(رجوی بیش از 150 تن از زنان قعله اشرف را عقیم کرده است)
"سازمان مجاهدین خلق تاکنون طی عملیات موسوم به "قله آرمانی" حداقل 150 نفر از زنان عضو خود را عقیم کرده است. این عملیات به عاملیت نفیسه بادامچی یکی از پزشکان سازمان و به شکل خارج کردن رحم زنان سازمان اجرا میشود."
خبری که در خبرگزاری فارس منتشر شد ابعاد دیگری از رفتار ضد انسانی فرقه رجوی را برای دنیا به نمایش گذاشت و عقیده پژوهشگران و محققینی که معتقدند سران فرقه رجوی انسان هایی ضد بشر هستند و رفتارهای این فرقه بسیار وحشیانه و دور از رفتارهای اولیه انسانی است را بیش از پیش به اثبات رساند.
مریم رجوی اگر چه با حضور در سخنرانی ها و سمینارهای رنگارنگ تلاش می کند تا از خود به عنوان چهره ای دموکرات و طرفدار حقوق زنان نام ببرد و با ژست های آزادیخواهانه زنان فرقه مجاهدین خلق را زنانی پیش رو و دارای حقوق و ارزشهای والای انسانی معرفی کند اما تضادهای رفتاری موجود در این فرقه آنقدر زیاد و غیر قابل چشم پوشی است که نمی توان از کنار آنها به سادگی گذر کرد. ازدواج اجباری، طلاق اجباری، خودسوزی اجباری، عدم آزادی در انتخاب نوع پوشش، عدم همکلامی با مردان و نیز محرومیت از عشق و داشتن همسر و فرزند و اسباب عیش و نوش شدن سران حزب بعث را اضافه کنید به شاهکار جدیداً بر ملا شده مجاهدین در عقیم کردن زنان این فرقه برای ضمانت جدایی همیشگی از عشق و آزادی عشق ورزیدن و عاشق شدن و فرزند داشتن.
بعد از سال 1370 و به هم ریختن بنیان خانواده و طلاق های اجباری در فرقه رجوی، زنان و مردان این فرقه به دستور رجوی کاملا از یکدیگر جدا شدند به گونه ای که محل استقرار زنان در گوشه های پرت و دور افتاده با دیوارهایی با ارتفاع خیلی بلند و یا در مکانهایی بود که چند لایه سیم خاردار داشت. جالب است که مجاهدین طرحی را به تصویب رساندن که بر طبق آن هیچ زن و مردی حق نداشت در کابین جلو یک خودرو با هم بنشینند و این طرح البته شامل پیر زنان این گروه نیز می شد.
مریم رجوی تقریبا در تمام پیام های رسمی خود از حقوق زنان و کودکان یاد می کند و آن را از لازمه های یک حکومت دموکراتیک می داند: " مبارزه برای برابری که در کانون بنیادگرایی است لازمه برقراری و پیشرفت دموکراسی است از این رو در شکست مقطعی بنیادگرایان، زنان نیروی تعیین کننده محسوب می شوند! " و یا نظیر مواردی که مریم رجوی با تاکید بر آن تلاش می کند تا برای آرمانهای واهی خود شاهد تراشی کند: " هزاران زن مجاهد در شهر اشرف از میان شما برخواسته اند. آنها مظاهر مجسم عزم و اراده شما برای برابری و آزادی اند و اثبات کرده اند که شمایید که آینده ایران را رقم می زنید! "
شاید اگر جدایی نیروهای ناراضی از این فرقه هیچ وقت اتفاق نمی افتاد امروز شعارهای رنگارنگ مجاهدین در مورد حقوق بشر، آزادی، حقوق زنان و کودکان و امثال آن مورد خنده و تمسخر فعالین حقوق بشر قرار نمی گرفت و ژست های آزادی خواهانه مریم رجوی مورد اعتراض فعالین حقوقی دراروپا قرار نمی گرفت و جدا شده ها را برآن نمی داشت تا با افشاگری در مورد ابعاد تاریک خیانت های رجوی ها به افراد محصور در اشرف بیش از گذشته از او به عنوان شارلاتانی همه فن حریف یاد کنند.
بی شک مقاومت سران فرقه در راه عدم خروج افراد ناراضی در طول سالیان گذشته و حال به این دلیل بوده که از افشاگری های نیروهای ناراضی و رفتن آبروی نبوده خود بسیار بیمناک هستند. برای مسعود رجوی زن تنها به عنوان کالایی بوده و هست که کارکردهای مشخص و معینی برای آن تعریف شده است. عامل جذب مردان به گروه باشد (نقش زنان در قبل از انقلاب اسلامی)، عامل کامجویی و تحت اختیار واراده رهبری باشد و با اراده رهبری از همسر خود جدا شود و به عقد رهبری در آید (مریم رجوی)، بدون توجه به توان و طاقت خود برای یک خودکشی آسان در میدان جنگ حاضر شود و سرنوشت شوم مرصاد را برای خود به ارمغان آورد، با اراده رهبری و بدون دیدن مرد دلخواهش به عقد او در آید، با اراده رهبری فرزندش را از او جدا کند و مهر مادری او را نادیده بگیرد، با خواست رهبری از همسرش به اجبار جدا شود، برای خود سوزی خود را کاندید کند و خود را برای آزادی همسر فرقه و به اسم مبارزه بسوزاند، برای افزایش جیره و مواجب رهبری خود را دراختیار بعثی ها قرار دهد و امروز هم برای افزایش ضریب اطمینان رهبری وجود خود را ناقص کند تا رهبری مطمئن باشد او دیگر هوس ازدواج و مادرشدن به سرش نخواهد زد.
معنای این موارد مسلما آن صحبت هایی نیست که مریم رجوی در میتینگ های اجاره ای خود برای زنان و کودکان به زبان می آورد.
زنان فرقه رجوی بسیار بیشتر از مردان این فرقه از زندگی و ماندن در عراق ناامید و سرخورده هستند. آنها همه گونه نکبت و بلا را تنها به خاطر هوس های رجوی پذیرفته اند.
مسلما افشاگری امروز یکی از اعضاء جداشده مجاهدین اولین افشاگری در مورد ابعاد خیانتهای رجوی نبوده و آخرین آن نیز نخواهد بود. قبل از این هم بسیار از این موارد شنیده ایم و بعد از این باز هم خواهیم شنید. آری اینگونه است که ساز رسوایی رجوی در همه جا نواخته می شود و هر روز بیش از گذشته رسوای خاص و عام می شود. اما چه کسی باید به داد زنانی برسد که سالهاست در دل پلیدی ها جای گرفته اند و هر از گاهی دنیا باید ابعاد تازه ای از خیانت های رجوی در حق آنها را ببیند و بشنود؟