ترور امپریالیستی

ثریا سپهپور اولریش*/ میدل ایست آنلاین/ 17می 2008
ترجمه از ایران دیدبان
قرن‌ها است كه استعمارگران، جهان سوم را تحت سلطه قرار داده و از آن سوءاستفاده نموده‌اند. امروزه یكی از ظریف‌ترین ابزارهای امپریالیسم استفاده از زبان پرطمطراق برای تعریف جهان عرب و اسلام است. با برچسب‌هایی مانند تروریست‌ها و فاشیسم اسلامی درصددند نمایی خاورزمینی از دگر بودن را تبیین نمایند كه حاكی از بربریت در مقابل اسراییل و غرب – كه نمایندهی كیفیت‌های قابل ستایش معرفی میشوند – است. این‌گونه توصیف تحمیلی از جانب امپریالیسم را باید رد كرد، و هر حكومتی، مستقل و گروهی، بیش از هر چیز با خودشناسی، به خودمختاری بپردازد.
نمونه‌ی مجاهدین خلق نمایانگر نفوذ امپریالیستی همیشه‌حاضر غرب در تعریف دگر بودن، بهواسطه‌ی مالكیت زبان، است. با توجه به اینكه ایالات متحده با كمك متحد خود بریتانیا جنگ علیه ترور را بهراه انداخت – جنگی كه تا به امروز به كشته شدن بیش از یك میلیون نفر انجامیده است – نفاق كاملاً آشكار است. در همین حال لرد كوربت عضو مجلس اعیان حزب كارگر، گوردون براون بههمراه باب فیلنر – این دو حامی سازمان تروریستی مجاهدین خلق هستند – به یك ایدهی مشترك رسیده‌اند. از نظر آنان، گفتوگو با ایران، بیش از هرچیز خطر ِ حمایت از تروریسم بینالمللی را بههمراه خواهد داشت.
لرد كوربت آنچه را كه شایستهی لقب اوست انجام نمی‌دهد؛ بهقول ساموئل باتلر، نجیب‌زادهی منحط بهمانند یك شلغم است. هیچ منفعتی ندارد، جز آنكه زیر زمین است. وگرنه چطور می‌تواند شراكت سرنوشت خود با تروریست‌هایی كه در خدمت اسراییل هستند را توجیه كند؟ – گفته می‌شود كه اسراییل حداقل از اواخر دههی 90 با مجاهدین خلق تماس داشته، و سیگنال ماهواره‌ای برنامه‌های شورای ملی مقاومت از پاریس به ایران را فراهم نموده است. – نوكری آنان برای اسراییلی‌ها پس از آن بود كه تحت قیمومیت صدام حسین – مردی كه امریكایی‌ها و بریتانیایی‌ها او را تهدیدی برای صلح جهان می‌دانستند و نابودی او و حمله به عراق اینك تهدیدی برای صلح جهان شده است – به خیانت، جنایت و تروریسم پرداختند.
در حالی كه عراقی‌ها گروه گروه در جنگ علیه ترور كشته می‌شدند، فرماندهی كل به تروریست‌های دست‌آموختهی صدام در اردوگاه اشرف وضعیت افراد خاص اعطا كرد و در همین زمان یك وابسته به گروه لابی‌گری قدرتمند جمهوریخواهان – بهنام باربور گریفیث و راجرز – از نیل لیوینگستون رییس گلوبال آپشنز شركت بین‌المللی مدیریت خطر، و گرگوری مینیاك یكی از مدیران پابلیك استراتجیز شركت مدیریت بحران مستقر در واشنگتن، دعوت نمود كه گروه را از طبقه‌بندی سازمان‌های تروریستی خارجی بردارند. این گروه لابی تنها نبود. فیلنر در كنگره مشغول حمایت از گروه بوده است. اما شاید یكی از حامیان آتشین آنان، سناتور روس لتینن متولد كوبا باشد كه در این بازی جدید نیست.
در فوریه 1988 اورلاندو بوش در میامی دستگیر و در توطئهی كوبانا طرح تروریستیای كه به سقوط پرواز 455 و كشته شدن 73 مسافر منتهی گردید، مقصر شناخته شد. جو دی وایتلی معاون دادستان كل ایالات متحده در آن زمان اورلاندو بوش را تروریستی خواند كه مقید به قوانین یا اصول انسانی نیست و بدون توجه به هویت قربانیان به تهدید و اِعمال خشونت می‌پردازد. اورلاندو از حمایت روس لتینن، در ازای حمایت تبلیغاتی برای وی برخوردار بود. مدیر تبلیغاتی روس لتینن جد بوش، پسر رییسجمهور، بود. پرزیدنت بوش، در جولای 1989، یك ماه پس از ملاقات با پسرش جد و روس لتینن برای بحث درباره‌ی اورلاندو بوش، توصیهی وزارت دادگستری خود را رد كرد و دستور آزادی اورلاندو بوش را صادر نمود؛ وی دو سال بعد شهروند ایالات متحده شد. در مورد پناه دادن به تروریست‌های مجاهدین خلق در عراق، جورج دبلیو بوش از سابقهی خانوادگی خود پیروی می‌كند.
همكار تروریست اورلاندو بوش، لویی پوسادا كاریلس، متولد كوبا، زندگی خود را وقف سرنگون نمودن فیدل كاسترو نمود و از نیروهای سیا بود كه در حمله‌ی اسف‌بار خلیج خوك‌ها در سال 1961 شركت داشتند، او در عملیات جبههی جنوبی شركت داشت… و برای هامر (الیور نورث) كار می‌كرد. او از سال 1967 تا 1986 مزدور سیا بود. و جورج بوش ]در آن زمان[ معاون رییسجمهور می‌دانست كه چه كاری می‌كند. با این حال بهخاطر منفجر كردن یك هواپیما و كشتن 73 مسافر در سال 2005 بهواسطهی اتهامات مرتبط با مهاجرت دستگیر و در سال 2007 آزاد شد. جالب اینجا است كه در زمان انفجار كوبانا، جورج هاروارد دبلیو بوش مدیر سیا بود. چه چیزی باعث می‌شود كه روس لتینن كوبایی از تروریست‌های مجاهدین خلق حمایت كند؟ آیا او ذاتاً به قاتلین و جانیان علاقه‌مند است؟ یا اینكه او و دیگر اعضای كنگره پیرو رهبری هستند كه جنگ علیه ترور را بهراه انداخته؟
شاید آنان معتقدند كه با تحمیل زبان استعماری دگر خواندن، غیرمتمدن خواندن و برچسب حامیان دولتی تررویست‌ها، دیگر كسی به جنایت جمعی و تخریب اخلاقی توسط آنان توجه نخواهد كرد! دشمن اصلی حقیقت، اغلب دروغ – عمدی، ساختگی، و غیرصادقانه – نیست، بلكه اسطوره است – كه ماندگار، متقاعد كننده و غیرواقعی می‌باشد. (جان اف كندی).
______________________
* ثریا سپه‌پور اولریش یك ایرانی امریكایی است كه در دانشگاه جنوب كالیفرنیا، لسآنجلس، تحصیل می‌كند. مطالعهی او بر سیاست خارجی ایالات متحده نسبت به ایران، برنامهی هسته‌ای ایران، و نفوذ گروه‌های لابی، متمركز است. او فعال صلح، مقالهنویس، مفسر رادیو و سخنگوی عمومی است.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا