این روزها بار دیگر و متعاقب رأی دادگاه کلمبیا گمانه زنی ها درباره احتمال حذف نام مجاهدین از لیست تروریستی وزارت امورخارجه ضرورت بازنگری و بازخوانی بحث های جدی در موضوع تروریسم را در کانون توجه قرار داده است. گو اینکه در این رابطه این راقم به تناوب به موضوع پرداخته، اما در این مجال می خواهم بر روی چند مفهوم و کلیدواژه در خصوص تروریسم بپردازم. اصرار دارم تأکید کنم این واژه ها دارای چه نسبت های مجازی و واقعی با سازمان مجاهدین هستند، چه مرزهایی در شکل و محتوا با یکدیگر دارند و آیا صرف اتکای به آنها فی النفسه می تواند دلالت بر اثبات یا نفی تروریست بودن مجاهدین داشته باشد؟ در این رابطه می خواهم به این مهم بپردازم که میان لیست های تروریستی و جرائم تروریستی و رفتارهای تروریستی چه نسبت های واقعی و مجازی و اعتباری و چه رابطه سیستماتیک و معناشناسانه و دلالت گرایانه، و حقوقی و حقیقی حاکم است. به بیانی آیا صرف بودن و نبودن نام گروهی در لیست های تروریستی دلالت بر ماهیت تروریست بودن می کند. آیا جرائم تروریستی به اتکای مشمولیت زمانی فی النفسه می تواند راه به برائت از لیست های تروریستی ببرد؟ و نهایت اینکه رفتار تروریستی چیست و چگونه و با چه معیارهایی می توان بطور حقیقی و واقعی گروهی را به صرف اینکه در لیست تروریستی باشد یا نباشد، تروریست نامید. در این رابطه بطور اجتناب ناپذیر لیست های تروریستی به تناسب و فراخور به چالش کشیده خواهند شد. به دلیل اینکه نام هایی در آن یافت می شوند و نام هایی به دلایلی از آن حذف و یا اساساً در آنها لحاظ نشده و نمی شود. در این رابطه ابتدا به موضوع لیست های تروریستی از منظری متفاوت نگاه می کنیم. در حال حاضر حداقل دو لیست اتحادیه اروپا و وزارت امورخارجه آمریکا از لحاظ اهمیت و جایگاه بین المللی در صدر لیست های تروریستی قرار دارند. در کنار اینها لیست دولت هایی چون انگلستان و شماری از کشورهای اروپایی از جمله فرانسه و آلمان و… حائز اهمیت هستند. این لیست ها بفراخور نگاه کشورها به پدیده تروریسم و راه حل های بازدارنده و خنثی کننده… هر کدام اسامی گروه هایی را در خود لحاظ کرده و یا به دلایلی از نگاه آنها مغفول مانده و یا حتی به دلایلی گروه هایی را از لیست خود حذف کرده اند. به بیانی در مورد گروه هایی این لیست ها و دولت ها اجماع و اتفاق نظر دارند و در برخی موارد اختلاف نظر و سلیقه دارند. این لیست ها هر چند سال و یا بعضاً هر سال مورد بازبینی و تجدید نظر و انتشار قرار می گیرند. ضرورت تجدید انتشار این لیست ها از آنجا ناشی می شود که امکان خارج کردن اسامی از لیست ها و تجدید نظر در آنها ملحوظ و رعایت شده است. اما اینکه چه فاکتورها و دلایلی می تواند به خارج کردن نامی از این لیست ها منجر شود، باز به تناسب دیدگاه های صاحبان این لیست ها متفاوت است. به عنوان یک کیس دم دست می توان به سازمان مجاهدین خلق اشاره کرد که در سالهای اخیر توانسته از لیست اتحادیه اروپا و توأمان وزارت خارجه انگلستان خارج شود. در همین راستا زمزمه هایی نیز در خصوص خارج شدن نام سازمان از لیست وزارت خارجه آمریکا به گوش می رسد. واقعیت این است که نفس این جابجایی ها و اقدامات نشان دهنده این مهم است که اساساً این لیست ها صرفنظر از آن اختلافات دیدگاهی که بیشتر مربوط به شیوه های مبارزه علیه تروریسم می شود، چندان بر پایه های مادی و عینی استوار نیست. این اختلافات با توجه به حساسیت جهانی و مخاطرات غیر قابل پیش بینی بسیار حائز اهمیت است.اما آنچه در مورد مجاهدین رخ داده با اختلافات سلیقه ای مورد نظر فرسنگ ها فاصله دارد. هر چند در مورد مجاهدین اجماع اولیه را به نوعی می توان دلالت بر همسویی محتوایی و ماهیتی در برداشت و تعریف از تروریسم تعبیر کرد، اما تصمیمات بعدی اتحادیه اروپا و وزارت خارجه انگلستان در نوع خود حاوی تناقضات و پارادوکس هایی است که به هر صورت باید پاسخ هایی قانع کننده همراه داشته باشد. در این رابطه ادعاهای سازمان مجاهدین در مورد برخوردهای سیاسی و زد و بندهای پشت پرده دولت ها با جمهوری اسلامی به دلایلی از جمله چالش های موجود میان ایران با کلیت کشورهای غربی و بخصوص آمریکا و مواضع دوگانه این کشورها در قبال مجاهدین، نمی تواند چندان پایه و اساس داشته باشد. در نظر داشته باشیم در حال حاضر وزارت امور خارجه آمریکا نام مجاهدین و جمهوری اسلامی را توأمان در لیست تروریستی خود ثبت دارد. به همین منوال فرانسه نیز علیرغم اینکه در موضع نیمه خصمانه با جمهوری اسلامی قرار دارد، اما همچنان مجاهدین را به عنوان تروریست می شناسد. به همین منوال می توان به موضع بسیاری از کشورها اشاره کرد که با وجود برخوردهای سیاسی در موضوع هسته ای ایران، اما تن به برخورد سیاسی و ابزاری با مجاهدین نمی دهند. این تناقضات و پارادوکس ها میان کشورهای غربی در موضوع با اهمیتی همچون تروریسم از پایه برخورد و تنظیم رابطه دولت های بزرگ با تروریسم را با چالش های اساسی روبرو می کند. اما با این حال نمی توان میل خواسته یا ناخواسته دولت های مورد نظر در استفاده ابزاری و به عنوان اهرم تهدید علیه جمهوری اسلامی به مثابه پارامتر تشدید کننده نادیده گرفت. به یک معنی هر از چندی دولت های غربی با باز گذاشتن دست مجاهدین در کشورهای خود به عنوان یک گرای سیاسی سعی در تهدید غیر مستقیم جمهوری اسلامی می کنند. این در حالی است که در ماهیت امر می دانند مجاهدین یک گروه به تمام معنی تروریست هستند.از این منظر شاید بتوان تا زیر سوال بردن مشروعیت تمام لیست های تروریستی و دولت های غربی پیش رفت. حال آنکه اهمیت موضوع و مبارزه علیه تروریسم بحدی هست که هر گونه پارادایم و اختلافات اینچنینی چه بسا می تواند به تحمیل هزینه های مضاعف از جانب گروه های تروریستی منجر شود. از این منظر نسبت لیست های تروریستی با سازمان مجاهدین را می توان سیاسی و ابزاری توصیف کرد. دومین واژه در این رابطه جرائم تروریستی است. اینکه با توجه به چه اقدامات مصداقی می توان گروهی را تروریسم معرفی کرد. خارج از اینکه نام آن گروه در لیست های تروریستی ملحوظ شده باشد یا خیر. در این رابطه شاید بتوان به گروه هایی اشاره کرد که خارج از این عرف ماهیتاً تروریست هستند، اما بواسطه اینکه در چشم قرار نگرفته و یا مستقیماً منافع دولت های بزرگ را با مخاطره روبرو نکرده، نام شان مغفول و از چشم افتاده است. بعضاً این گروه ها با انگیزه ای غیر سیاسی همان اقداماتی را مرتکب می شوند که گروه های تروریستی سیاسی. سیاهه کردن این گروه ها در حوصله این بحث نمی گنجد، اما به هر حال نمی توان وجود این گروه ها را انکار کرد. شبکه های مافیایی و قاچاق در جهان و بطور مشخص در پاره ای کشورهای آمریکای جنوبی می توانند مشمول این دسته از گروه های تروریستی می باشند. ظاهراً اهمیت موضوع برای دولت های بزرگ در معرفی گروه های تروریستی سمت و سوهای سیاسی و بنیادگرایانه آنها است. با این حساب مفهوم جرائم تروریستی نیز به نوعی تابع متغیرها و دستخوش بعضی فاکتورهای غیر سیاسی و سیاسی است. در نظر بگیریم موضع دولت ها و لیست های تروریستی با این گروه ها عمدتاً منفعلانه و غیر مسئولانه است. حال آنکه بیشتر قربانیان این گروه های تروریستی عموماً شهروندان و مردمان عادی هستند. اما همچنان صاحبان لیست های تروریستی از آنجا که خطری متوجه خود نمی بینند، نسبت به این گروه ها حساسیتی از خود نشان نمی دهند. اما ورای این گروه ها می توان سازمانی را یادآور شد که حتی با اثبات جرائم تروریستی، اما با اتکای مشمولیت زمانی و ادعای متوقف کردن اقدامات تروریستی ازلیست های تروریستی خارج شده اند. بطور مشخص می توان سازمان مجاهدین را بطور نمونه ای و البته منحصر و تنها مورد مثال زد. خارج کردن نام مجاهدین از لیست اتحادیه اروپا به ادعای رأی دادگاه به استناد ادعای متوقف شدن اقدامات تروریستی از سال 2001 به بعد اعمال شده است. به یک معنی اتحادیه اروپا با معیار قرار دادن فاکتور زمانی به تبرئه سازمان از جرائم تروریستی قبل از تاریخ مورد اشاره پرداخته و به همین دلیل نام آنها را از لیست اتحادیه خارج کرده است. از این منظر نسبت اتحادیه اروپا با سازمان مجاهدین را می توان نسبی و اعتباری تلقی کرد. این نسبت به یک معنی و در صورت صداقت در اثبات رأی خود، بر روی کلیه جرائم تروریستی سازمان و بی توجه به شاکیان حقیقی و حقوقی و خواست قانونی و به حق قربانیان جرائم تروریستی به سهولت تن به تبرئه جرائم مجاهدین می دهد. این آیا به یک معنی می تواند دلالت بر مشروعیت سیاسی از این به بعد مجاهدین داشته باشد. سومین واژه کلیدی و کاربردی که می تواند سوای هر گونه مصلحت اندیشی سیاسی و انفعال مورد نظر، ماهیتاً تروریست بودن را اثبات یا نفی کند، رفتار تروریستی است. رفتار تروریستی به مجموعه کنش هایی اطلاق می شود که یک گروه یا دولت با هر انگیزه و هدف و با هر نام و نشان و انتصاب و تعریف، و با تکیه بر سازوکار خشونت،ترس، تهدید، خرابکاری، آدم ربایی، هواپیماربایی، ارعاب، آنارشیسم، و قتل از هر نوع سیاسی و غیر سیاسی اما سازماندهی شده و با قصد قبلی و به نیت دست یابی به منافع مشخصی اعم از سیاسی و اقتصادی و حزبی و تشکیلاتی خواه به صورت مزدوری یا مجاب سازی روانی و فکری و یا ارادت و اثبات وفاداری به فرد یا گروهی و یا بطور سیستماتیک مرتکب می شود. این روش ها می تواند هم از سوی گروه ها و توأمان دولتها اعمال شود. هم از پائین و از سوی گروه های سیاسی به رأس حاکمیت و هم از سوی حاکمیت به پائین و بر روی سطوح مختلف جامعه اعم از گروه های سیاسی یا نخبگان و یا بطور عموم کسانی که به هر دلیل و انگیزه ای از سوی دولت ها مورد تعرض قرار بگیرند. به این ترتیب می توان مصداق های تروریستی را صرفنظر از هر ملاحظه و مصلحت شناسه و معرفی کرد. از نمونه دولت های تروریست می توان به حاکمیت عراق در زمان صدام اشاره کرد که جامعه بین الملل به اتفاق بر دولت تروریست بودن آن اجماع نظر داشت. حال اگر فی المثل جامعه بین الملل بنا به ملاحظاتی صدام را در ردیف دولت های تروریستی قرار نمی داد، در ماهیت موضوع خللی وارد می شد. دولت تروریستی صدام به استناد گورهای جمعی و ترورهای درون حاکمیتی و همچنین برون مرزی اثبات می شود و نه صرف قرار دادن نام و دولت او در لیست های تروریستی. یا تروریست بودن القاعده به صرف رفتارهایی همچون وقایع 11 سپتامبر و دهها اقلام اقدامات مسلحانه و انفجار و ترورهای جمعی و… احراز می شود و نه به صرف اینکه دولت آمریکا به دلیل متحمل شدن خسارات جانی و مالی نام او را در لیست خود قرار بدهد. کما اینکه تروریست بودن سازمان مجاهدین خلق به استناد بعهده گرفتن حداقل 12 هزار ترور و دهها انفجار و بمباران نقاط مسکونی و کشته شدن دهها شهروند عادی و ایجاد رعب و وحشت عمومی که مسئولیت تمامی آنها را نیز بعهده گرفته و به آن افتخار نموده تعیین می شود،نه لیست وزارت امورخارجه انگلستان یا اتحادیه اروپا که فرسنگ ها دورتر از ایران یا اقدام به گنجاندن مجاهدین در لیست تروریستی خود می کنند، و یا متعاقباً بعد از چند سال آنها را از لیست خارج می کنند. تروریست بودن سازمان مجاهدین را چند صد شهروند معلول و از کارافتاده ای تعیین می کنند که ناچار هستند تا پایان عمر بر دوش بستگان خود جابجا شوند و یا خانواده هایی گواهی می دهند که عزیزان شان را بدون دلیل و تمایلات سیاسی برای همیشه از دست داده اند. و جالب این که علیرغم همه ادعاهایی که فی الحال سازمان مجاهدین مبنی بر کنار گذاشتن روش های خشونت آمیز و مسلحانه دارد، اما کماکان و آشکارا بر درستی و صحت و پیروی از استراتژی مسلحانه و تروریستی تأکید و پافشاری دارد، اما در مقابل دولت هایی به صرف آن نسبت های کاذب و اعتباری اقدام به خارج کردن نام سازمان از لیست های خود می کنند. به یک معنی می خواهم تأکید کنم با وضعیت موجود واژه ها و مفاهیمی چون لیست تروریستی و جرائم تروریستی به دلیل پارادایم های مورد اشاره در ماهیت امر و عمل مفاهیمی کاملاً اعتباری و مجازی محسوب می شوند و به یک معنایی هیچکدام قائم به ماهیت تروریست انجام وظیفه نمی کنند. که اگر می کردند، بطور اجتناب ناپذیر نباید این میزان اختلافات دیدگاهی و سلیقه ای میان دولت های غربی وجود داشته باشد. گو اینکه در حال حاضر هستند دولت هایی که از تروریست بودن مجاهدین یک گام عقب نشینی نمی کنند، اما مشکل در واقع عدم توافق و اجماع بر تعریف رفتار تروریستی و در قدم بعد لحاظ فاکتورهای سیاسی است که توأمان هم مشروعیت و هم اهمیت لیست های تروریستی را به چالش می کشند. به نظر می رسد از این منظر بررسی نسبت سازمان مجاهدین با لیست های تروریستی، جرائم تروریستی و در نهایت رفتارهای تروریستی موضوعی است که کماکان باید در کانون توجه قرار گرفته و نسبت به تبیین ابعاد نظری و عملی و سیاسی آن اهتمام بیشتری صورت بگیرد. در پایان می خواهم به اختصار و به اجمال و به عنوان باب فتحی برای دنبال کردن موضوع و بحث توسط دیگران نسبت سازمان مجاهدین با هر سه موضوع لیست تروریستی، جرائم تروریستی و رفتار تروریستی را تعریف کنم. به یک معنی می توان نسبت لیست تروریستی با سازمان مجاهدین را سیاسی و ابزاری و نسبت جرائم تروریستی با سازمان مجاهدین را اعتباری و قراردادی و اما در نهایت نسبت رفتارهای تروریستی با سازمان مجاهدین را بی واسطه و حقیقی ارزیابی کرد.