تا مطمئن باشد در عرصه رقابت یکه تاز میدان است.

عیسی آزاده، عضو سابق سازمان مجاهدین خلق از سرنوشت افرادی می گوید که به خاطر خدماتشان به مسعود رجوی از طرف او لقب قهرمانی دریافت کرده بودند.

یکی از این افراد علی زرکش بود. داستان علی زرکش در تشکیلات مجاهدین خلق نمونه‌ای کم نظیر از حذف رقیب است. مسعود رجوی برای تبدیل کردن سازمان سیاسی-نظامی مجاهدین خلق به یک فرقه مخرب در اولین اقدامات خود، علی زرکش را حذف کرد. به عقیده رفعت صفایی در “پشت پرده ایدئولوژیک” که رهبر را از اعضاء جدا می‌کرد، داستان جدال علی زرکش و مسعود رجوی بر سر تقسیم قدرت تشکیلاتی ادامه داشت. چند ماه پس از هم پیمانی مسعود رجوی با رژیم بعث عراق و استقرار او در عراق، از محاکمه علی زرکش در پاریس پرده برداشته شد.

عیسی آزاده می گوید که علی زرکش مخالف انتخاب مریم رجوی به عنوان هم ردیف مسئول اول بود و به این دلیل مورد خشم و غضب مسعود رجوی قرار گرفت. در نهایت او در عملیات مرصاد توسط عناصر توجیه شده رجوی کشته شد.

عیسی آزاده سپس از مهدی افتخاری با نام تشکیلاتی فرمانده فتح الله یا ناصر نام می برد. کسی که فرماندهی عملیات خروج مسعود رجوی از تهران به فرانسه را با کمک خلبان معزی بر عهده داشت. افتخاری که جزو پنج فرمانده اصلی عملیات فروغ جاویدان بود زمانی که زیر بار انقلاب ایدئولوژیک مسعود رجوی نرفت مورد غضب او قرار گرفت. وی که از اعضای قدیمی سازمان و از اعضای مرکزیت سازمان به شمار می آمد و همچنین عضو به اصطلاح شورای ملی مقاومت بود به یکباره تمامی کرسی ها را از دست داد و مسئول کتابخانه ای شد که در سطح یک عضو ساده اداره می شد. او در نشست های طعمه به شدت توسط مسعود رجوی تحقیر شد.

عیسی آزاده درباره سرنوشت او می گوید: او در نهایت روانی شد و در قرارگاه اشرف عراق سکته کرد و مرد.

مسعود کشمیری بانی اصلی بمب گذاری دفتر نخست وزیری در سال 1360، فرد سومی است که عیسی آزاده از او نام می برد. نام مستعار کشمیری در تشکیلات رجوی باقر بود. او از ابتدا فردی تشکیلاتی نبوده است و توسط سازمان به کار گرفته شده و سپس از کشور فراری داده می شود. مسعود رجوی به عمد در یکی از جلسات علنی، هویت او را برای دیگر اعضای حاضر فاش می کند تا دست و پایش بسته شود. ظاهراً او درخواست جدایی از تشکیلات را مطرح کرده بوده است. نهایتاً کلاهی در آلمان کشته شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا