پژواک اظهارات غیر منتظره خانم بتول سلطانی در نشست حمایت از قربانیان قلعه رجوی (فرانسه) در مورد سوء استفاده و رابطه جنسی مسعود رجوی با دختران و زنان تشکیلات به اندازه انفجار یک بمب در افکار عمومی و محافل سیاسی خارج کشور بازتاب داشت. اگر چه خانم سلطانی درباره جزئیات این سوء استفاده ها صحبتی نکردند، اما در واقع امتناع از ارائه توضیحات تکمیلی چیزی از بهت و غافلگیری مخاطبان کم نکرد. اینکه چه زمانی این اظهارات بسط و وارد جزئیات خود خواهد شد، باید در انتظار ماند تا اطلاعات تکمیلی از طریق ایشان و یا اعضای مطلع بیان شود. اما عجالتاً میشود نفس ادعاهای خانم سلطانی را از زوایای مختلف مورد بررسی و گمانه زنی قرار داد. بی تردید مبنای چنین اظهار نظری از آنجا که از سوی یکی از نزدیک ترین نفرات و از بالاترین لایه های تشکیلاتی همجوار به زندگی شخصی رجوی بیان شده می تواند بستر مناسبی برای واکاوی و گمانه زنی های درون تشکیلاتی گردد. ناگفته نماند موضوع روابط جنسی در مناسبات و تشکیلات زیرزمینی و مسلحانه از همان آغازین سالهای شکل گیری و تأسیس به یکی از معضلات و چالش های تشکیلاتی تبدیل و در هر زمان بنا به شرایط و اقتضائات راه حل های مختلفی اتخاذ و اعمال شده است. گو اینکه این موضوع در میان سازمان های چپ و مارکسیست آنچنان موضوعیتی نداشته، اما بیشترین اهمیت موضوع در چارچوب مناسبات گروه های مدعی مذهبی و از جمله سازمان مجاهدین خلق مطرح بوده است. تیتروار می توان به بخشی از مسائل اخلاقی که سران جریان انشعاب در تشکیلات منشعب از مجاهدین از جمله و در رأس آنها تقی شهرام در ایجاد روابط نامشروع با زنان تشکیلات و تحت توجیهات تشکیلاتی مختلف ایجاد و باعث شد اشاره کرد. در همین رابطه شاید متأثرکننده ترین و دردناک ترین نمونه آن را می توان در لابلای خاطرات احمد احمد از اعضای قدیمی و جداشده سازمان مجاهدین و در رابطه با تقی شهرام ردیابی کرد. همچنین می توان در دستونشته ها و اعترافات اعضای دستگیرشده که در ساواک باقی مانده ردپای این گونه مناسبات و سوء استفاده ها را در اشکال مختلف دنبال کرد. اهمیت اشاره به این موضوعات ولو بصورت تیتروار و اجمالی از این جهت است که بدانیم اینگونه مسائل به انحاء مختلف در مناسبات درون تشکیلاتی بخصوص سازمان مجاهدین مسبوق به سابقه بوده است. لازم به تأکید است این اشارات به هیچ وجه به معنای زیر سوال بردن ارزش و اعتبار و شأن اخلاقی و دینی بسیاری از اعضای صادق و مسلمان سازمان نیست، بلکه از باب بازشناسی ریشه ها و زمینه های چنین انحرافات و در میان برخی اعضای سست عقیده و منحرف از لحاظ اخلاقی و فکری است که به دلیل التقاط محوری و همچنین زمینه های شخصیتی و خصلتی فاقد تعبد و الزام اخلاقی بوده و به همین دلیل در تشکیلات شاهد اینگونه انحرافات هستیم. در این موضوع برای مرزبندی و جلوگیری از هر گونه سوء داوری در مورد افراد باید با لحاظ جمیع جهات تحقیقات گسترده و مستندی صورت بگیرد و اصل موضوع در تشکیلات زیرزمینی و بطور مشخص در سازمان مجاهدین به دلایل مختلف از جمله برداشت ها و تأویل های اخلاقی خاص بخصوص بعد از اعدام بنیانگذاران و در خلاء آنها از بنیان مورد واکاوی و بررسی قرار بگیرد. اما تا آن مجال و امکان که با توجه به اظهارات خانم سلطانی و گشوده شدن باب موضوع حالا دیگر اجتناب ناپذیر می نماید، تنها به بررسی اظهارات ایشان و در رابطه با شخص مسعود رجوی و احتمالاً ارتباط این اظهارات با اتفاقات مسبوق به سابقه از جمله ازدواج رجوی با مریم عضدانلو و در ادامه برجسته کردن نقش زنان در سازمان و تشکیل شورای رهبری متشکل از زنان و حذف کلیه مردان از رده های بالای تشکیلاتی و ارتباط این سیر وقایع با اتهامات مطروحه بحث و گمانه زنی خواهیم کرد. پرداختن به موضوع مستلزم نگاه واقع بینانه، مستند به اظهارات اعضای جداشده، تعامل با صاحب نظران و مطلعین می باشد و ما نیز مایل هستیم درباره نفس اظهارات خانم سلطانی قضاوت و ارزیابی و کنکاش توأمان و همسویی صورت بگیرد. البته در این میان جا برای اظهار نظر کسانی که احتمالاً به انکار اصل موضوع مبادرت کنند، باز است. تلاش ما در این رابطه صرفنظر از ارائه نقطه نظرات و موضع سایت، ایجاد شرایطی است که بتواند اصل موضوع را به دلیل اهمیت و سبقه تاریخی اش مورد بررسی و قضاوت قرار بدهد. اشاره کردیم اتهامات خانم سلطانی مسبوق به سابقه است و این بر می گردد به ازدواج غیر مترقبه و غافلگیرکننده مسعود رجوی با مریم عضدانلو و جدایی او از مهدی ابریشم چی که در زمان خود به بروز بحث های مختلف و همچنین باز کردن باب اتهامات غیر اخلاقی به رجوی منجر گردید. اتهاماتی مبنی بر روابط نامشروع مسعود با مریم عضدانلو که در آن زمان مسئول اول دفتر مسعود رجوی است و متعاقب آن برخوردهای درون تشکیلاتی و شروع سرکوب های درون تشکیلاتی بواسطه موضع گیری شماری از اعضای سازمان بواسطه بیان شک و تردیدها و اتهامات غیر اخلاقی به رجوی و اتفاقات بعدی که هر کدام نیاز به مجال و فرصت مکفی جهت بازخوانی و تدوین یک دوره بسیار حساس و حائز اهمیت را دارد. اما همین اندازه بدانیم که تفاوت اتهامات تازه متوجه رجوی در واقع ابعاد تازه ای از طرح روابط غیر اخلاقی و جنسی رجوی با زنان درون تشکیلات را باعث شده است. در کنار این موضوعات نکته مهمتر تحلیل کلیّت موضوع از منظر مناسبات فرقه ای و بررسی کیس روابط جنسی در درون فرقه ها و بخصوص از جانب رهبران آنها و توجیهات و تأویلات فکری و به اصطلاح عرفانی و قداست گونه برای این نوع مناسبات است که در مقالات آتی از این منظر نیز به موضوع خواهیم پرداخت.