مسئولیت والدین در قبال فرزندان| در دنیا و در مجاهدین خلق

در فرقه‌ها هیچ چیز به نفع کودک نیست

“وظیفه والدی” یک عبارت حقوقی است. در حقیقت به موجب قانون، والدین وظایفی دارند که تقریبا در همه جهان مشترک هستند: محافظت از فرزند در برابر آسیب، تهیه غذا، پوشاک و مسکن برای فرزند، حمایت مالی از فرزند، نظارت و کنترل در برابر آسیبها، فراهم آوردن مراقبت‌های پزشکی و آموزش و تحصیل برای فرزند. والدین مجاهد در تشکیلات مجاهدین خلق این وظایف را در قبال فرزندان خود انجام ندادند، یا بندرت بدرستی انجام دادند. آنها در نهایت سرسپردگی، به تشکیلات اعتماد کردند و انجام وظیفه والدی را به تشکیلات سپردند.

کودک سربازان پیشین مجاهدین خلق و دیگر کودکان مجاهدین که امروز خود والدین فرزندانی هستند، به خوبی می‌دانند که با داشتن والدینی که در خدمت فرقه مسعود رجوی بوده‌اند، از تمام یا بخش بزرگی از حقوق خود محروم شده‌اند.

امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق، که خود امروز پدر دو فرزند است، در روزهای نخست سال نو میلادی از مسئولیت خطیر والدین در قبال فرزند می‌نویسد و از مجاهدین خلق برای فدا کردن این مسئولیت در راه آنچه مبارزه می‌خوانند، انتقاد می‌کند:

این را یک بار برای همیشه می‌گویم تا اعضا و هواداران مجاهدین هم متوجه شوند. وقتی فرزندی را به این دنیا می‌آوری، مسئولیت داری از او مراقبت کنی و نیازهای عاطفی‌اش را برطرف سازی. هر نوع رها کردن فرزند، حتی “در مسیر ایران و آزادی”، نوعی خودخواهی محسوب می‌شود.

اگر واقعاً علاقه داری تمام عمرت را در مسیر “مبارزه” بگذرانی، هیچ مشکلی نیست. اما در این صورت بهتر است از بچه‌دار شدن صرف‌نظر کنی، به جای اینکه کودکی را به دنیا بیاوری و سپس “او را فدای مبارزه” کنی. این منطق وارونه و سادیستی است.

من امروز دو دختر ۴ و ۵ ساله دارم. اگر آنها را به هر دلیلی رها کنم، هیچ توجیهی برای آسیبی که به روح و عاطفه‌شان وارد می‌شود، وجود ندارد.

در هنگامه دورهمی‌های خانوادگی در روزهای آغازین سال نو، امیر یغمایی با جای خالی مادر و سوالات بی پاسخ دخترش درباره مادربزرگی که هرگز ندیده است، مواجه است:

چند روز پیش دور میز کریسمس، کنار مادرخانمم و شوهرش نشسته بودیم که دختر ۵ ساله‌ام، سیمین، شروع به صحبت کرد و گفت: “خب، حالا که مادربزرگ و پدربزرگ (از طرف مادر) را دیدم، و پدربزرگ (از طرف پدر) را هم چند ماه پیش در پاریس ملاقات کردم. ولی مادربزرگ (مادر بابا) را هنوز ندیدم. البته فکر کنم برای بابا سخت‌تر باشه، چون بالاخره او مادرشه.”

من با زور لبخندی زدم و گفتم: “نه، زیاد سخت نیست عزیز” اما بغض سنگینی را به‌سختی در گلویم فشار می‌دادم. راستش، دیگر شخصاً از اینکه بیش از ۲۰ سال است مادرم را ندیده‌ام، آزرده نیستم، اما به‌خاطر بچه‌ها که هیچ توضیح قانع‌کننده‌ای برای این ممنوعیت ملاقات و نبود او ندارم، رنج می‌کشم.

سیمین گاهی می‌گوید: حتماً با اینکه ما را نمی‌بیند، باز هم زندگی خوبی دارد و گاهی می‌رود گردش.

من هم فقط می‌گویم: آره، حتماً همین‌طور است. خب، چه باید بگویم؟

حقیقت دردناک دیگری که درخاطرات امیر یغمایی از مادرش نمود می‌کند این است که والدین تحت سیطره ایدئولوژی فرقه مجاهدین خلق، مانند اکرم حبیب خانی مادر امیر، تعمد داشته‌اند که فرزندانشان از این مسئولیت ناپذیری آنها آگاه شوند و این امر را نوعی آموزش به فرزندان خود می‌دانستند. به این معنا که فرزندان آنها نیز یاد بگیرند که عواطف و مسئولیت‌های متقابل خانوادگی را انکار کنند و “مبارزه” را بر هر چیز ارجح بدانند.

حدوداً ۱۰ ساله بودم که مادرم برای مأموریتی به سوئد آمد. در چند روز اقامت او در اینجا در دفتر مجاهدین‌ بود. روز آخر، به فروشگاهی رفتیم تا او برایم یادگاری بخرد. روی پله ایستاد و گفت:

“امیر، این را بدان که من برای دیدن تو به اینجا نیامدم، من برای مأموریت از طرف سازمان آمده‌ام.”

در فرقه ها، کودکان یا به عنوان مزاحم دیده می شوند یا به عنوان وسیله‌ای برای رشد فرقه از آنها استفاده می‌شوند. در هر دو موقعیت، کودکان به عنوان اشیا در نظر گرفته می‌شوند و برای توسعه فردی و کشف هویت خود تشویق نمی شوند. این دو موقعیت هر دو در تشکیلات فرقه رجوی وجود داشته است، چه زمانی که کودکان را به بهانه واهی جنگ از والدین جدا کردند و به بیرون از عراق قاچاق کردند و چه چند سال بعد از آن که آنها را به عنوان کودک سرباز از سراسر اروپا  و آمریکای شمالی برای عضویت در ارتش مجاهدین خلق به عراق اعزام کردند.

سام جاهارا روان درمانگر انگلیسی در مقاله‌ای درباره کودکان در فرقه‌ها می‌نویسد: “در فرقه‌ها هیچ چیز به نفع کودک نیست. همه چیز به نفع رهبر و سازمان است. علیرغم این واقعیت شناخته شده، رهبران فرقه چنین به نظر می‌رسند که هر کاری که انجام می‌دهند به نفع شما و فرزندانتان است، حتی اگر شواهد زیادی برای خلاف آن وجود داشته باشد. آنها شما را وادار خواهند کرد که شک و تردیدهای خود را از بین ببرید، عقل خود را زیر سوال ببرند، و از هر چیزی که دارید، از جمله فرزندانتان، در خدمت «خیر بزرگتر» دست بکشید.” خیر بزرگتر برای والدین مجاهد، مبارزه‌ای است که پس از نزدیک به پنج دهه هیچ دستاوردی نداشته است.

مزدا پارسی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا