ارعاب دانشمندان
… اخیرا پروفسوری که چندین مجلّد کتاب و تعدادی مقاله نوشته و هم اکنون نیز به طور گستردهای به کار تدریس مشغول است، بر روی کتابی در خصوص فرقهها کار میکرد. او میخواست ناشناس باقی بماند، چرا که خودش بتنهایی «به حد کافی دردسر» داشت، ولی برای من نقل کرد که در کمال تعجب دریافته بود که یکی از فرقهها یک نسخه دستنویس از کتابش را در حالی که در مراحل اولیه تنظیم بود، به دست آورده است. وی زمانی که نامهای به آدرس منزلش ـ و نه دانشگاهش ـ رسید که نوشته بود فرستنده، نسخه دستنویس کتاب، بعلاوه سایر نوشتههای پروفسور و همین طور برنامه جلسات آینده وی را در اختیار دارد، نگران شده بود.
محتوای، نامه خطاب به پروفسور میگفت: گروه و من میدانیم که شما کتابی در دست انتشار دارید. شما نباید منابع، ایدهها و نام اشخاصی را که در زیر آمده و در نسخه فعلی کتاب شماست و گروهم و من با آن مخالفیم، فاش نمایید. نویسنده نامه، خودش را متخصصی معرفی کرد که میخواهد در خصوص کتاب راهنمایی نماید. او نهایتا به پروفسور پیشنهاد کرد که در اسرع وقت ظرف یک هفته با او تماس بگیرد. و او اینطور خاتمه داد: «بله! ما به دادگاه رفته، اقامه دعوا خواهیم کرد». نویسنده چندین کیس حقوقی را نقل قول کرده و ادامه داده بود که: «این یک جنگ علیه شرارت است و شما خود را متحد طرف شر قرار دادهاید.» در نتیجه این ارعاب، پروفسور لحن خود را نسبت به مورد سؤال قرار دادن گروه ملایم کرد، سپس از هرگونه مطالعات بعدی در خصوص آن گروه دست کشیده، بر سایر مقولات متمرکز گردید.