چندی پیش دادگاهی در کالیفرنیا برای محاکمه هفت نفر از کسانی که در تهیه و جمع آوری کمک های مالی و پولشویی برای کمک رسانی به فرقه تروریستی مجاهدین خلق شرکت مستقیم داشتند تشکیل شد و با توجه به اینکه کلیه متهمان جرائم مربوط به خود را پذیرفته اند دادگاه نیز رای بدوی را نیز صادر نموده است و صدور رای نهایی به اواخر ماه اوت سال جاری میلادی واگذار شده است. که این خود تابستانی سرد برای شماری از دست اندرکاران پولشویی این فرقه در کشورهای مختلف را نوید میدهد. تا آنجا که به موضوع برمیگردد این قدم مثبتی برای مقابله با گروههای تروریستی خصوصا از نوع فرقه گرایانه و خصوصا که ازجنس سازمان مجاهدین باشد چرا که منابع مالی این گروه را بازهم محدود و محدودتر میسازد تا جایی که بطور کامل تحرک این فرقه را از او سلب میکند البته این گونه اقدامات نباید محدود بوده و بایستی فراگیر باشد چه در غیر اینصورت کارایی خود را بزودی از دست داده به بازده مطلوب بر علیه این گونه فرقه ها محسوب نمیگردد و برعکس آنها را در انجام اقدامات خشونت بار خود به حال خود وامیگذارد و بلکه بیشتر نیز تشویق میکند. سئوال یا بهتر بگوییم تناقض اینست که اولاً چرا صدور حکم این قدر با تأخیر قرار است که داده شود و در درجه دوم اینکه چگونه است که تعدادی از عناصر فعال این فرقه به اتهام پولشویی و کلاهبرداری و جمع آوری کمکهای مالی در دادگاهی در آمریکا متهم میشوند و گناهکار شناخته میشوند البته تا اینجا و حتی خود متهمان نیز اتهامات خود را پذیرفته و به آن معترف هم هستند، و از طرفی از طرف وزارت خارجه نیز این فرقه در لیست تروریستی جای دارد اما اقدامی بر علیه رهبران آن صورت نمیگیرد و این خود یک تناقص آشکار است چگونه است که دستگیری و متهم نمودن تعدادی به اتهام جمع آوری پول برای یک گروه تروریستی که از قضا در لیست سیاه هم هست مجاز است اما فرماندهان و تصمیم گیرندگان و هزینه کنندگان و صاحبان اصلی فراموش شده و رها میشوند. اگر این تناقض نیست پس چیست؟ آخر این عناصر قربانی که تازه بخش کوچکی از زنجیره ریز و درشت جمعی است که با برنامه ریزی و سازماندهی متمرکز به این کار سودآور اشتغال دارند، برای هوا که پول جمع آوری نمیکردند و یا برای زمین و یا برای تعدادی ساختمان برای افراد مشخصی که در راس این فرقه قرار دارند جمع آوری میشد و در اختیارشان قرار میگرفت و همچنان هم میگیرد و طبعاً برای پیشبرد کلیه امور فرقه که چیزی جز بحران آفرینی و کمک به تروریسم نبوده و نیست. و از همه مهمتر برای سرپا ماندن خود فرقه.
لذا خیلی سخت نیست که بدانیم وقتی این چرخه قضایی در یک جا متوقف بماند و ادامه پیدا نکند به هر دلیل و یا با تساهل و کندی بخواهد ادامه داشته باشد ممکن است پیامی غیر از مبارزه با تروریسم به چشمان بیدار و وجدانهای آگاه بدهد و به زبان دقیقتر ممکن است حتی نوعی همکاری و مددرساندن نیز به نظر برسد لذا برای جلوگیری از همه این موضوعات شک برانگیز دست عدالت البته اگر عدالتی در آن دیارها یافت بشود!بایستی بطور دقیق وارد شود و در درجه اول همه دست اندرکاران و در اصل کل این شبکه پولشویی و جمع آوری پول و کمکهای نقدی و غیر نقدی و از همه مهتر سردمداران این فرقه را به چالش بکشد وگرنه در غیر اینصورت این نوع محاکم بیشتر شبیه یک بازی و یا حتی خیمه شب بازی خواهد بود و از قضا در خدمت همان تروریسم است تا برعلیه آن. اسماعیل شمس الدین