مسعود و مریم رجوی! مادر احمدی عبدی که زنده است

برای اندازه گیری میزان منفوریت مسعود و مریم رجوی نزد مردم ایران و خانواده ها راههای متعددی وجود دارد. در طول تاریخ بشر، هیچ کس به اندازه مسعود رجوی علیه خانه و خانواده، اقدام ویرانگرانه و انتقام جویانه نداشته و اعضای خانواده را به جدایی و طلاق نکشانده است واقعیت اینست که مناسبات بسته فرقه ای درون فرقه رجوی و اسارتگاه اشرف اجازه ارتباط آزاد با دنیای خارج و با خانواده ها را به هیچ عنوان به اعضای خود نمی دهد. این خاصیت تمامی فرقه ها در عالم است و اتفاقا یکی از تفاوت های یک سازمان فرقه ای با یک سازمان معمولی نحوه رویکرد آن با مقوله خانواده و جایگاه آن در اجتماع می باشد. سازمان ها و گروه های سیاسی و غیر سیاسی و همچنین مذاهب و مرام های مختلف تماما نهاد خانواده را مقدس شمرده و بر تحکیم روابط خانوادگی تأکید می ورزند حال آنکه فرقه ها خانواده را تضاد اصلی تشکیلات بسته و هرمی خود تلقی کرده تا جائی که مسعود و مریم رجوی به صراحت آنرا لانه فساد و بدترین دشمن می نامد. خانم توکلی درود بر شما که نه ماه است پشت درب اسارتگاه اشرف به انتظار احمد عبدی پسرت چشم انتظار بس نشسته ای من و پسرت احمد عبدی با هم در یک قرارگاه بودیم و خیلی وقتها با هم سر پست نگهبانی میرفتیم و محفل می زدیم. احمد برای من خاطراتش را تعریف میکرد. احمد عبدی میگفت در جنگ ایران و عراق اسیر شدم و برای تخلیه اطلاعاتش مسئولین فرقه رجوی می امدند به جای عراقی ها احمد عبدی را بازجویی و شکنجه روحی و اذیت میکردن تا اطلاعاتش را در رابطه با ایران را بگیرند بدهند به استخبارات صدام حسین. احمد عبدی میگفت اون نفراتی که وقتی من را بازجویی و شکنجه روحی میکردن و ازارم می دادن عربی صحبت میکردن در اشرف در نشستهای عمومی میدیدم. احمد عبدی میگفت مسئولین فرقه رجوی من را صدا کردن و پیشنهاد دادن که بیا جزو فرقه رجوی بشو و چند ماهی بمان ما خودمان با قاچاقچی یواشکی می فرستیم بری از مرز داخل ایران پیش خانواده ات اگر نخواستی بروی پیش خانواده ات مسعود رجوی در عراق برایت خانه میخرد و زن بگیر در عراق زندگی کن و یا فرقه رجوی تو را می فرسته اروپا. در اروپا برای فرقه رجوی کار کنی. احمد عبدی میگفت مسئولین فرقه رجوی انقدر من را مغزشویی کردن که قبول کردم بیایم جزو فرقه رجوی و چند ماه دیگر یواشکی از مرز ایران بروم پیش خانواده ام چند ماهی گذشت خبری نشد رفتم پیش مهدی قیتونچی شریف گفتم قرار بود من را از مرز ایران یواشکی بفرستید بروم پیش خانواده ام شریف خندید برگشت گفت هر کس وارد فرقه رجوی شد پشت گوشش را ببیند برمیگردد پیش خانواده اش. بعد شریف چند تا مارک مزدوری به احمد عبدی زد و گفت دفعه دیگر در خواست رفتن کنی تحویل استخبارات عراق می دهیمت و میگویم جاسوس رژیم ایران است تا سرت را از بدنت جدا کنند و روی سینه ات بگذارند. احمدعبدی میگفت انقدر ترسیدم که دیگه حرفش را نزدم. سر پست به احمد عبدی گفتم توی این چند سال اینجا بودی نامه ای یا تلفنی به خانواده ات نزدی احمد عبدی گفت هر سال عید نامه برای خانواده ام می فرستادم ولی جوابی نگرفت و خبری ندارم تلفن هم که میگویم نمیگذارند زنگ بزنیم مسئولین میگویند رژیم ایران تلفن را کنترل میکند گفتم هیچ خبری از خانواده ات نداری گفت مسئولین فرقه رجوی یک بار صدایم کردن و گفتن که مادرت را پاسدارها به قتل رساندن اول قبول نکردم گفتم دروغ میگویند بعد مسئولین فرقه رجوی گفتن نفراتی که اسیر بودن به ایران بازگشتن اسمت را به پاسدارها دادن و پاسدارها مادرت را ازار و اذیت کردن و به قتل رساندن. حال به این عکس نگاه کنید این مادر احمد عبدی است که برای پسرش که در چنگال مسعود و مریم رجوی زندانی است دارد اشک می ریزد.

مادری که زنده است و نفس میکشد. مسعود و مریم رجوی به دروغ گفتن پاسدارها او را به قتل رساندن این دروغهای فرقه رجوی مشتی از خروار است. احمد عبدی یکی از ناراضیانی است که در فرقه رجوی به زور نگه داشته است داخل تشکیلات و انقدر فرقه رجوی ایه یاس برای احمد عبدی خوانده که برگردی ایران رژیم میداند با فرقه رجوی هستی اعدامت میکند و…… همونطور که مادرت را به قتل رسانده. احمد عبدی میگفت وقتی صلیب سرخ امد برای مصاحبه با ما در اسارتگاه اشرف فرقه رجوی به ما اطلاع نداد و یکی از مسئولین از طرف ما رفت سر صلیب سرخ کلاه گذاشت و به دروغ به مسئولین صلیب سرخ گفت که این اسیران نمیخواهند با شما ملاقات کنند و از طرف ما کاغذ های جعلی درست کرده بودن و به مسئولین صلیب سرخ دادن بعد مسئولین فرقه رجوی تمام اسیران را جمع کردن در فرقه رجوی جشن گرفتن و گفتن این پیروزی برای فرقه رجوی است. مسعود و مریم رجوی ترسشان از چیست که احمد عبدی را نمیگذارند با مادرش روبرو شود؟؟؟؟؟؟؟؟ مشخص است اگر احمد عبدی مادرش را ببیند که زنده است دروغ مسعود و مریم رجوی بیرون میزند و باید جوابگو بشود. مریم رجوی در نشست عمومی حکومت ایران را به فحش میکشید و تعریف میکرد که برادرم کاظم در زندان بود و هر روز می رفتیم دم درب زندان برای ملاقات برادرم و رژیم ملاقات نمی داد خیلی ناراحت بودیم مادرم و پدرم نگران حال کاظم برادرم بودند. الان نه ماه است که خانم توکلی مادر احمد عبدی و خانواده ها میخواهند فرزندانشان را ملاقات کنند مسعود و مریم رجوی نمیگذارند. مسعود و مریم رجوی آیا خانم توکلی طبق موازین و مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر حق تماس و دیدار با احمد عبدی پسرش را ندارد؟ این پرسشی است که مسعود و مریم رجوی باید پاسخ بدهند؟ مسعود و مریم رجوی خانم توکلی کاری به مسائل سیاسی ندارند خواست طبیعی و منطقی خانم توکلی مانند هر مادر یا پدری در دنیا است که می خواهد پسر اسیرش را ملاقات کند خواسته ای به حق و انسانی خانم توکلی که تا به امروز با بی مهری مسعود و مریم رجوی سنگدل مواجه گردیده این کوچکترین و ابتدائی ترین خواسته هر انسانی است که بتواند با اعضای خانواده اش ملاقات نماید. حتی به جانیان خطرناک و یا در مستبدترین کشورهای دنیا هم این حق را برای افراد قائل میشوند. مسعود و مریم رجوی کارشان به کجا رسیده که اینگونه بی شرمانه و ددمنشانه، ابتدائی ترین حقوق انسانی احمد عبدی اسرای دربند فرقه اش را نیز به رسمیت نشناخته و ناجوانمردانه تمامی خواسته های ذاتی، عقلی، منطقی عرفی و احساسی احمد عبدی و انسانها اسیر درشهر بد نام اشرف را در زیر پای پلیدشان لگد مال میکنند وای بر شما مسعود و مریم رجوی که روی فرقه حسن صباح، خمرهای سرخ و سایر سیه دلان جهان را نیز سفید کرده اید. مسعود و مریم رجوی آیا صدای زجه های مادر احمد عبدی دل شکسته و زجر کشیده را نمی شنوید. مسعود و مریم رجوی فریاد های خانم توکلی که در درب ورودی زندان و شکنجه گاه اشرف به آسمان روی کرده و فریاد های دادخواهی اش از یزدان پاک، اشک چشم فرشتگان زمینی پرندگان و ستاره گان آسمانی را نیز جاری و ساری کرده آیا ذره ای دل سیاه و سنگلاخی شما را تکان نداده است مسعود و مریم رجوی دوران در تاریکی نگه داشتن احمد عبدی در زندان و اسارتگاه اشرف به پایان راه خویش نزدیک شده و بیش از این مسعود و مریم رجوی نمیتواند احمد عبدی و اعضای خود را در جهالت و تاریکی نگه دارید. همین سنگ اندازی های مسعود رجوی در مقابل دیدار خانم توکلی و خانواده ها با عزیزانشان ترس و هراس از افشا شدن تجاوزات جنسی ایدئولوژیکی مسعود رجوی علیه زنان مطلقه بی گناه خود است شدت نگرانی مسعود و مریم رجوی از رو شدن بیشتر دست و ماهیت کثیف پلیدشان، مقابل فریب خوردگان فرقه میباشد. آیا این همان اسلام نوین انقلابی است که مسعود رجوی سودای آنرا به سر داشت و با همین اسلام نوین انقلابی من دراوردی می خواست به مردم ایران حکومت کند؟ بایستی باور داشت که مسعود و مریم رجوی نه به خدا ایمان دارد نه دارای دین و ایمان هستن شعار اسلام نوین انقلابی هم اگر به خیال خودشان برایشان سود نداشت هرگز بر این مسند تکیه نمی کردند، چرا این را می گویم چون بی رحم تر و بی وجدانتر ازمسعود و مریم رجوی در تاریخ همان مغول وهلاکو بوده اند. درماندگی و سراسیمگی مسعود و مریم رجوی از درخواست خانم توکلی و خانواده ها برای ملاقات فرزندانشان قابل فهم است و ما نباید از رویدادهائی چنین فاجعه آمیز غافل باشیم.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا