این دو گور موازی در مقر اروپایی فرقه مجاهدین برای کسی است یا برای کاری؟

خبرهای رسیده از مقر اروپایی فرقه مجاهدین (اُورسورواز) حاکی از این است که آنها در گورستان شخصی شان در این مقراقدام به حفر دو گورموازی درکنار هم کرده اند ؛حفر و تزئین و رسیدگی های خاص به این دو قبر تازه کنده شده برای اعضای مجاهدی که آن را دیده اند بسیار سئوال بر انگیز است. ولی مثل مابقی مسائل تشکیلاتی ؛در این مور نیز نه کسی جرأت پرسیدن دارد و نه بعد از مدتی که از این اقدام گذشته, کسی قصد توضیح دادن. مسئولین و رهبری این فرقه در مقابل کارها و سیاست ها و استراتژیهایشان معمولا به هیچ کس؛ حتی اعضای خود پاسخگو نیستند. فقط خط و سیاست ابلاغ میشود و همه باید با شور و شوق نشان دهند که با جان و دل پذیرا شده اند و انجام دهند ؛ همه اعضا هم بخوبی این را میدانند و به کار میگیرند؛ چیزی که سازمان با تحسین آن را تشکیلات منسجم میخواند ؛وامروز این دو قبر تازه کنده شده را هم شامل شده است ؛ اعضای مجاهد گرفتار در قلعه اُور در این باره با همدیگر هم صحبت نمیکنند ؛مگرپچ پچی توأم با ترس بین آنها که دور از چشم تشکیلات در یک خطا و گناه تشکیلاتی با هم رابطه دوستانه ای برقرار کرده اند. آنها از این دو گور تازه کنده شده میترسند و نگرانند ؛ ماهم میترسیم ونگرانیم؛ آنها میگویند نکند مثل داستان صلیب این گورها هم جرقه فرستادنمان به مرگ و نیستی باشد ؛ داستان صلیب که آنها میگویند اشاره به بحثی است که مسعود رجوی به اسم صلیب درزمان حمله صدام به کویت پیش برد بحثی که از همه مجاهدان میخواست صلیب خود را به دوش گرفته و به کام مرگ بروند؛ در نشست صلیب مسعود رجوی سیاهترین سرنوشت ممکن برای مجاهدین را تصویر کرد و گفت که ممکن است صدام حسین ما را وجه المصالحه کرده و تحویل جمهوری اسلامی بدهد.آنگاه همه ما را به صلیب خواهند کشید؛ با این شرایط حاضرید با من بمانید و بعد که همه طبق اجبار نشست ها همه پذیرفتند؛ گفت چنین نخواهد شد ولی از امروز؛ از شما که صلیب خود را برداشته اید انتظار دیگری دارم و باید تا این سقف جلو بروید و همانموقع هم همه حس میکردند که سازمان میخواهد به سیم آخر بزند و زد. فدا کردن اعضا برای حفظ موقعیت صدام و جنگ با مردم عراق ومقابله باقیام و انقلاب مردم عراق وهمراهی با حزب بعث صدام ویک پرونده سیاه. اما الان آیا این دو گور موازی نقش همان صلیب را دارد؟ وسیله ای برای تحریک اعضا و زدن به سیم آخر؟ آیا سازمان باز سیاهترین سرنوشت را برای خودش تصویر کرده و میخواهد دست به سیاهترین کار بزند؟ نگرانی و ترس و پچ پچ اعضا در این باره یک نگرانی عمیق و یک زنگ هشدار است کاش فرانسه کمی بر کارهای این گروه نظارت میداشت و جلوی خطر را قبل از وقوع میگرفت و امیدوارم که این گورها به سیم آخر زدن نباشد و آنطور که بعضی خوشبین تر ها فکر میکنند برای مرگ و میرهای ساده تشکیلاتی باشد, سرطانها و سکته ها و و سنکوب هایی دراثر فشارهای خفقان آور نشست ها و اجبارها و البته سرنوشت مبهم مسعود رجوی و بیماری مزمن مریم رجوی هم (طبق تجویز بیمارستان آمریکایی فرانسه سرطان ریه و یک بیماری خونی خطرناک). شاید دلایل خیلی خوبی برای حفر دو گور موازی باشد. من به شخصه امیدوارم که هیچکدام نباشد نه اعضا به کام مرگ فرستاده شوند؛ نه کسی از فشارسکته و یا خودکشی کند و نه شاهد فوت مسعود و مریم باشیم چرا که بعد از این همه سال بالاخره باید آنها روزی هم پاسخگو باشند. ما در این نگرانی با همه اعضای در بند شریکیم و از دولت فرانسه و شهردار اُور انتظار تحقیق داریم.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا