آقای رجوی شما که راست می گوید پس ترس و وحشت شما از چی است؟

به خاطر تحصن خانواده های قهرمانی که برای دیدار فرزندانشان درجلو درب زندان اشرف حضور دارند. فشارها بر فرقه رجوی آنقدر زیاد شده است که مجبور شدند پیام درونی خان ابله (مسعود رجوی) که برای نیروهای اسیر در فرقه بیش از دوماه پیش داده بود بیرونی کنند. که با شیادی تمام خود را با پیامبران اولوالعزم قیاس می کند. حنائی که از سال 1367 به این طرف بارها و بارها استفاده کرده، دیگر کسی را فریب نمی دهد باز به آن متوسل شده است. باید به خان ابله گفت که دیگر دوران فرقه به سر آمده و این داستان های تو دیگر رنگی ندارد. هیچ کس را نمی فریبد که به خاطر وجود نحص تو و سلطانه خانم قجر عضدانلو بخواهند پدر و مادر خودشان را فدای شما ها بکنند. سوال اینجاست که آیا سران این فرقه بوی از عاطفه و انسا نیت برده اند؟ که با این پدر و مادر های پیر این طور تنظیم می کنند. به موردی که در رابطه خود من بود اشاره می کنم تا هموطنان بدانند اینها چقدر جانی و شقاوت پیشه هستند. (در سال 1367 پس از عملیات فروغ چند بار نامه نوشتم و در خواست یک تماس با خانواده ام کردم که اطلاع بدهم که من زنده هستم. که پس از یک هفته، شریف وطن فروش (مهدی ابریشم چی) مرا صدا کرد. که به همراه مهدی فتح الله نژاد به دفتر وی رفتم، پس از مقداری مقدمه چینی گفت می خواهم که خبر ناگواری را به تو بدهم. که با پیامی از جانب خان ابله و مریم قجر بود شروع کرد. گفتند که خانواده ات تماما در بمباران جنگ کشته شده اند، همین طور نامه ای برای خانواده من فرستاده بودند که من کشته شدم.17 سال من فکر می کردم که کسی را ندارم پس از سقوط صدام که توانستم از فرقه فرار کنم. خانواده من توسط همشری هایم که به ایران برگشته بودند خبر دار شدند که من زنده هستم. مادرم پس از 23 سال چشم انتظاری مرا ندید و از این دنیا رفت.) به تمامی خانواده های قهرمانی که در مقابل درب زندان ها بخصوص زندان اشرف دست به تحصن زده اند و خواستار آزادی فرزندان خود هستند دست مریزاد می گویم. به قول دوست عزیزم اقای محمد رزاقی: ای کاش که این امکان را داشتیم و ما هم در کنار شما در مقابل زندان اشرف، پرده از چهره مافیائی این باند جنایت کار برمی داشتیم. فریاد میزدیم رجوی حیاء کن، اسیران را رها کن. سوال از خان ابله و دیگر سردمداران فرقه این است. تمامی دروغ هائی که شما از زبان گوهر های بی دلیل (اعضاء) گفته اید به فرض می گیریم که درست است. چندین گزارش و تعهد هم در این رابطه داده اند پس شما دیگر از چی ترس و وحشت دارید؟ این جنگ صوتی برای چی است که در جلو درب زندان راه انداخته اید.این چماق کشی ها و درست کردن درگیری و حمله به خانواده ها برای چی است. مگر می شود که صدای حق و واقعیت را با پخش پارازیت پوشاند. در این پروسه زنان شورای رهبری خوب رشد کردند با چاقو به پدر و مادر های پیر هم حمله می کنند. از آنجائی که پای شما روی تعهدات افرادتان خیلی سفت است که این از اطلاعیه های که به نام آنها داده می شود دیده می شود به شما پیشنهادی دارم. اگر حرف های شما درست است برای یک صبح تا ظهر تمامی گشت های داخل شرف اعم: گشت ماشین، گشت موتوری، گشت پیاده سطح فرارگاه، کیوسک های کنترلی سر چهار راه ها،گشت امنیت، گشت هوشیاری داخل مراکز، انتظامات ورودی مراکز و هر گونه گشت اواکسی که در ستاد ها و مراکز دارید جمع کنید. اعلام کنید افراد در اختیار خود هستند تا حرف های شما ثابت شود. تا تمامی مخالفان شما بور شوند که ببیند آب از آب تکان نخورد. درغیر این صورت شما از چی ترس و وحشت دارید؟ مشت نمونه خروار است علی رغم تمامی آن تورهای گشتی دید که چگونه اقای ایمانی و علمدار شایگان از چنگ شما فرار کردند و خود را نجات دادند. این همان ترس و وحشت شما است که خواب را از چشمان شما ربوده است. دیر است و دور نیست روزی این به واقعیت بپوندت و تمامی اسیران آزاد شوند و هرکی هرکجا دوست دارد زندگی کند.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا