درپی شکست حقارت بار توطئههای یک سالهی باندرجوی که با تمام توان و ظرفیتهای تشکیلاتی این گروه برای متشنج کردن وضعیت جامعه انجام گرفت، بقایای رجوی برای فرار از مجازات اعمال تروریستی مجبور به تکذیب توطئه های خود شدند و باردیگر نشان دادند که اعضای این گروه ابزاری برای تحقق دسایس و توهمات رجوی هستند که یا در عراق و فرانسه به عنوان سپرانسانی برای دفاع از رجوی و همسرش به گروگان گرفته شدهاند و یا برای خودکشی و انتحار به داخل کشور فرستاده میشوند. رهبری منزوی و پرت افتادهی مجاهدین که بنابرتحلیل وارونهی رجوی سال گذشته مدعی تحریم انتخابات بودند و تا دقایق آخر رأی گیری تلاش بر وارونه نمایی داشتند و ازتحریم سراسری انتخابات و خلوت بودن حوزههای رأی گیری خبر میدادند، پس از شرکت 40 میلیونی مردم ایران در انتخابات و با آغاز تشنج بر سر نتایج آن، به زعم خود موقعیت مناسبی یافتند تا از این وضعیت بهرهبرداری کنند و همان تحلیل وارونهایی که در باره ی اصل انتخابات داشتند را به حوادث متعاقب آن نیز تسری دادند و اغتشاش در بخشهایی از تهران را قیام و انقلاب مردم ایران تحلیل کردند و توطئههای رذیلانهایی را برای تشدید آن آغاز کردند. هرچند رهبری مجاهدین از همان ابتدا متوجه شد که تحلیل هایش بر خلاف واقعیت موجود است اما هم امکان به هم ریختن فضای داخلی را مغتنم شمرد و هم از آن برای تهییج نیروهای سرخورده و محصور در اردوگاه های گروه بهره برد. از سویی توهم ریشه دار رهبری مجاهدین که بر اساس آن در سال 60 نیز وعده ی پیروزی چندروزه به اعضایش می داد دوباره فعال شد و کار را تمام شده فرض و حاکمیت را ناتوان از جمع و جور کردن اغتشاشات اعلام کرد. بارها اثبات شده است که چنین تحلیلهایی وقتی با فرصت طلبی ابلهانه ی رجوی پیوند میخورد باعث میشود تا پایش را از گلیمش فراتر بگذارد و علیرغم تعهدسپارهایی که در دادگاه های اروپا و آمریکا مبنی بر دست برداشتن از تروریسم داده است به ماهیت اصلی اش رجوع کند و اقدامات وحشیانه را طراحی کند، چرا که با این برداشت از شرایط، کشورها و قدرتهای ضدایرانی را موافق ِ تشنج می بیند و با خوشخیالی و توهم موفقیت عملیات تروریستی را در دستور کار قرار دهد. غافل از این که حامیانش هم در خباثت دست کمی از خودش ندارند و همانگونه که او با اعضای اعزام شده به تهران رفتارمیکند و هرگونه وابستگی آنها به مجاهدین را تکذیب میکند، کشورهای غربی هم پس از بی نتیجه بودن عملیاتهای تروریستی، آن را محکوم خواهند کرد و در روزگاری که مجاهدین به شدت به تحمت الحمایه قرار گرفتن یکی از کشورهای غربی احتیاج دارند و با تمام توان برای جلب رضایت آمریکا جهت پذیرش حضانتشان تقلا می کنند، ناچاراً از هرگونه حمایت از باندتروریست رجوی سرباز خواهند زد. از طرفی تکذیبیه ی زبونانهی باندرجوی که توسط شورای ملی مقاومت اعلام شد، به مثابهی اعتراف رجوی به این است که ادعاهایش در باره از هم گسیختن شیرازه ی حکومت و از دست رفتن اوضاع، ناشی از هذیانهای دورهای وی و حاد شدن توهمات مالیخولیاییاش بوده است و از این خبرها نیست!