ساعت یک بعد ازظهر روز پنجشنبه 17 دسامبر 2009، برف سنگینی تمام منطقه "سیته" و پاریس را سفید پوش کرده بود.برف همچنان می بارید و رهگذران در تکاپوی رساندن خود به محلی برای انجام کار یا فرار از سرمای شدیدی که چند روز بود شروع شده بود. از مترو "سیته" که بیرون آمد چترش را باز کرده و به سمت رستوران روبروی دادگاه راه افتاد.قرار بود دادگاه ایوبونه راس ساعت 1330 شروع شود.پس وفت مناسبی بود برای نوشیدن یک قهوه گرم و حضور در دادگاه. خیابان عریضی کاخ دادگستری و رستوران های محوطه "سیته" را از هم جدا می کرد.عجیب بود که آنموقع روز و درست در حین بارش برف و وجود سرمای زیاد محوطه "سیته"،رستوران ها و درب وردی دادگاه پر از انبوه جمعیتی باشد که تقریبا اکثرا دوربین بدست بودند. از جلوی رستوران روبروی دادگاه که گذشت نگاهی به جمعیت کرد.قیافه ها آشنا بودند.غریبه هایی آشنا!حمید اسدیان،عبدالعلی معصومی،و… انبوهی دیگر دو رستوران روبروی دادگاه را پر کرده بودند.بیرون در پیاده رو هم چهره های بسیاری از افراد آشنا بنظر می رسید.محمود اعمی(محسن عباسی)،جمشید تورنجی و… نمی شد با وجود آنان برای صرف یک قهوه داخل رستوران شد.برگشت تا به نقطه دیگری برود.هنوز چند قدمی از رستوران مورد نظر فاصله نگرفته بود که جمشید تورنجی سرش را زیر چتر طرف کرده و دوربین اش را روشن کرده و شروع به فیلم برداری کرد و در همان حین صدا زد؛"آره خودشه،بیا!"… جواد فیروزمند:می دونی اینکارت تو فرانسه ممنوعه؟ جمشید تورنجی:حرفی نزد و مشغول ادامه فیلم برداری بود. محمود اعمی(محسن عباسی): از پشت سر رسید.کوس کش بی ناموس،وایستا ببینم! بگیرم همینجا بکونمت؟ جواد فیروزمند:با یک توقف رو به محسن ؛بعد از 40 سال همین ها رو از رجوی یاد گرفتی؟خجالت نمی کشی؟ محمود اعمی(محسن عباسی):خواهر کوسته مزدور دهنتو ببند، شیکمتو سفره میکنم ها… جواد فیروزمند:معلومه، چیزهای خوبی یادت دادن محسن!… تو که خوب می دونی مزدور واقعی کیه! محمود اعمی(محسن عباسی):نزدیک شده و با یک تنه، همینجا شلوارتو میکشم پایین ها… جواد فیروزمند:این چیزها از شماها بعید نیست.منم اینا رو می دونم که اینجام محمود اعمی(محسن عباسی):دهن کثیفتو ببند،میزنم دهنتو خورد میکنم ها… (دستش را بالا برده و ضربه مشت به بازوی چپ) جواد فیروزمند:دهن کثیف مال تو و رئیسته،رئیس ات هیچ غلطی نتونست بکنه.چی فکر میکنی؟فکر میکنی اینجام "اشرفه"؟ محمود اعمی(محسن عباسی):اینجا و اونجا هیچ فرقی برامون نداره… جواد فیروزمند:معلومه،بدبخت!واسه جنایتکارایی مثل شماها جا و مکان مهم نیست… محمود اعمی(محسن عباسی):حالا زوده تا بفهمی.بلایی سرت میاریم که تا آخر عمر پشیمون بشی. جواد فیروزمند:ببین محسن!چرا چرت و پرت میگی!؟من که می دونم شماها آدمکشین.و تهدیدهاتون هم واقعیه.پس چرا روده درازی میکنی؟اینا رو برو به کسی بگو که شماها را نشناسه!بدبخت بیچاره،دلم برات می سوزه که بعد از 40 سال هنوز هم برده فکری و جسمی ارباباتی.تو بیشتر از من و امثال من قربانی دم و دستگاه رجوی هستی.بکش بیرون.خودتو نفله نکن. محمود اعمی(محسن عباسی):با یک ضربه مشت دیگر به قفسه سینه،چی بیام مثل تو مزدور بشم!؟مزدور وزارت اطلاعات! جواد فیروزمند:با این کارایی که شماها میکنین شرف سگ اطلاعات از آشغال های قداره بندی مثل تو و رهبرت بیشتره!شما ها به کی مزدور نمیگین؟مزدور رهبراتن که همه چیزشون و از جمله شماها رو به موساد و سی. آ.ای فروختن.مزدور تویی که سالها بعنوان فرمانده تیپ و لشگر رجوی با اسلحه و توپ و تانک صدام حسین مردم بیچاره ایران رو از دم تیغ گذروندی.و باز هم مزدور شماها و رهبراتونین که دامن پوش آمریکا و اسرائیل شدین و کارهای کثیف اونا رو انجام میدین!… محمود اعمی(محسن عباسی):نذاشت حرف طرف تموم بشه.با دست چپ اش بازوی چپ طرف رو گرفت،آرنج دست راست اش رو بالا برد و محکم کوبید به سینه طرف…می کشمت خائن.دهنتو پاره میکنم تا غلط زیادی نکنی… جواد فیروزمند:همینطور که بی حرکت پاهاشو روی برف خیابون فشار می داد گفت؛خب معلومه،کارت و بکن برو گم شو…تو هنوز نمی فهمی.تنها کسی که خوب می فهمه چرا جواب ات رو نمی دم مریم خانمه و اون مردیکه گم و گور شده دامن پوش. محمود اعمی(محسن عباسی):چشماش پر خون بود و داشت از حدقه می اومدن بیرون،دامن پوش جد و آبادته…دستشو برد تو جیب اش ولی تردید داشت.چیزی بیرون نیاورد.می گیرم شیکمتو سفره می کنم ها… بگیرم شیکمتو سفره کنم؟ جواد فیروزمند:کم آوردی؟خب بکن!کارتو بکن برو گم شو!… محمود اعمی(محسن عباسی):نه میذارم برا ایران. جواد فیروزمند:نه تورو خدا!نقد و ول نکن…شما ها اصلا می دونین ایران کجاست!؟… محمود اعمی(محسن عباسی): همینطور که از شدت خشم به خود می پیچید به طرف مقابل حمله کرد… جواد فیروزمند: پلیس!!!… تروریست!!!… محمود اعمی(محسن عباسی): پلیس!فکر میکنی می ترسم.صدا کن!پلیس و صدا کن مزدور… پلیس فرانسه هیچ غلطی نمی تونه بکنه! جواد فیروزمند: نگران نباش همینجاست. داره می بینتت. ماموریت ات رو تموم کن تا بببینی غلطی می تونه بکنه یا نه!؟ محمود اعمی(محسن عباسی): وقتی دید جدی است.عقب نشست و همینطور که با جمشید داشت عقب عقب می رفت ؛وعده ما تهران بالای تیر چراغ برق! جواد فیروزمند: برو به مریم خانمت بگو عجله کنه تا زود تر بریم…گرچه مطمئنم شماها و رهبراتون رو همینجا ها چال میکنیم و آرزوی دیدن تهران رو به گور خواهید برد! محمود اعمی (محسن عباسی) و جمشید تورنجی: جمشید که فیلم برداری اش تموم شده بود.دوربین اش رو خاموش کرده و تو جیب اش گذاشت. با چند قدم تند به سمت رستوران روبروی درب ورودی دادگاه "سیته" رفتند و دیگه به پشت سرشون هم نگاه نمی کردن. معرفی اعضاء تروریستی و فعال مجاهدین در فرانسه 1.محمود اعمی(محسن عباسی): عضو سابق مرکزیت سازمان مجاهدین،زندانی زمان شاه و کاندیدای سازمان از استان خراسان و قوچان بود.پس از آزادی از زندان از سال 1358 از مسئولین بخش اجتماعی مجاهدین بوده و یکی از سازماندهان ارشد مجاهدین در فاز سیاسی و نظامی بود.پس از شروع جنگ مسلحانه در سال 1360 به طور غیر قانونی به فرانسه اعزام شده و مسئول عملیات خارج کردن اعضاء و هواداران باقیمانده مجاهدین از ایران به پاکستان و کردستان عراق می شود.تا سال 1365 در اورسوراواز به همراه رجوی بوده و به همراه او به عراق می گریزد. بعنوان یکی از 12 فرمانده ارشد مجاهدین مورد اعتماد رجوی بوده و در تشکیل و سازماندهی ارتش آزادیبخش نقش بسیار موثری داشت.فرمانده تیپ در عملیات موسوم به فروغ جاویدان در حمله به اسلام آباد بود که پس از شکست به عراق عقب نشینی می کند. از سال 1368 و پس از تغییرات بنیادی در سازماندهی مجاهدین، بعنوان فرمانده یکی از لشکر های 12 گانه رجوی در عراق برگزیده شده و در عملیات های سال 1371 منطقه کردستان عراق و کشتار "طوزخورماتو" و "سلیمان بک" نقش جدی و فعال داشته است. پس از آن با حفظ سمت از سال 1373 نقش جدی در سرکوب معترضان داخلی و شکنجه و زندانی کردن آنان در پادگان اشرف داشته است.وی پس از مدتی به بخش اطلاعات مجاهدین منتقل شده و پس از مریم رجوی به پاریس اعزام می شود و با یک اسم قلابی اقدام به اقامت در فرانسه میکند.او سال 1376 به همراه مریم رجوی به عراق باز می گردد و تا سال 1381 در عراق بود. سه ماه قبل از سقوط صدام حسین به همراه مریم رجوی و 1200 تن از اعضاء مجاهدین به پاریس و اروپا اعزام شده و مسئولیت بخش امنیت مجاهدین را در اورسوراوواز عهده دار می شود. در 17 ژوئن 2003 مسئول تحریک و به آتش کشیدن افراد انتحاری مجاهدین شده و پروژه خودسوزی های فرانسه و… توسط او فرماندهی و به اجرا در می آید. با توجه به اسناد بدست آمده از صحنه خودسوزی افراد مجاهدین در"بیرحکیم" به همین اتهام دستگیر و محاکمه می شود.دادگاه نهایی او پائیز 1386 در پاریس به اجرا دی می آید و با شهادت افراد زنده باقی مانده مجاهدین از خودسوزی ها تبرئه شده و آزاد می شود. از آن هنگام مسئولیت بخش امنیت و برخورد با اعضاء جدا شده به او موکول می گردد.سازماندهی عملیات "فیاپ" و هدایت سایر آشوب ها بر علیه انجمن های جداشدگان در فرانسه توسط او هدایت می شود. در حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران سازماندهی تظاهرات معترضین در فرانسه را بعهده داشته و توسط او هدایت و فرماندهی می شود.او در حال حاضر تحت مسئولیت مستقیم مهدی ابریشمچی قرار داشته و در تمامی محافل ایرانیان بعنوان یک ایرانی غیر مجاهد و طرفدار جنبش سبز اعلام حضور و فعالیت میکند.
2.جمشید تورنجی: از چند سال پیش در پاریس هدایت گروه چماقدار مجاهدین را بعهده داشته و تحت مسئولیت محمود اعمی(محسن عباسی)،مسئول حمله چماقداران رجوی به تجمعات،جلسات و فعالیت های جداشدگان در فرانسه است. آخرین مسئولیت اجرا شده او شرکت در سرکوب و برهم زدن آکسیون و زخمی کردن محمد کرمی عضو جداشده مجاهدین در آکسیون افشاگرانه شهر "سرژی" فرانسه بود. ادامه دارد… * با پوزش از خوانندگان گرامی برای درج برخی فحش ها و… مجاهدین به افراد جداشده