کمپ اشرف که برای فرقه رجوی به همه چیز تبدیل شده و تمام استراتژی و تاکتیک فعلی و آتی خود را روی آن سوار کرده و قصد ندارد براحتی آنجا را ترک کند از بعد از اشغال عراق توسط دولت های اشغالگر رفته رفته به یک کابوس وحشتناک برای تمامیت فرقه غرق در بحران رجوی تبدیل شد و هر روز انرژی بیشتری از این فرقه را به خود اختصاص داد و رفته رفته نیروی این فرقه مهیب ترور را به تحلیل برد و از کار انداخت تا امروز که خانواده های اعضای خود فرقه در مقابل درب های این قرارگاه سابق نظامی و اسارتگاه فعلی میبیند. و از آن خلاصی ندارد.
هر روز بانگ محکم این خانواده های در عذاب ناشی از فراق بستگان و عزیزان، محکمتر میشود و فرقه را هر روز به عقب نشینی بیشتری وادار میکند.
فرقه ای که یکروز جدایی ناپذیری از سلاح را در ردیف گناه کبیره میشمرد و با خاطیان برخورد سخت و سنگین داشت براحتی آب خوردن حاضر به دادن سلاحهایی شد که در انواع و اقسام عملیات تروریستی در گذشته ای نچندان دور از آنها استفاده های بسیار کرده بود. اما حالا دودستی آنها را تحویل میدهد تا "قرارگاه" را نگهدارد.
سیل و طوفان و سونامی وقتی آغاز میشود دیگر فرقی ندارد که کجا ایستاده باشی و کجا را نگهداشته باشی علی الخصوص وقتی که قرار باشد این آب از هر سری با هر قد و اندازه ای بگذرد.
بسیار به این فرقه گفته شد و توصیه شد و پیشنهاد شد. از طرف دولت های قانونی عراق در زمانهای مختلف و از طرف خود کشورهای اشغالگر و از طرف مجامع و سازمانهای بین المللی که بهتر است از عراق خارج شوید و جای امنی برای خود در این دنیای وسیع پیدا کنید. ولی فرقه گوشش بدهکار نبود که نبود و هر روز بهانه ای را دست آویز قرار داد. از بهانه های بین المللی و حقوقی گرفته تا سیاسی و اجتماعی تا بتواند از این واقعیت سخت جلوگیری کند ولی نشد.
تلاش کرد هر چه میتواند بر بحران های عراق و فرقه گرایی در عراق دامن بزند و آتش کینه را بلند کند و جنگ فرقه ای حتی راه بیاندازد ولی نشد.
انواع و اقسام اخبار اطلاعاتی و جاسوسی برای غرب علی الخصوص در زمینه هسته ای که مورد پسند غرب هم بود فراهم کرد ولی مزد زیادی دریافت نکرد و خیلی کمتر از انتظارش دریافت کرد. خیلی تلاش کرد که در عوض آنهمه اطلاعات مبهم و غیر صحیح که فقط خوراک تبلیغاتی برای بنگاههای سخن پراکنی تهیه میکرد و عملاً کاری از پیش نمی برد از لیست تروریستی وزارت خارجه آمریکا خارج شود ولی نشد.
خلاصه مطلب تمام تیرهای فرقه در تمام زمینه های سیاسی و تبلیغاتی و اطلاعاتی و بحران سازی و اشاعه فرقه گرایی به سنگ خورد.
در عوض ترس و نگرانی و هراس فرقه از خروج آنی از کمپ اشرف قوت گرفت، تا اینجا که در اطلاعیه "شواری به اصطلاح ملی مقاومت" و از قول البته یک سایت ظاهراً لبنانی به نام سایت الصیدا البحریه لبنان، این ترس و هراس را به شدیدترین شکل به نمایش میگذارد.
این سایت به نقل از فرقه رجوی اعلام میکند که قرار است مرکزی در خالص ساخته شود تا شکایت هایی را برعلیه سران فرقه در دادگاهها فعال کند. از جمله ترس این فرقه از جدا کردن فرماندهان از بدنه فرقه است(بگذریم معلوم نیست اینجا بلاخره شهر اشرف است یا نه! وقتی میگوییم فرمانده گویا آنجا هنوز قرارگاه نظامی است) این شکایت ها هم مربوط به خانواده هاست از سران فرقه در مورد نگهداشتن اجباری بستگان و فرزندانشان در کمپ اشرف. در ادامه توضیح میدهد که قرار است بین صفوف فرقه بی اعتمادی بوجود بیاورند یعنی همان خانواده ها و اعضایی که توانسته اند از کمپ خود را آزاد کنند. و دست آخر هم تخیله کمپ و تحویل زمین های آن به مالکان خصوصی آن.
تمام موضوعاتی که در این اطلاعیه آمده بیانگر ترس خود فرقه است و آنجایی هم که از بی اعتمادی در صفوف صحبت میکند همین الان این بی اعتمادی بوجود آمده است که اینطوری فرقه از آن صحبت به میان می آورد. و الا نشست های روزانه عملیات جاری که نبایستی جای هیچگونه شک و شبهه ای برای اعضای انقلاب کرده بوجود بیاورد و یا آنها را سست کند چه برسد به بی اعتمادی و یا فرار فرماندهان طبق همان پیش بینی که در اطلاعیه شورا آمده است. اینطور دیده می شود که فرقه در مکانی ایستاده که حالا آن همه کابوس را که تا بحال میدید اکنون در مقابلش میبیند و رفته رفته رنگ واقعیت بخود گرفته است.