بیجار رحیمی در گفتگو با علی زمانی، داستان تلخ ورودش به تشکیلات مجاهدین خلق و چگونگی جدا شدنش از این سازمان را روایت می کند.
بیجار حدود، 31 تیرماه سال 1401 توانست طی پروسه ای در بازار تیرانا از دست فرماندهان سازمان بگریزد و به انجمن نجات آلبانی بپیوندد.
او با تأکید بر این نکته که بنای سازمان مجاهدین بر دروغ پایه ریزی شده است، به دروغ های سازمان در زمان خروجش از گروه اشاره می کند: 9 روز بعد از خروجم، سازمان اطلاعیه ای داد و به دروغ عنوان کرد که من را اخراج کرده اند در حالی که من از دست شان فرار کرده بودم.
بیجار رحیمی با ذکر این که عوامل آدم ربای مجاهدین خلق، او و چند تن دیگر از اعضای فامیل و دوستان شان را با وعده کار و زندگی در اروپا از بلوچستان روانه عراق کردند می گوید: ورود ما به سازمان در حقیقت آدم ربایی بود. برادر ، خواهرزاده و چند تا از دوستانمان از طریق رابطین سازمان فریب خوردیم. وعده اروپا داند و گفتند برای سفر به اروپا باید از عراق برویم. در عراق گفتند شرایط فرستادن شما را نداریم. در کنارش از بازگشت به ایران هم ما را ترساندند و به این ترتیب مجبور شدیم در تشکیلات بمانیم.
بیجار می گوید در کنار کار مشقت بار و نشست های کلافه کننده ایدئولوژیک، ممنوعیت ارتباط با خانواده علت اصلی او برای کناره گیری از گروه بوده است: دوست داشتم با خانواده تماس بگیرم. آنها هیچ خبری از من نداشتند حتی نمی دانستند مرده ام یا زنده هستم.
بیجار رحیمی در انتها از دوستانش به خصوص دوستان بلوچی که در کمپ مانز گرفتار هستند می خواهد که با تصمیمی قاطع زندگی راحتی را در دنیای آزاد آغاز کنند و خانواده های چشم به راه شان را هم خوشحال نمایند.