آزار درمانگران و حقوقدانان – قسمت دوم
… در بعد از ظهر 10 اکتبر 1978، مورانتس به خانه و سراغ صندوق پستی اش رفت، و آنگاه به وسیله یک مار پشت الماسی چهار و نیم فوتی (135 سانتی متر) که در آنجا گذاشته شده بود گزیده شد. اسباب صدای زنگ مار زنگی برداشته شده بود تا اخطاری شنیده نشود. طبق گزارشهای رسیده، او همچنان که با آمبولانس به طرف بیمارستان برده میشد، فریاد میزد «سینانون مرا زد!». مورانتس، با یازده شیشه سرم ضد زهر که به وی تزریق شد، بزحمت از مرگ نجات یافت. به هرحال، بعد از آن نیز او در کارکرد همان دستی که نیش زده شده بود، دچار مشکل بود. شاهدانی که دو مرد مشکوک را مقابل خانه مورانتس دیده بودند، شماره خودروی آنان را ـ علیرغم اینکه تلاش شده بود با نوار چسب تغییر داده شوندـ برداشته بودند. خودروی مربوطه به نام سینانون ثبت شده بود. دو تفنگدار ممتاز از نیروی مقتدر سینانون به نامهای لانسکنتون و جو موزیکو دستگیر شدند و متعاقبا ادعا نمودند که هیچ رابطهای با توطئه ارتکاب به قتل مربوطه نداشتهاند.
یک ماه بعد از حمله مار زنگی، مأموران اعمال قانون با جواز جستجو، مدارک و نوارهای صوتی شامل موردی که چارلز ددریچ در خصوص «وکلای طماع» صحبت کرده بود که تلاش میکنند «خون سینانون را بمکند» را مصادره کردند. او گفته بود «ما با قوانین خاص خودمان بازی را ادامه خواهیم داد. من کاملا مایلم پای وکیل بخصوصی را بشکنم و پای زنش را هم بشکنم و دست بچه شان را هم قطع کنم. این راه خیلی مؤثر تری برای اطلاع رسانی خواهد بود… من واقعا گوش او را در شیشه الکل میخواهم. بله واقعا میخواهم.»