فرقه رجوی در آستانه شروع تروریسم که آنها نام مبارزه مسلحانه را بر آن گذاشته اند در هر سال اقداماتی تروریستی در ایران و مراسمی سیاسی _ تبلیغی در یکی از کشورهای اروپای برقرار میکند.
کاملاً روشن است این استراتژی دوگانه یا دو پایه فرقه رجوی اگر قرار بود جوابی داشته باشد تا حالا جواب داده بود و فرقه به تمام آمال و آرزوهایش رسیده بود. اما در تمام سی سال گذشته چنین اتفاقی نیافتاده و به گواه همه تحلیگران بی طرف و روشنفکران مستقل و آزاداندیشان در داخل و خارج فرقه از چنان جایگاه منفوری برخوردار است که حتی نام اپوزیسیون هم در مورد آن خیلی کم استفاده میشود مگر در برخی نشریاتی که خود فرقه در آنها به درج آگهی تبلیغاتی و غیره مبادرت میکند آنهم نشریاتی که در حیطه نشریات معتبر محسوب نمی شود.
این فرقه در بعد از سقوط دولت سابق عراق به ریاست صدام که به اعدام او منجر شد و در پی محاصره مهمترین قرارگاه نظامی این فرقه که از جانب صدام و از جیب ملت عراق به آنها داده شده بود با یک چرخش صد و هشتاد درجه ای به ناگهان تصمیم گرفت سلاحهای خود را تحویل بدهد و در عوض موقعیت پناهندگی بگیرد.
اینکه تمام این سلاحها واقعاً تحویل داده شده یا نه هیچ نهاد مستقلی تا کنون نتوانسته صددرصد آنرا تأیید کند اما ماهیت تروریستی این فرقه که همیشه در اتخاذ راه حل های خشونت آمیز آن بارها و بارها به نمایش گذاشته شده شکی باقی نمیگذارد که این فرقه هیچوقت جنگ مسلحانه و عملیات تروریستی و سایر اعمال خشونت آمیز را کنار نگذاشته و شاهد آن حفظ قرارگاه اشرف یا همان کمپ اشرف است که هنوز هم با ضوابط نظامی اداره میشود و هنوز هم صبحگاه و شامگاه در آن برگذار میشود و هنوز هم افرادی که در آن به زور نگهداشته شده اند مجبورند لباس نظامی متحد الشکل بپوشند.
اما شواهد خیلی خیلی مهمتر از آن هم همیشه بوده و افراد دلسوز همیشه آنرا افشاء کرده اند، افرادی که خود روزی در همین فرقه عضو بوده و عملیات تروریستی انجام میداده اند که برخی یا قبل و یا حین و یا بعد از عملیات دستور داده دستگیر و بعد از مدتی که در جریان آزاد اخبار و اطلاعات قرار میگرفتند تازه پی به مناسبات پیچیده فرقه ای می بردند. اما رسانه ها و دولت های غربی چون همیشه بدنبال موضوعات دیگری بوده اند و همیشه سعی کردند تا آنجا که میشود از این فرقه هم به عنوان یک کارت بازی در مناسباتشان با دولت ایران استفاده کنند به هردلیل چشم بر روی این همه مدرک محکمه پسند بسته بودند اما خود آنها هم فهمیدند که از این فرقه آبی برای آنها گرم نمی شود بلکه خطر هم دارد.
شواهد جدید در آستانه سی خرداد در سال هشتاد و نه دیگر راه را بر هر نوع چشم پوشی بر روی اعمال خشونت آمیز و تروریسم فرقه رجوی کاملاً بست و کشفیات خانه تیمی این گروه در تهران و بمب های حاضر و آماده و چاشنی تهیه شده و مکالمات و پست الکترونیک و ارتباطات اینترتی و تلفن خارج کشور اختصاصی و کلیه خط و خطوط های قبل و حین و بعد از عملیات تروریستی به گواه اعترافات داوطلبانه خود مجریان طرح بمب گذاری همه مبین این واقعیت است که این فرقه نه فقط عملیات و خشونت را کنار نگذاشته بلکه همیشه مترصد آن بوده که به هر نحوی که میتواند ضربه خود را به دولت و مردم ایران که به زعم ایشان دچار سکون و سکوت شده اند و مانع به ثمر رسیدن خواب های فرقه شده اند بزند.
طبق درج اعترافات اعضای اعزامی ترور و تخریب که در سایتهای مختلف درج شده، خط و خطوط بمب گذاری در محل های شلوغ و پر رفت و آمد و دستور تخریب اموال عمومی که جهت سهولت کار شهروندان در هر کشوری احداث میشود برای تولید نارضایتی عمومی است که خودنشان میدهد این فرقه به هیچ روی شایسته اعتماد نبوده و نیست آنچنان که برخی کشورهای اروپایی فریب آنها را خورده اند و اکنون به چشم میبینند که چطوری برای این فرقه راه دسترسی به اعمال خشونت آمیز و تروریستی باز کرده اند و به همان اندازه هم در آن سهم دارند.
توجه کنید که شماره تلفن های اعلام خبر عملیات یکی در سوئد و یکی در انگلستان مشخص شده که دیگر جای انکار هم ندارد و قابل اشتباه هم نیست. و همچنین محل آموزش که یکی از این افراد دست کم طبق گفته خودش چند بار به عراق رفته و برگشته است. و در همین حال به آنها آموزش داده شده که اگر هم گیر افتادند و یا اتفاقی افتاد بگویند که اقدامشان شخصی و انفرادی بوده تا مبادا با خط دیپلماتیک فرقه در خارج تناقضی حادث شود و دست فرقه رو بشود.
این ماهیت خشونت طلبانه فرقه است که به هیچ روی قابل تغییر نیست و باید از طرف همان دولت هایی که این فرقه را از لیست تروریستی خارج کردند و راه را برای انجام این گونه اقدامات در ایران باز کردند و همچنین به حفظ مرکز عملیات تروریستی در کمپ اشرف به طرق مختلف به فرقه مدد میرسانند، خواست که پای مسئولیت شان بایستند و به اذهان بیدار در ایران و جهان پاسخ بدهند.