– تـــرس
دلیل ساده دیگری که افراد فرقهها را ترک نمیکنند، این است که آنها میترسند.
بسیاری از گروهها جداشدگان را تعقیب میکنند، آنها را تهدید میکنند، تنبیه میکنند، وآنها را بازداشت خانگی میکنند. اگر اعضا سعی نمایند جدا شوند، توسط فرقه بازداشت میشوند؛ اگر آنها این اشتباه را مرتکب شوند که به کسی بگویند که به فکر ترک گروه افتادهاند، از فعالیتهای گروه منع شده، منزوی و سپس تنبیه میشوند. آنها مورد انتقاد قرار میگیرند، روی صندلی داغ نشانده میشوند (یعنی بشدت در حضور جمع مورد مواخذه سنگین قرار میگیرند)، و در اغلب موارد نسبتا بسرعت متقاعد میشوند که بمانند. به عنوان عضو گروه، شما نسبت به چنین اتفاقاتی آگاه میشوید و جرات نمیکنید تا چنین سرنوشتی را برای خود رقم بزنید. بار دیگر، ترک گروه یک ایده غیر عملی به نظر میرسد. – احساس گناه به خاطر آلوده شدن
آخرین عاملی که درهای خروجی را میبندد، آلوده شدن عضو فرقه در فعالیتهای گروه است. ترک این مسأله دشوار است ـ برخی موارد به خاطراینکه هنوز بخشی از شما میخواهد باور کند کهاین کار به سرانجام خواهد رسید، و بعضی اوقات نیز به دلیلاینکه احساس شرم و گناه دارید. شما در فعالیتهایی شرکت داشته اید که در زندگی نرمال احتمالا هرگز تصور آن را هم نمیکردید ـ اعمالی که اخلاقا نادرست بوده و فعالیتهایی که هرگز باور نمیکردید که بتوانید به اجرا در آورده یا براحتی شاهد انجام آنها باشید. احساس چنین گناه و شرمی افراد را در فرقه نگاه میدارد.