کم نیست روایات و تفاسیر از قران کریم که در جای جای این دنیا هر از چندگاهی به گوش میرسد. یک قران یا یکصد و چهارده سوره و بیش از شش هزار آیه که به تعداد آدمهایی که آنرا مطالعه میکنند میتواند تفسیر هم وجود داشته باشد و دارد اما اینکه کدامیک از این تفاسیر به حقیقت مطلب نزدیکتر است و با بقولی حق مطلب را اداء میکند و واقعیات مستتر در قلب این آیات را بهتر مشخص میکند مثل هر علم دیگری نیاز به متخصصین و خبرگان و دانشمندان مختص به خود را دارد کسانی که بدور از وابستگی های خطی یا غیر خطی و بدور از آلایندههای فکری که در محیط اطراف به وفور یافت میشود و بدون غرض و خواسته های غیر معمول و توأم با وارستگی و تعهد خاص و همچنین غیر مقید به انواع واقسام قدرتهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و خواسته های غیر مشروعشان و حتی بدور از نیازهای صنفی روزانه و البته با مسئولیت خاص و ویژه در برابر خدا و وجدانهای بیدار بشری بتواند حق آیات را متناسب با مشیت خالق و فرستنده و نازل کننده آن برای ابناء بشر و لایه های مختلف بشری و متناسب با درک و فهمشان و محیطی که در آن زندگی میکنند اداء کنند و مفاهیم آنرا بخوبی بشکافند و قوانین ناب را از آن استخراج کنند.
کاملاً واضح و روشن است هر دانشی را باید در دانشگاه مخصوص آن فرا گرفت و از آن بهرمند شد و آنرا در صورت لزوم بسط و گسترش داد. پس بخوبی پیدا است که جایگاه این علم هم در درجه اول در حوزه های علمیه است و افرادی که سالهای متمادی عمر و زندگی خود را روی آن صرف نموده اند و همچنان به کشف آن مشغول هستند.
اما قدر مسلم در هیچ کجای این تفاسیر گوناگون که شما میبینید و یا میشنوید شاید خیلی کم مشاهده میکنید که مفسر مربوطه آنرا کاملاً متناسب با خود بیان کند و یا شرایط زیستی خود را مشابه آن بداند اما در فرقه مجاهدین این نه تنها عجیب نیست بلکه یک روتین است و خصوصاً که طبق معمول سنوات گذشته شخص آقای رجوی گوینده و مفسر آن باشد، هر از چندگاهی و به فراخور مراحل متعدد و نا متناهی سیاسی و نظامی شما میتوانید از این تفاسیر بهرمند شوید و برای مرحله بعدی استراتژی خود را آماده کنید. و غالباً به منظور توجیه شکستها و ناکامیهای قبلی و یا توجیه کارهایی که ممکن است برای ذهن اسیر در فرقه ایجاد مشکل و گره کند در چنین شرایطی نیز نیاز است که چنین تفسیرهایی که نمونه آن که البته اولین آن نبوده و قطعاً آخرین آنهم نیز نخواهد بود و چندی پیش از سیمای فرقه موسوم به "سیمای آزادی" البته فقط بصورت صوتی پخش گردید را میشود مورد بررسی قرار داد.
مسلماً امر موشکافی علمی و تخصصی آنرا به عهده اهل علم آن وامیگذاریم و اصلاً قصد وارد شدن به آنرا نداریم اما چرایی آنرا کار داریم که در عصری که همگان با فشار یک دکمه میتوانند انبوهی اطلاعات و دادههای مختلف را در هر زمینه ای که ضروری میدانند میتوانند براحتی بدست بیاورند و آدمها به سختی کلک میخورند شما باز میبینید در فرقه مجاهدین خلق هنوز هم این اهرم کاربرد دارد و بقول خودشان مسئله حل میکند چرا؟ خیلی ساده بدلیل اینکه در کمپ اشرف شما به هیچ شکل معمول از رسانه های جمعی روبرو نیستید تا بتوانید براحتی و با فراغ بال و بدون نارحتی و یا ترس از موضوعات دیگر مثل مواخذه شدن و تفتیش ذهنی به کار تحقیق مشغول باشید و بدلیل اینکه شما اساساً چنین آزادی ندارید و همه چیز بصورتی کانالیزه شده و دستچین شده و فیلتر شده بدست شما میرسد در نتیجه میبینید که چنین تفاسیری در چنین محیط های بسته ای چقدر میتواند کاربرد داشته باشد و چقدر میتواند اسیر ذهنی گرفتار در فرقه همچنان در بند اسارت بیشتر نگهدارد و با خود همراه کند خصوصا که در جای جای آن اسیر ذهنی مانده در فرقه خودش را احتمالاً جزو سپاهیان بدر یا احد و یا حتی نزدیکتر هم به شمار می آورد و از این حیث کلی به فضا هم مسافرت میکند غافل از اینکه اینگونه به مسافرت بردنها و یا مسافرت کردنها به حرکت در حباب شبیه است و اولین شئ ای که با حباب مذکور برخورد کند مسافر آنرا آنچنان به زمین میکوبد که توانا بلند شدن برای او باقی نمیگذارد.
رجوی در پیام فروردین خود که در 14 اردیبهشت منتشر گردید می خواهد با توسل به آیات قرآن و استفاده از روشهای مخصوص به خود برای کنترل ذهن و تاثیر گذاری بر افراد اسیر و در بند کشیده با دعوت به پایداری و استقامت، از بریدگی افراد و از هم پاشیدگی اشرف جلوگیری کند. و البته این گونه تفاسیر و پیامها خیلی وقت است که توان خود را برای نگه داشتن افراد در بند فرقه از دست داده است نمونه آن تعداد اخیری است که از این فرقه جدا شده اند و تعدادی دیگر نیز در راه هستند. و همچنین که از خود پیام پیداست سیل مشکلات برای فرقه آغاز شده است و گرنه اینقدر افراد را به متمرکز شدن و جمع کردن حواس و سختی مرحله فعلی و اینکه مبادا اینهمه "دست آورد" که تا بحال بدست آمده را براحتی از دست بدهید و غیره و غیره سفارش نمیکرد.
اسماعیل شمس الدین