اریسا رحیمی رئیس انجمن نجات آلبانی و آلدو سولولاری مدیر رسانه ای انجمن در گفتگوی زنده با شبکه تلویزیونی آلبانیایی صوت7 Sot7 که به مدت 50 دقیقه طول کشید شرکت کرده و در خصوص انجمن نجات و مستند “مادر، عشق، جدایی” و اردوگاه سازمان مجاهدین خلق در مانز صحبت کردند.
ترجمه گفتگوهای آنان به شرح زیر است:
مجری:
بینندگان محترم، شب بخیر و به برنامه امشب ما در شبکه تلویزیونی Sot 7 خوش آمدید. امشب در این برنامه، ما میزبان یک دعوت هنری هستیم تا درباره یک فیلم مستند کوتاه به نام “مادر، عشق، جدایی” بحث کنیم. این فیلم به موضوعات مهاجرت، جدایی از والدین و دوری از وطن میپردازد. این فیلم داستان مادران ایرانی را روایت میکند که از فرزندان خود جدا شدهاند و رنجهای سالهای طولانی آنها به تصویر کشیده می شود. همچنین، این فیلم به طور دراماتیک جدایی و رنج فرزندانی را نشان میدهد که به سازمان تروریستی مجاهدین خلق پیوستهاند. این فیلم یک فراخوان برای شنیدن داستانهای این مادران و درک این موضوع است که هر داستان یک درخواست کمک است. ما نمیتوانیم در برابر این تراژدی سکوت کنیم، و این فرصتی است برای باز کردن یک گفتوگو و ایجاد امید برای کسانی که گم شدهاند. بخش اول این برنامه شامل گفتوگو با آلدو سولولاری، کارگردان فیلم، خواهد بود.
آلدو:
متشکرم.
مجری:
آلدو، خوش آمدید و خوشحالم که شما را در استودیو داریم.
آلدو:
خوشحالم که اینجا هستم و از شما برای توصیف دقیق و درست فیلم تشکر میکنم. این فیلم به ندرت توسط رسانهها به این شکل و با این عمق بررسی شده است. این مأموریت اصلی این پروژه بود. بسیار متشکرم!
مجری:
ایده ساخت این فیلم چطور به ذهن شما رسید؟
آلدو:
مهاجرت یک زخم است که هر جامعهای را تحت تأثیر قرار داده، از جمله جامعه آلبانیایی. هر خانواده آلبانیایی عضوی دارد که به دلایل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی یا برای ادغام در یک کشور دیگر، از وطن دور شدهاست. این پدیده جهانی است و بسیاری از مادران ایرانی را نیز تحت تأثیر قرار داده است، مادرانی که برای دههها با فرزندان خود ارتباطی نداشتهاند. این اطلاعات از طریق اعضای سابق مجاهدین خلق که از اردوگاه مانز فرار کردهاند، به دست آمده است. تمام این داستانها بسیار تأثیرگذار و شواهد محکمی هستند. بنابراین، تصمیم گرفتیم این پروژه را انجام دهیم تا ارزشی ایجاد کنیم و صدایی برای کسانی باشیم که گم شدهاند.
مجری:
این فرصتی است تا توجهها را به این وضعیت جلب کنیم.
آلدو:
بله، قطعاً.
مجری:
لطفاً، آقای کارگردان، اگر ممکن است چند قطعه از فیلم را برای ما پخش کنید در حالی که صحبت میکنیم.
آلدو:
این یک لحظه بسیار مهم است. در طول فیلمبرداری، بخشی از فیلم در امارات فیلمبرداری شده است و این یکی از قویترین لحظات فیلم است. ما در حال ساخت تریلر معمولی نیستیم، زیرا فیلم مستند به این شکل کار نمیکند. سعی کردیم نماهایی از بخشهای خاصی از فیلم را جمعآوری کنیم. در این لحظه، یک گفتوگو بین من و همکارانم دیده میشود، از جمله ثریا عبداللهی، اریسا ادریزی، مترجم و رئیس انجمن نجات آلبانی، و بازیگر دیگر معصومه رضایی، که پسری دارد که عضو سازمان مجاهدین خلق است.
مجری:
چقدر سخت است که وارد روانشناسی این مادران شوید؟ راز نفوذ به عمق داستانهای آنها چیست؟
آلدو:
یکی از مهمترین عناصر همدلی است. شما باید خودتان این احساسات را تجربه کنید تا بتوانید به طور کامل آنها را درک کنید. من خودم پدر هستم و دو دختر دارم. در یک لحظه در طول فیلمبرداری، مادر ثریا به من گفت: “اگر جای ما بودی، آیا میتوانستی خودت را کنترل کنی؟ تو فقط یک هفته در دبی بودهای و دلت برای دخترانت تنگ شده است.” در آن لحظه، بهتر فهمیدم که دور بودن از فرزندانی که برای آنها این همه فداکاری کردهای و مدتها آنها را ندیدهای، چقدر سخت است. این یک چالش بزرگ احساسی است. من معتقدم که هیچ سیاست جهانی نباید با این پدیده به این شکل برخورد کند. این پروژه فقط یک فیلم نیست که دیده شود و فراموش شود؛ این فرصتی است برای درک عمیقتر و کمک به کسانی که رنج میکشند.
مجری:
این فیلم ممکن است فراموش نشود و حتی یکی از بهترینها باشد.
آلدو:
بدون شک، ما سعی کردیم بهترین را ارائه دهیم. ما همچنین مکانهای مناسبتری را انتخاب کردیم تا بتوانیم بهتر با موضوع فیلم ارتباط برقرار کنیم.
مجری:
شما در خلیج فارس و دبی فیلمبرداری کردهاید. چرا این مکانها را انتخاب کردید؟
آلدو:
بله، ما این مکانها را انتخاب کردیم تا بهتر با ژانر و سبک فیلم هماهنگ شویم. خلیج فارس بسیار نزدیک به ایران است، و مادرانی که بخشی از این مستند بودند، امکان آمدن به اروپا برای فیلمبرداری را نداشتند. بنابراین، این مکانها به طور مستقیم با سازمان مجاهدین خلق مرتبط بودند.
مجری:
آیا چیزی خاص در مورد این مادران وجود دارد؟ آیا همه مادران شبیه به هم هستند؟
آلدو:
اگر بخواهم چیزی خاص بگویم، این است که آنها با یک زخم عمیق زندگی میکنند. حتی آلبانی نیز شرایط مشابهی را تجربه کرده است، و تا امروز با آن دست و پنجه نرم میکند. هر روز جوانان از آلبانی دور میشوند، ولی حداقل میتوانیم با آنها ارتباط برقرار کنیم و بدانیم که حالشان خوب است. اما این مادران نمیدانند که آیا فرزندانشان زنده هستند یا نه. این یک درد بسیار بزرگ است. وقتی تماسی از یک انجمن یا سازمان دیگر دریافت میکنند، این موضوع حتی چالشبرانگیزتر میشود. این فیلم فرصتی است برای ارسال یک پیام و افزایش آگاهی مردم.
مجری:
آیا این فیلم را در شهرهای آلبانی نمایش خواهید داد؟
آلدو:
بله، تاکنون فیلم را در چند شهر نمایش دادهایم. اکنون منتظریم تا به پوگرادتس نیز برویم و خوشحال خواهیم شد اگر بتوانیم فیلم را آنجا نیز تبلیغ کنیم و برخی از زیباترین لحظات معرفی فیلم را به اشتراک بگذاریم. ما سعی کردیم بهترین کارمان را انجام دهیم و امیدواریم که شهروندان پوگرادتس از این فیلم استقبال کنند.
مجری:
افرادی که از اردوگاه جدا شدهاند، داستانهای مختلف و دردناکی را در فیلم روایت میکنند. مقابله با این داستانها چقدر سخت بود؟
آلدو:
همانطور که قبلاً گفتم، یکی از بزرگترین چالشها احساسات بود. ما نیز در این داستانها غرق شدیم و سخت است که بدون احساس خودخواهی یا سردی آنها را توصیف کنم. یکی از مادران در طول فیلمبرداری از هوش رفت و نیاز به کمک آمبولانس داشت. این لحظهای بسیار سخت بود و ما نمیدانستیم چگونه واکنش نشان دهیم. همچنین، سعی کردیم با فرهنگ و شرایط آنها در طول مدتی که آنجا بودیم سازگار شویم تا زیرساخت مناسبی برای این پروژه ایجاد کنیم. ساخت یک فیلم کار آسانی نیست، اما ما سعی کردیم بهترین کارمان را انجام دهیم و نتیجهای دلنشین ارائه دهیم.
مجری:
بدون شک، شما بهترین کار را انجام دادهاید، اما وقتی فیلم کوتاه است، تلاش فوقالعادهای برای خلق چیزی عالی لازم است.
آلدو:
بله، این یک چالش بزرگ است. این فیلم در مدت سه ماه ساخته شد، زمان نسبتاً کوتاهی برای توجه به هر جزئیات. فیلم به دو زبان فارسی و آلبانیایی است و این خود چالش دیگری بود. برای این بخش، از کمک الیسا استفاده کردیم و بعداً بیشتر در این مورد صحبت خواهیم کرد.
مجری:
چرا تصمیم گرفتید فیلم به زبان فارسی نیز باشد؟
آلدو:
استفاده از زبان فارسی به این دلیل بود که مادران ایرانی هستند و این یک راه مستقیم برای ارتباط با سازمان مجاهدین خلق است. وقتی فیلم به زبان فارسی است، آنها میتوانند بلافاصله آن را درک کنند و این یک روش طبیعی برای ارتباط با مادران ایرانی است.
مجری:
آیا فیلم موسیقی متن دارد؟
آلدو:
بله، ما این فرصت را داشتیم که از یک آهنگ ایرانی استفاده کنیم و همچنین یک موسیقی متن اختصاصی برای پروژه بعدی داریم. اما برای این فیلم، در انتخاب موسیقی متن بسیار دقت کردیم تا احساسات را به خوبی منتقل کند و مستقیماً با موضوع فیلم ارتباط برقرار کند. ما از یک موسیقی ساز استفاده کردیم که بیشتر با فضای فیلم و پیامی که میخواستیم منتقل کنیم، هماهنگ بود.
مجری:
آیا ادامهای برای این فیلم در نظر دارید؟
آلدو:
بله، به زودی پروژه دیگری خواهیم داشت، اما ابتدا میخواهیم این فیلم را به مخاطبان آلبانیایی معرفی کنیم و پیام آن را به وضوح برسانیم. پس از آن، کار روی بخش بعدی را آغاز خواهیم کرد.
مجری:
آیا پروژه بعدی نیز تمرکز مشابهی خواهد داشت؟
آلدو:
بله، مشابه خواهد بود، اما بیشتر بر روی برداشتن نقاب از سازمان تروریستی مجاهدین خلق متمرکز خواهد شد. این یک پدیده بسیار مهم است که باید به آن پرداخته شود، زیرا به نوعی عادیسازی شده است و این بسیار نگرانکننده است. وقتی میبینیم که قتل، جدایی از خانوادهها، خشونت و سوءاستفاده به عنوان “امری عادی” پذیرفته میشوند، این خطرناک است. من، به عنوان یک فرد و به عنوان بخشی از رسانهها، تمرکز زیادی بر افزایش آگاهی و جلوگیری از عادیسازی این مسائل داشتهام. این پروژهها مستقیماً به این موضوع مرتبط هستند.
مجری:
متوجه شدم. در همین حال، ما یک لوگو برای این برنامه آوردهایم که این پیام را منتقل میکند: “عشق و قدرت مادر قویتر از هر ایدئولوژی تروریستی است.”
آلدو:
قطعاً همینطور است، و هیچ سیاستی در جهان نمیتواند مانع شود که یک مادر با فرزندش باشد. در طول این مصاحبه، هنوز نمیدانیم که آیا فرزندان این مادران زنده هستند یا نه. این یک زخم عمیق است که آنها در طول زندگی خود تحمل کردهاند، و کنار آمدن با آن بسیار سخت است. با این حال، امیدوارم که مادران ایرانی این فرصت را داشته باشند که پس از بهبود روابط بین ایران و آلبانی، به آلبانی بیایند و درخواست ارتباط با فرزندان خود را بدهند.
مجری:
همبستگی بسیار مهم است.
آلدو:
بله، همبستگی کلیدی است. همچنین، نقش رسانهها در این فرآیند بسیار مهم است. من یک تجربه اخیر دارم که در آن یک شبکه تلویزیونی ملی دیگر در آلبانی امکان انجام مصاحبهای مشابه با ما را فراهم کرد و چنین پیامهایی را منتشر نمود. رسانهها نقش بزرگی در افزایش آگاهی و کمک به انتشار این اطلاعات دارند. با این حال، بسیاری از رسانهها از پرداختن به این موضوعات میترسند، یا شاید اطلاعات کافی ندارند و فکر میکنند که ممکن است افراطی به نظر برسند.
مجری:
بیایید حقیقت را بگوییم.
آلدو:
بله، و وقتی حقیقت گفته میشود، نه همه آن را میپذیرند. بسیاری از مردم ممکن است آن را متفاوت درک کنند. من خوشحالم که بسیاری از مردم حقیقت را میپذیرند و آن را از دیدگاه انسانی میبینند. ما در مورد حقیقتی صحبت میکنیم که به بهبود زیرساختها و حق درخواست کمک مربوط میشود. ما در مورد وضعیتی صحبت میکنیم که در آن مردم آسیب دیدهاند و منتظرند که دولت آلبانی به آنها کمک کند تا خانوادههایشان را دوباره گرد هم آورند. این پیامی است که ما سعی داریم منتقل کنیم.
مجری:
در این فیلم، شما فقط کارگردان هستید یا بازیگر هم هستید؟
آلدو:
من در این فیلم بازیگر هستم، اما تمرکز اصلی روی خانم اریسا بوده است، که ترجمه فیلم را نیز انجام داده است. همچنین، برای احترام به اصول جمهوری اسلامی ایران، نمیخواستم در طول زمان فیلمبرداری تماس مستقیمی داشته باشم. فرهنگ ایرانی متفاوت است؛ ما مادران را در آغوش میگیریم، اما در آنجا هنجارهای دیگری وجود دارد. برای من بسیار سخت بود، چون میخواستم دستهای آنها را بگیرم، اما فهمیدم که این کار ممکن نیست، زیرا در فرهنگ آنها تماس فیزیکی بین مرد و زن مجاز نیست. اریسا، از طرف دیگر، این تماس فیزیکی را راحتتر انجام میداد، چون او بهتر شرایط را درک میکرد.
مجری:
در ضمن، آلدو، شما قبلاً هم فیلم دیگری داشتهاید، درست است؟
آلدو:
بله، فیلمی بود که توسط یک تهیهکننده دیگر ساخته شد و من در آن نقش اصلی را بازی کردم. این اولین فیلم ترسناک در آلبانی بود، با عنوان “هالوچ”، که داستان فردی را روایت میکند که به دلیل شرایطش، به دنبال راهی سریع برای پرداخت قبضهایش در آلبانی است. ساخت این فیلم بسیار خستهکننده بود، اما در عین حال بسیار موفقیتآمیز نیز بود. این پروژه چیزی جدید به همراه آورد، یک فیلم ترسناک و هیجانانگیز که قبلاً در آلبانی ساخته نشده بود. این فیلم در اسپانیا نیز به نمایش درآمد.
مجری:
عنوان فیلم “هالوچ” است، درست است؟
آلدو:
بله، عنوان فیلم “هالوچ” است و درباره توهمات ناشی از مواد مخدر و فردی است که به دنبال راهی سریع برای حل مشکلات مالیاش در آلبانی است.
مجری:
آیا شما نقش اصلی را در آن بازی کردید؟
آلدو:
بله، من نقش اصلی را بازی کردم. ساخت این فیلم بسیار سخت بود، و اگر به من امکان انتخاب بین این فیلم و مستند را بدهید، باید بگویم که ساخت مستند خستهکنندهتر بود، چون من از ابتدا تا انتها حضور داشتم. با این حال، هر دو پروژه لذت خاص خود را داشتند.
مجری:
در ضمن، شما مجری تلویزیونی و مدل هم هستید، درست است؟
آلدو:
بله، من حدود ۱۰ سال است که بخشی از تلویزیون آلبانی هستم. در سالهای اخیر، در برنامههای تلویزیونی در نیویورک نیز حضور داشتهام، جایی که خانوادهام را تشکیل دادهام. در این سالها، سعی کردهام برنامههای متنوعتری بسازم که هنر و فرهنگ را نیز شامل شود، زیرا این موضوعات به دلیل تأثیرات سیاسی کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند. من در انتخاب بین مجری بودن یا خبرنگار بودن مشکل زیادی داشتم، اما بسیار به اطلاعرسانی علاقهمندم.
مجری:
آیا شما مدل هم بودهاید؟
آلدو:
بله، من در سن ۱۷ سالگی “آقای آلبانی” بودم.
مجری:
میخواهم یک بار دیگر به فیلم “مادر، عشق، جدایی” بازگردم. آیا این عنوانی بود که از ابتدا در نظر داشتید؟
آلدو:
بله، این ایدهای بود که با همکارانم در میان گذاشتم. در ابتدا فکر کردیم فقط آن را “مادر” بنامیم، اما بعداً کسی پیشنهاد داد که آن را “عشق مادر” بنامیم، اما در نهایت تصمیم گرفتیم از “مادر، عشق، جدایی” استفاده کنیم. به این ترتیب، هر سه مفهوم در عنوان گنجانده شد و پیام کامل منتقل گردید، بدون اینکه فقط به یک جنبه از داستان محدود شویم.
مجری:
آیا به فکر نمایش این فیلم در جشنوارهها افتادهاید؟
آلدو:
بله، فیلم در یک جشنواره در ایالات متحده پذیرفته شد. این فیلم به تاریخ سازمان مجاهدین خلق میپردازد و درخواستی از سوی همکاران و دوستانی بود که فیلم را دیده بودند. من فیلم را ارائه دادم و برای شرکت در جشنواره تأیید شد، اما بعداً ایمیلی از طرف سازماندهندگان دریافت کردم که از من خواستند فیلم را از جشنواره کنار بکشم. از آنجا که ایالات متحده و ایران مشکلات سیاسی دارند، سازمان مجاهدین خلق نفوذ زیادی دارد و به دلیل این تنشها نتوانستم در جشنواره ادامه دهم. بسیار متأسفم که هنر اغلب با سیاست گره خورده است. هنر باید ابزاری برای متحد کردن مردم و فراتر رفتن از ایدئولوژیهای سیاسی باشد. این فیلم درباره حقیقت و مبارزهای است که بسیاری از مردم برای آزادی انجام دادهاند.
مجری:
با این حال، آرزو میکنیم که فیلم در جشنوارهها موفق باشد و پیام درستی به بینندگانش منتقل کند.
آلدو:
اما اکنون هیچ مانعی وجود ندارد. اگر چیزی زیبا باشد، ممکن است توسط افراد مختلف به شیوههای مختلف درک شود. سازمان مجاهدین خلق هر کاری میکند تا این مسیر ادامه نیابد، اما نمیتواند جلوی بیان حقیقت را بگیرد. حتی ایرانیهایی که از اردوگاه خارج شدهاند، این فرصت را دارند که واقعیت خود را بیان کنند.
مجری:
آلدو، برای شما آرزوی موفقیت زیاد با این فیلم دارم. برای شما آرزوی یک سفر موفق در جشنوارهها و پروژههای آیندهای که در پیش دارید، میکنم.
آلدو:
خیلی ممنونم!
مجری:
اکنون به بخش تبلیغات میرویم و بعداً برای بخش دوم با اریسا ادریزی رحیمی، بازیگر فیلم، بازخواهیم گشت.
ادامه دارد…