مجاهدین و تایید تروریسم

از کوزه همان طراود که درون اوست
در این چند سال اخیر عملیات های تروریستی که در ایران اتفاق افتاده و بخصوص در جنوب شرقی ایران. جنایت هایی است که هر انسانی را آزرده می کند. کشتن زنان باردار، کودکان بی گناه، اینها از کجا دستور می گیرند؟ به کدامین گناه باید مردم بی دفاع قربانی شوند؟ چه جریانهای سیاسی از این جنایت کاران دفاع می کنند. اکثر کشور ها و سازمانهای حقوق بشری این جنایات را محکوم کردند. حتی کشور های که در پشت صحنه تامین کننده مالی و تدارکاتی آنها هستند، در ظاهر به لفظ هم که شده این جنایت ها را محکوم می کنند.
نکته قابل توجه این است تا به الان یک مورد نبوده که سازمان مجاهدین خلق ایران این اعمال جنایت کارانه تروریستی را محکوم کنند. این جنایات را انعکاس بدهد چرا؟ مگر مجاهدین خلق ایرانی نیستند؟ چه طور است خبر دستگیری یک نفر در تهران که در خیایان امام حسین در روز تاسوعا به خاطر حمل پرچم دستگیر شده را انعکاس می دهد، تحت پوش خبری در می آورد. اما در جنایتی که در چابهار اتفاق افتاده و چهل تن کشته شده اند اصلا انعکاسی نمی دهد. ایا جان آن چهل نفر به اندازه دستگیری یک نفر که در تهران اتفاق افتاد برای فرقه رجوی (سازمان مجاهدین خلق ایران) ارزش ندارد؟ ترور دو فیزیکدان چندی قبل که به همراه خانواده خود بود چطور؟ ترورهای قبل ازاین که در همین تهران انجام شد چطور؟ سوال جدی از این فرقه که ادعای خلقی بودن را با خود یدک می کشد این است، چرا تا به حال در رابطه با عملیاتهای جندالله که مردم بی دفاع را هدف قرار می دهد موضع گیری نکرده و نمی کند؟ رابطه تنگاتنگ سازمان مجاهدین خلق با گروه تروریستی جندالله از چه زمانی است؟ اعضاء جداشده این مسائل برایشان روشن است. می دانند که زمانی اعضاء جندالله در مرزهای شرقی قاچاقچی های فرقه رجوی بودند. تعدادی از آنها در قرارگاه اشرف بودند که به خاطر کارشان تردد می کردند. در همان زمان به تعدادی آموزش های لازم داده شده!! وقتی هم که این گروه تروریستی اعلام موجودیت کرد از همه لحاظ آنها را پشتیبانی کامل کرد. اطلاعات تمام کارهای تروریستی آنها توسط فرقه رجوی تامین می شود. این رابطه تنگاتنگ را عبدالمالک ریگی رهبر این گروه در مصاحبه خود با آقای نوری زاده مورد تائید قرار داد. به خاطر آن رابطه تنگاتنگ است که هیچ موقع سازمان مجاهدین این کار های خشونت گرائی را محکوم نکرده و نمی کند. تنها سازمانی که در این کره خاکی، وقتی که رهبر جنایتکار این گروه تروریستی عبدالمالک ریگی دستگیر شد. او را یک زندانی سیاسی خواند و برای او اشک تمساح ریخت و خواستار آزادی آن زندانی سیاسی بود!!؟؟. این لکه ننگی است برپیشانی این فرقه. اگر با آن همه کارهای تروریستی که فرقه رجوی از سال 1360 تا 1380 درایران انجام دادند به جائی رسیدند. این دست پرورده هایی که از آستین از ما بهتران بیرون آمده اند، با این عملیاتهای خشونت گرائی خود به جائی خواهند رسید. هرگونه عملیات تروریستی و خشونت گرائی از جانب هر دولتی و گروهی که باشد محکوم به شکست است. زمستان خواهد رفت و روسیاهی برای آنها باقی خواهد ماند. در هر کجا و به هر دلیلی که جان انسان ها و حق زندگی از انسانها گرفته می شود محکوم است. سوالی که همیشه در ذهن مردم نقش بسته و وجود دارد رابطه فرقه رجوی با عملیات های تروریستی است که در ایران صورت می گیرد چقدر آنها در این جنایت ها سهیم هستند، چه نقشی را در آن رابطه اجرا کرده اند؟

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا