از طریق دوستانم در انجمن نجات مطلع شدم که سازمان ضدبشری رجوی، در یکی از برنامه های خود به سراغ جداشدگانی رفته است که گویا در دادگاه 104 نفر بعنوان شاهد حضور پیدا کردند. البته فعلا این فرصت نصیب بنده نشده است و من در دادگاه 42 جداشده در اسفند 1399 علیه رهبری سازمان حضور پیدا کرده بودم، مزدوران و شکنجه گران گویا آلزایمر هم گرفتند که بنده کی و کجا در دادگاه علیه سازمان حضور پیدا کردم. لازم به توضیح است که شمار شاکیان سازمان آنقدر فراوان است که نیازی به حضور من در این دادگاه تا کنون نبوده است. اما لازم دانستم قید کنم که اگر بعنوان شاهد به این دادگاه فراخوانده شوم ، حتما دست پری از جنایات مزدوران وشکنجه گران رجوی خواهم داشت چرا که از 7 مهرماه 1376 تا 28 اسفند همان سال در سلول انفرادی زندان اسکان ضد اطلاعات رجوی ، محبوس بوده و شکنجه شده ام، درنهایت هم چون دستشان خالی بود، به اصرار همان شکنجه گران به مناسبات برگردانده شدم و در نشست آ-77 مسعود رجوی شرکت داده شدم. از آن پس هم سالهای سال در مناسبات زور و اجبار نگه داشته شدم و خودم پس از تشکیل تیف آمریکائی ها ، با درخواست کتبی در نشستی که چندین زن اشک تمساح می ریختند که محمدرضا تو از خود مایی، بمان و نرو، عطای مسعود رجوی را به لقای گمشده اش بخشیدم .
همچنین باید عرض کنم که بنده مهندس عمران هستم و در کارهای عمرانی مشغول بکار هستم و در اساس فرصت آزاد و کافی ندارم که به دوستانم در انجمن نجات استان آذربایجان شرقی بپیوندم، اما هر از چند گاهی به درخواست خودم سعی کردم ذره ای از جنایات مسعود رجوی و مریم رجوی در حق اعضای بیگناه سازمان را افشا کنم . که این امر را هم بعنوان یک ایرانی آگاه از جنایات سازمان مجاهدین خلق وظیفه مبرم خود می دانم .
حمید آراسته و محمدرضا محدث، دونفری که در این برنامه سعی کردند علیه دادگاه 104 نفر از شکنجه گران و سازمان مجاهدین خلق بعنوان یک شخصیت حقوقی ، به فرافکنی و سوز و گداز بپرداند، از حاشیه ای ترین نفرات ضداطلاعات رجوی هستند ، بهتر بود از دانه درشت هائی مثل میرحسین موسوی نیا سیگارودی با نام های مستعار ( فاضل- پرویز)، اسدا.. مثنی و مهدی و فروغ پاکدل و نعمت اولیائی و سید محمد سادات دربندی، مهدی برائی با نام مستعار احمد واقف، پرویز کریمیان با نام مستعار جهانگیر، مریم باغبان و … برخی نیز تا کنون به درک واصل شدند ، استفاده می کردند.
من فقط از این ناقضان حقوق بشر یک سئوال دارم :
آیا شما قبول می کنید که بیش از 70-80 درصد از اعضای سازمان را شکنجه و بازجوئی کردید و آیا اساسا وجود زندان های متعدد خود که بیش از 15 زندان رسمی اعم از : زندانهای رفع ابهام در داخل خاک عراق، زندانهای مهمانسرا در داخل محیط بسته عراق و در داخل پایگاههای نظامی، زندان واقع در قرارگاه “سردار” در کرکوک؛ زندانیان اسیر در سردار، برای عدم امکان تحقیق صلیب سرخ، به بخش اسکان قرارگاه “اشرف” منتقل شدند. زندان دبس تأسیس در سال ۶۸ در نزدیکی کرکوک؛ این زندان ویژه اسرای جنگی ایران و عراق بود. اسرای جنگی که در حملههای نظامی سازمان به مرزهای ایران اسیر میشدند را به این زندان میآوردند. این اسرا در این محل پس از تخلیه اطلاعاتی تفکیک میشدند. عدهای را تحویل دولت عراق میدادند. و عدهای را هم در دبس نگه میداشتند. سازمان اسامی این اسرا را به سازمانهای بینالمللی نظیر صلیب سرخ نمیداد و هیچکس از سرنوشت و حضور آنان در دبس مطلع نمیشد، زندانهای واقع در قرارگاه اشرف. بزرگترین و مهمترین پایگاه سازمان مجاهدین در عراق بود. این پایگاه در زمستان ۱۳۶۶ در ۵۰ کیلومتری شمال بغداد ایجاد شد. زندانهای واقع در پایگاه اشرف بدین شرح بود:۱- زندان مهمانسرا و یا زندان ۱۰۰، اکثر زندانیان این قرارگاه تحویل سازمان امنیت عراق داده شده و به اردوگاه “الرمادی” فرستاده شدند. ۲- زندان۳۷، زندانیان عملیات مروارید در این زندان محبوس بودند. ۳- زندان مخوف H، این زندانیان باید تا پیروزی انقلاب واقعی به رهبری رجوی در این زندان باقی میماندند. ۴- زندان پذیرش که افراد داخل زندان باید به مدت ۲ سال در سلول انفرادی بمانند. ۵- زندان دانشکده که در اصل محلی برای آموزش بود. اما زندانهای موجود کفاف این همه زندانی را نمیداد، درنتیجه دانشکده تعطیل و تبدیل به زندان شد، را قبول دارید؟
طبق تصاویر ماهوره ای ، شما در سال 1382 که آمریکائی ها شما را خلع سلاح کردند و شما بعنوان اسیر جنگی بودید ، اکثر این زندان ها را تخریب کردید ، تا ردی از وجود زندان هایتان باقی نماند، غافل از اینکه نخواهید توانست ، آن 80 درصد زندانی را هم ازبین ببرید! الان ما جداشدگان جزئی از همان 80 درصد زندانی ها هستیم و انبوه مستندات داریم که شما کی و کجا و چه کسانی را در کدام زندان ، محبوس کرده بودید و به قتل رساندید.
الان هم زیاد خود را خسته نکنید، ما جداشدگان حاضر هستیم در هر دادگاه بیطرف و صالحی ، مستندات خود را ارائه داده وبیان کنیم ، اما اینبار شما در پشت میز محاکمه بعنوان متهم حضور خواهید داشت، اگر هر روز یک برنامه و هر هفته 7 برنامه و هر سال هم 365 برنامه جعلی بسازید، باز همه نخواهید توانست ، حریف ما جداشدگان که جز حقیقت را بیان نمی کنیم ، شوید.
پس برای یکبار هم شده سرعقل آمده و به وجود زندان و شکنجه و سلول های انفرادی در جای جای سازمان پر ننگ و پرشرمسار مجاهدین ضدخلق ، اعتراف کنید، تا بلکه اندکی از عذاب وجدان های خود بکاهید. فراموش نکنید ننگ با رنگ پاک نمی شود…
محمدرضا مبین