نامه به دینا روهزا باکر عضو کمیته خارجی کنگره امریکا

نامه آقای حسن پیرانسر به دینا روهزا باکر عضو کمیته خارجی کنگره امریکا و معاون ارشد زیر کمیته حقوق بشر

امروز 4/فوریه/2009 نامه ای از شما که در سایت مجاهدین درج شده بود را خواندم.شما خطاب به رئیس جمهور منتخب امریکا نوشته بودید که نگران بوقوع پیوستن یک فاجعه انسانی در پادگان اشرف هستید.شما که عضو کمیته خارجی کنگره امریکا و معاون ارشد زیر کمیته حقوق بشر هستید باید هم نگران فاجعه انسانی باشید

ولی لطفا نامه مرا بخوانید و انوقت خواهید فهمید که فاجعه انسانی سالیان سال حتی دهه ها است که در این پادگان رخ داده است.حالا واقعا فاجعه چیست؟ من که جوانی 24 ساله و مشغول زندگی در کشور زیبای کانادا بودم به خاطرشعارهای فریبنده ازادی ودمکراسی که مجاهدین در انجا سر میدادند به انها پیوستم و در نهایت هم به عراق اعزام شدم.19 سال از عمرم در این پادگان سپری شده است اکنون مردی 48 ساله هستم و به تازگی از عراق به فرانسه امده ام.در این 19 سال وقایع تلخ و شیرین زیادی را در این پادگان تجربه کردم.تنها واقعیت شیرین، دوستانم بودند که هم اکنون تعدادی از انها در انجا بسر می برند.فاجعه رخ داده است و سران مجاهدین خواهان ادامه ان هستند.مگر محروم بودن از امکانات زندگی،ازدواج،صاحب بچه شدن،تشکیل خانواده،دیدن و شنیدن برنامه های دلخواه رادیو و تلویزیون،تماس و مکاتبه با پدر و مادر و عزیزان خود،داشتن اینترنت،تلفن موبایل، انتخاب لباس،ابراز عواطف،دوست داشتن،دوست داشته شدن و……………یک فاجعه نیست؟مگر طلاق و جدا شدن اجباری از زن و فرزند و شوهر یک فاجعه نیست؟ایا شما می دانید که 20 سال است که از طلاق اجباری دراین سازمان میگذرد و 20 سال است که انسانها از داشتن روابط زناشویی محرومند؟ایا می دانید که در این سازمان داشتن عافطه به پدر و مادر و زن و فرزند و شوهریک جرم محسوب می شود؟ ایا میدانید که عشق و عاشق شدن و دوست داشتن در این فرقه گناه محسوب می شود؟ایا می دانید که حتی بیان عواطف انسانی موجب ضرب وشتم نفر ابراز کننده می شود؟من و همه نفراتی که در این پادگان محبوس بوده ایم و قدیمی هستیم شاید باور نکنید که 20 سال هیچ خبری از خانواده خود نداشتیم. حتی سوال کردن و درخواست کردن جهت گرفتن اجازه برای یک تلفن ساده به پدر و مادر ممنوع بود و کلی مارک میخوردیم که چرا اجازه تماس میخواهیم.شما و هر انسان با وجدان اگر به این محرومیت ها که در این سازمان سالیان سال از طرف مسئولین و گردانندگان ان بر ما اعمال شده است کمی تعمق کنید متوجه فاجعه میشوید.ایا شما میدانید که همین سازمان افراد زیادی را که خواهان بازگشت به زندگی عادی خود بودند را تحویل دولت عراق در دوران صدام حسین داده است و خیلی از انها علیرغم میل باطنی اشان مجبور به بازگشت به ایران شدند.8-10 سال زندان در ابوقریب یا مبادله شدن با سربازان اسیر عراقی در ایران،این سرنوشت کسانی بود که خواهان جدایی از این سازمان بودند.اگر اینها فاجعه نیستند پس فاجعه چیست؟ من یکی از دهها شاهد ین زنده ای هستم که از روابط فرقه ای این سازمان مطلع هستم.از شما درخواست دارم که به نفرات اسیر در این فرقه در پادگان اشرف کمک کنید تا بتوانند در یک محیط ازاد بدور از سر کردگان و مسئولین این فرقه با سازمانهای حقوق بشری تماس حاصل کنند و ازادانه به هر جایی که خودشان دوست دارند بروند. به امید اینکه همه اسیران در بند این فرقه بزودی طعم ازادی و زندگی واقعی را در هر جایی که خودشان مایل هستند بچشند.

با تشکرحسن پیرانسر – قربانی فرقه رجوی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا