مجاهدین و شرایط امروزشان

امروز کمتر کسی است که به شکست قطعی مجاهدین در خاک عراق و شکست استراتژی مسلحانه آنها اذعان نداشته باشد، اما اینکه چرا و چطور مجاهدین به نقطه کنونی رسیدند بررسی تحلیلی است که به نظر من قبل از اینکه هدف آن اطلاع رسانی باشد، هدف شماره یک آن می تواند بررسی منصفانه و موشکافانه ای مسیری باشد که طی 30 سال گذشته سازمان مجاهدین از آن عبور کرده است. بی تردید نتایج عملی این گذر تاریخی میتواند ره توشه نسلی باشد که برای آزادی و دمکراسی هم امروز هم تلاش میکند و بی شک در این راه سخت و صعب العبور احتیاج به راهنمایی و شناخت عمیق از جریانات سیاسی گذشته دارد و دریک نگرش اجتماعی این تلاش های صادقانه قطعا در تاریخ معاصرایران به ثبت میرسد. این سوال همیشگی هنوزباقی است که مسئولیت این مهم بر عهده کیست؟ بر عهده تاریخ نویسان؟ برعهده تحلیل گران سیاسی؟ بر عهده کسانی که الزاما هم عضو این سازمان نبوده اند ولی به سبب همزیستی با این جریان، زخم ها بر روح و روان خود دارند؟ و یا شاید اعضای جدا شده از سازمانی که عمری را در تارو پود این جریان انحرافی به تکاپو پرداختند ودرپی آزادی مردم ایران جز سراب چیزی بدست نیاوردند. عمری که به یغما رفت ولی تجربه تلخ ویاس آور آن برای مردم ایران زمین باقی ماند که چگونه مجاهدین خلق به اسم آزادی، بسا زندان های فیزیکی و فکری برافراشتند و به اسم استقلال تا کجا با هر نیروی بیگانه وخارجی تبار عهد و پیمان بستند. خوب شاید همگان به یکسان دراین امر مهم شریک نباشند، بعضی ها هم می گویند مجاهدین اصلا مساله مهمی نیستند که به آنها بپردازیم ولی در عمل به گونه دیگری عکس العمل دارند. من فکر میکنم مجاهدین از آنجاییکه در تاریخ معاصرایران حضوری پر اشتباه داشته اند قطعا مهم اند و نباید صورت مساله حضور آنان را پاک کرد و بیش از هر کس این رهبری سازمان مجاهدین یعنی مسعود رجوی است که در پی امرشناخت تاریخی آنان کمک بسیار شایان توجهی کرده ومیکند چرا که با نظرگاههای انحرافی وبس عقب مانده و ارتجاعی دست بسیار بازی را برای بررسی تاریخچه این سازمان در اختیار منتقدان و معترضانش قرار داده است. از نگاه فیلم که بطور اتفاقی تخصص خود من هم است بخشی از این مسئولیت و بار جدی قابل انتقال است حتی اگربه شکل خاطره ویا یک واقعه بیان گردد، میتواند در راه شناخت زوایای پنهان و آشکار این جریان ضد ملی و مردمی مفید فایده باشد.. برای کسانی که بدنبال حقیقت هستند و بدنبال یک جریان ملی و مردم پرست حتی از خون خود میگذرند، ذکر این وقایع میتواند کمکی باشد تا اشتباهی که نسل ما تکرار کرد آنان نکنند وبدنبال دجالان و شیادانی که با خون جوانان صورت خود را سرخ نگه میدارند روان نگردند. همانطور که اگر 30 سال پیش بودند کسانی که این آگاهیرا در اختیار نسل ما میگذاشتند مسیر ما این نبود که عملا طی کردیم. من پس از سال 2002 و بدنبال 21 سال فعالیت از این جریان ضد ملی جدا شدم وطی این مدت از همه چیز خود هم گذشتم ولی پس از سالها فهمیدم تنها وسیله هستم برای رسیدن دیگران به قدرت و نه آزادی مردم ایران. پس ازاین تجربه تلخ تلاش کردم فیلم های زیادی را در باره دیدگاههای متفاوت از سازمان مجاهدین جمع آوری کنم وبا جمع آوری این مجموعه که اظهارنظر دهها متخصص و کارشناس و جدا شده از این سازمان را در بر میگیرد، اکنون نتیجه این پژوهش تاریخی چیزی حدود بیش از 200 ساعت فیلم – خاطره – گزارش و بیان درد های جانکاهی است که فکر میکنم بخشی از تاریخچه سیاسی میهنمان است وبسیاری از این فیلم ها فرصت انتشار پیدا نکرده اند و برای اولین بار پخش میگردند و قطعا این گنجینه خاطرات به مردم ایران تعلق دارد و تصمیم گرفتم که به مرورآنرا در اختیارصاحبانش و علاقه مندان به تاریخ معاصر ایران قرار دهم. امیدوارم این مجموعه فیلم ها به دنبال همان سوال اولین که چرا سازمان مجاهدین به نقطه کنونی رسیده و در بن بست سیاسی و تاریخی و پس زده شده از جانب جوانان میهنمان قرار گرفته است، پاسخی شایسته و در خور دهد و این مسیر راهی باشد که از طریق آن بتوان جریانی را که به اسم مذهب، مردم، ایران و آزادی سر راه جوانان پرشور قرار گرفت و بخش مهمی از سرمایه های مهم سیاسی مردم ایران را به نفع استبداد و دیکتاتوری درکام خود کشید و به نابودی کشاند، به باد افشا سپرده و هر چه بیشترمردم را از مقاصد و اهداف این سازمان آگاه کرد.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا