مسعود و مریم رجوی در هر شرایطی و با هر طرز تفکری می بایست به عواطف و احساسات انسانی احترام بگذارند این امر مشهود یکی از الزامات زیست در دنیای مدرن و عصر تحولات دموکراتیک و جهانی ست که مناسبات انسانی و اجتماعی آن بر اساس " عقلانیت انتقادی " پی ریزی شده است. مسعود و مریم رجوی آیا این خانواده ها طبق موازین و مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر حق تماس و دیدار با اعضای خانواده اش را ندارد؟ این پرسشی است که مسعود و مریم رجوی باید پاسخ بدهند؟ مسعود و مریم رجوی مادران و پدران و خانواده ها کاری به مسائل سیاسی ندارند خواست طبیعی و منطقی آنان مانند هر مادر یا پدری در دنیا اینست که میخواهند عزیزان اسیر خودشان را ملاقات کنند. خواسته به حق و انسانی این مادران و پدران و خانواده ها که تا به امروز با بی مهری مسعود و مریم رجوی سنگدل مواجه گردیده اند کوچکترین و ابتدائی ترین خواسته هر انسانی است که بتواند با اعضای خانواده اش ملاقات نماید. حتی به جانیان خطرناک و یا در مستبدترین کشورهای دنیا هم این حق را برای افراد قائل میشوند. مسعود و مریم رجوی کارشان به کجا رسیده که اینگونه بی شرمانه و ددمنشانه، ابتدائی ترین حقوق انسانی اسرای دربند فرقه اش را نیز به رسمیت نشناخته و ناجوانمردانه تمامی خواسته های ذاتی، عقلی، منطقی، عرفی و احساسی انسانهای اسیر درشهر بد نام اشرف را در زیر پای پلیدشان لگد مال میکنند. وای بر شما مسعود و مریم رجوی که روی فرقه حسن صباح، خمرهای سرخ و سایر سیه دلان جهان را نیز سفید کرده اید. مسعود و مریم رجوی آیا صدای زجه های مادران و پدران دل شکسته، همسران زجر کشیده و کودکان و جوانانی که به دنبال هویت گم شده شان میگردند را نمیشنوید. مسعود و مریم رجوی فریاد های مادرانی که در درب ورودی زندان و شکنجه گاه اشرف به آسمان روی کرده اند و فریاد های دادخواهی شان از یزدان پاک، اشک چشم فرشتگان زمینی پرنده گان و ستاره گان آسمانی را نیز جاری و ساری کرده اند آیا ذره ای دل سیاه و سنگلاخی شما را تکان نداده است مسعود و مریم رجوی دوران در تاریکی نگه داشتن افراد در زندان و اسارتگاه اشرف به پایان راه خویش نزدیک شده و بیش از این مسعود و مریم رجوی نمیتواند اعضای خود را در جهالت و تاریکی نگه دارند. همین سنگ اندازی های مسعود رجوی در مقابل دیدار خانواده ها با عزیزانشان ترس و هراس از افشا شدن تجاوزات جنسی ایدئولوژیکی مسعود رجوی علیه زنان مطلقه بی گناه خود است شدت نگرانی مسعود و مریم رجوی از رو شدن بیشتر دست و ماهیت کثیف پلیدشان، مقابل فریب خورده گان فرقه میباشد. آیا این همان اسلام نوین انقلابی است که مسعود رجوی سودای آنرا به سر داشت و با همین اسلام نوین انقلابی من دراوردی می خواست به مردم ایران حکومت کند؟ بایستی باور داشت که مسعود و مریم رجوی نه به خدا ایمان دارد نه دارای دین و ایمان هستن شعار اسلام نوین انقلابی هم اگر به خیال خودشان برایشان سود نداشت هرگز بر این مسند تکیه نمی کردند، چرا این را می گویم چون بی رحم تر و بی وجدانتر از مسعود و مریم رجوی در تاریخ همان مغول وهلاکو بوده اند. بارها و بارها درنشست های رجوی همه شاهد بوده ایم که در برابر تمامی نیروی موجود در اردوگاه اشرف به پدران و مادرانی که این فرزندان را تربیت کرده اند درود می فرستاد، پس چه شد و چگونه شد که همان پدران و مادران بایستی برا ی دیدن فرزندان خود ماهها در مقابل درب اردوگاه و زندان اشرف منتظر بمانند و به این گرمای موجود در عراق تن دهند و شما از خدا بی خبران به آنان مارک مزدوری هم بزنید؟ پس معلوم می شود که تعریف و تمجید از پدران و مادران در آن دوره تنها برای شستشو دادن مغزهای افراد بوده و لا غیر، رجوی ها هرگز دلشان برای کسی نسوخته برای آنها تنها و تنها منفعت خودشان مهم است واز ابتدا نیز چنین بوده وهمیشه در تلاش بوده اند تا با مفت خوری ودروغ ودغلبازی و با کشتن یا به کشتن دادن جوانان مردم به حکومت ننگینی که امروز گوشه کوچک آن دربرابر اردوگاه اشرف بنمایش در آمده برسند. درماندگی و سراسیمگی مسعود و مریم رجوی از درخواست خانواده ها برای ملاقات فرزندانشان قابل فهم است و وجود زندان و زندانی واعدام در زندانهای جمهوری اسلامی نباید ما را از رویدادهائی چنین فاجعه آمیز غافل نماید. همچنانکه رساندن اخبار زندانهای ایران و دفاع از حقوق زندانیان زندان اوین وظیفه هر انسان شرافتمندی است باید به این مشکل که هموطنان ما در کشور بیگانه توسط فرقه تروریستی رجوی زندانی شده اند، نیز پرداخته شود.