بدنبال پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت توسط ایران، مسعود رجوی سرکرده فرقه مجاهدین با همکاری صدام به زعم خود برای یکسره کردن کار دست به عملیاتی موسوم به فروغ جاویدان که بعدا به دروغ جاویدان معروف شد زدند.
رجوی بعد از چندین سال همکاری نظامی نزدیک با دیکتاتور سابق عراق و در یک هماهنگی جدید در بغداد، طرح پیشروی از بغداد تا تهران را کشیدند وطبق طرح جدید نیروهای طرفین می بایست تا یک هفته بعد ازپذیرش قطعنامه جهت حمله از دو نقطه مرزی آماده تهاجم می شدند. بر اساس طرح جدید ابتدا ارتش عراق از مرز طلاییه به شهرهای جنوبی واز جمله اهواز حمله می کردند تا نیروهای ایران را در آن جا مشغول کند وسپس ارتش به اصطلاح آزادیبخش رجوی ازمرز خسروی با حداکثر سرعت از کرمانشاه گذشته وبه تهران می رسید وآن را تسخیر می کرد. رجوی که جنگ را طناب دار رژیم می دانست ومعتقد بود درهرشق جنگ یا صلح به منزله سرنگونی آن خواهد بود وموقعیت استراتژی جدید سازمان را در دامن زدن هر چه بیشتر به جنگ می دانست.
با پذیرش قطعنامه 598 توسط ایران، مجاهدین در بن بست مرگباری قرارگرفته وتنها راه باقی مانده را انتخاب کرد ودر کمتر از یک هفته با دادن فراخوان عمومی و دریافت سلاح های جدید از دولت عراق وآموزش چند ساعته سلاح ها وتانک ها به نیروهای خود، آماده تسخیر تهران با حد اکثر سرعت شد.
بر این اساس در 3 مرداد 1367 با حدود 6 تا 7 هزار نیرو که غالبا از هوادارن خارج از کشور یا اسیران پیوسته بودند حمله خود را آغاز کرد وبا کشته شدن نیمی از نفرت در 5 مرداد به پایان رساند.
آری تحلیل های غلط رجوی ازشرایط عینی جامعه ومسئله جنگ باعث شد که یگانهای موسوم به سیمرغ در روز 5 مرداد 67 پس از سه روز درگیری وبا بیش از 3000 کشته وزخمی با عقب نشینی به خاک عراق پایان گرفت وقلم قرمز بر شناسنامه ارتش آزدی بخش کشیده شد.فجیع ترین وکثیف ترین عمل سازمان در این عملیات کشتار بی رحمانه اسیران جنگی بود که در برخی از صحنه ها بدلیل شدت کین وغیض ناشی از شکست دست وپا بسته به رگبار بسته می شدند.غالب این اسیران که مجروحان جنگی بودند در راهروها وحیاط بیمارستان ها نگهداری می شدند.خودروهای در حال فرار در اثر سرعت زیاد حتی از روی اجساد وزخمی های خودشان که کنار جاده چهار زبر تا اسلام آباد بودند می گذشتند تا از مهلکه جان سالم به در برند.تعداد زیادی از لشکرها وتیپ وگردانها بطور کامل از بین رفتند. پس از شکست عملیات سرنگونی، رجوی در نشست های سه روزه شکست را به گردن فرماندهان ورزمندگان خود انداخت وبا به راه انداختن بحث های پوچ ومسخره تنگه وتوحید تک تک افراد رابدلیل عدم یگانگی با رهبری و وابستگی خانوادگی گناهکار توصیف کرد.اکنون با گذشت 21 سال از این جنایت هولناک رجوی ودیگر همپالگی هایش برای فرار از پاسخگویی در قبال این نسل کشی که بدلیل اوج توهم کودکانه وقدرت طلبی بیمار گونه صورت گرفت باز سعی دارند که با هذیان گویی سیاسی حول مسئله انتخابات آزاد وبه اصطلاح تغییرات دمکراتیک دست تا مرفق آلوده به خون خود رامخفی نمایند غافل از اینکه نسل باقی مانده از صحنه آن جنایت بزرگ در انجمن نجات به هم پیوستند و رجوی و دیگر همپالگی های جنایتکارش را از دست آنها گریزی نیست وبی شک در آینده ای نزدیک، دست اندر کاران این جنایت بزرگ را به جرم این نسل کشی وخیانتی که در حق فرزندان این ملت در ارتفاعات چهارزبرودشتهای خشک حسن آباد مرتکب شده اند در یک دادگاه علنی به محاکمه خواهند نشاند.
ما افراد جدا شده که خود از این مهلکه جان سالم بدر برده وعمق جنایت رجوی وقدرت طلبی او را با گوشت وپوست احساس کرده ایم در سالگرد این تراژدی سیاه خواسته های خود که خواسته هزاران اسیر در بند قرارگاه اشرف نیز می باشد را طبق موارد زیر اعلام می داریم.
1 – ما شخص مسعود رجوی را عامل اصلی این جنایات که در حقیقت یک نسل کشی علنی ونابود کردن امکانات انسانی یک ملت است می دانیم.
2 – ما خواهان تشکیل یک دادگاه علنی تحت عنوان دادگاه رسیدگی به جنایات جنگی هستیم تا رجوی نیز همانند سلف و متحد جنایتکارش صدام به جرم دست زدن به این جنایت بزرگ در آن محاکمه ومجازات گردد.
3 – ما از سازمانها وکنوانسیوانهای حقوق بشری می خواهیم تا با استناد به صدها شاهد زنده وانبوه مدارک، شخص رجوی را بدلیل دست زدن به فجیع ترین جنایت یعنی کشتار اسیران ومجروحان در بند به چالش بطلبد.
4 – ما اعضای جدا شده که از این تراژدی سیاه جان سالم بدر برده ایم آمادگی خود را برای حضور در هر محکمه ویا شرکت در سازمانهای حقوق بشری جهت اثبات ماهیت رجوی بعنوان یک جنایتکار جنگی اعلام می داریم. با ایقان به اینکه بزودی مسعود و مریم رجوی پاسخگوی جنایاتشان در یک دادگاه بین المللی باشد. اعضای جدا شده سازمان مجاهدین خلق ایران – 3 مرداد 1388