کارشناسانی که در طی دهه های متمادی عملکرد فرقه تروریستی رجوی و عناصر وابسته به آن را زیر نظر گرفته و تحقیقات جامعی در مورد فرقه مذکور انجام داده اند و نتیجه آنرا هم بارها از تریبونهای مختلف و نشریات مختلف نوشتاری و الکترونیکی منتشر کرده اند بخوبی اذعان دارند که این فرقه فقط لفاظی میکند و همیشه در کمین اتفاقات سیاسی می نشیند تا از این اتفاقات به نفع خود استفاده کند.
فی المثل توجه کنید وقتی بحث هولوکاست میشود فی الفور وارد صحنه شده و یک مسافرتی هم ترتیب میدهند و در قبرستانی به همین منظور در یک کشور اروپایی حاضر میشوند و برای قربانیان آن اشک هم میریزند.
کاملاً معلوم است که این یک پیام به اسرائیل غاصب و اشغالگر فلسطین است که، ببین ما طرف تو هستیم و معنی و مفهوم آن اینست که هوای ما را داشته باش.
اما حالا که یکی از جنایات همان اشغالگر برملا میشود و طشت رسوایی آن از بام به زیر می افتد و بعد از اینکه همه کشورها این جنایت را محکوم کردند فرقه رجوی هم از زبان رئیس جمهور خود خوانده "مقاومت عادلانه" مریم رجوی دست به موضعگیری میزند و آنرا محکوم میکند. ولیکن بلافاصله در سطور بعدی برای اینکه اسرائیل غاصب نارحت نشوند و اخم نکنند، کلیه اتهامات آنرا متوجه جمهوری اسلامی میکند و طوری صحنه آرایی میکند که گویا این هلیکوپترهای جمهوری اسلامی ایران بوده که به کشتی غذا و کمک های بشردوستانه حمله کرده و تعدادی از قائمین به حقوق بشر را کشته و زخمی کرده و نه اسرائیل. و در همان حال ابراز همدری با محمود عباس و مردم فلسطین و بازماندگان قربانیان هم مخلفات و چاشنی این "خلاقیت" تبلیغاتی فرقه رجوی را تشکیل میدهد.
اما برای همگان کاملاً روشن است و در جهان امروز دیگر کسی فریب این بندبازیهای تبلیغاتی را نمی خورد و از این نوع فرصت طلبی های تبلیغاتی هم آبی برای فرقه رجوی گرم نمی شود.
این همه نام خلیج فارس را برای خوش آمد اعراب مکرراً خیلج نام بردند چه اتفاقی برایشان افتاد و چه امتیازی توانستند بگیرند؟ هیچ. امروز هم همین است و این قبیل بند بازی ها هیچ امتیازی برای فرقه رجوی جمع نمیکند و نسیبی برای آنها ندارد جز اینکه یک بار دیگر game over بشوند.