تملق گویی و چاپلوسی یکی از ویژگیهای خاص در دستگاه تشکیلات مجاهدین است. تملق گویی از رجوی و پس از آن از مسئولین بالای آن بخصوص زنان سطح بالا یا بقول خودشان "شورای رهبری". البته این نکته جدیدی نیست این رسم همه دیکتاتورهای تاریخ بوده و هست. رسمی که همیشه می بایست از دیکتاتور بزرگ تملقگویی و چاپلوسی کرد تا خود را به بالا کشید و به او نزدیک کرد.
در دستگاه رجوی یک استثنا نیز وجود دارد و آن چاپلوسی از شورای رهبری رجوی نیز وجود دارد و آن هم بخاطر این است که رجوی زنان دربار خود را مثل خودش دوست داشت. و این از ویژگیهای زنبارگی رجوی نشات می گیرد. که آن خود جای بحث مفصل دارد.
چه در نشستهای خود رجوی و چه در نشستهایی که شورای رهبری او می گذاشتند هرکس به میزانی که می توانست تملقگویی بیشتری کند و از رجوی به میزان بیشتر و با کلمات قلمبه سلمبه و جدیدتری یاد کند نزدیکتر میشد و احساس می کرد که «با رهبری یگانه تر شده است».
در نشستهای «دیگ» که فحش و فحشکاری در آن صورت میگرفت و فرد سوژه که در تشکیلات نافرمانی کرده بود و از خواسته های تشکیلاتی فاصله گرفته بود را حسابی زیر ضرب می بردند، جا برای خود نشان دادن و نزدیکی به رهبری فراهم بود. چنان که افرادی که می خواستند خودشیرینی کنند و تملقگویی نسبت به رجوی، خود را به آب و آتش می زدند که حد و حساب نداشت.
یادم می آید نسرین که پادوی دربار رجوی بود و یک لمپن به تمام معنا بود و از بکار بردن هیچ کلامی فروگذار نمی کرد به همه می گفت «باید هر طور شده در نشستها موضعگیری کنید»، «نباید روی صندلی چسبید»، «حتی شده باید مثل مگس وز وز کنید ولی بهتر از این است که روی صندلی بنشینید و تکان نخورید» یعنی اصلا هدف این بود که افراد به تملق گویی و چاپلوسی کشانده شوند.