اشرف کانون استراتژی نبرد عبارتی است که رجوی ها بر پایه آن حضور نامشروع خود در عراق را توجیه می کردند. اما زمان جلوه دیگری از پلیدی رجوی ها را رو نمود و نشان داد که استراتژی هم مثل بقیه مقولات در دستگاه رجوی ها تنها وسیله ای برای تبلیغ و فریب است و اگر لازم باشد برای حفظ بقاء خود حاضرند آن را نیز روزانه تغییر بدهند.
آنها وقتی دیدند که دیگر امکان ماندن در اشرف نیست و علاوه بر ملت و دولت عراق، کشورهای دیگر همچون آمریکا نیز خواهان جمع شدن قرارگاه اشرف و خروج این فرقه از عراق هستند، در حالی که از یک سو همچون همیشه با تهدید به خونریزی قصد دارند حریف را از میدان بدر کنند، از سوی دیگر راه فراری برای روز مبادا باقی گذاشته و براحتی آب خوردن بیان کردند که راه حل هایی را ارائه داده اند که در این راه حل ها حتی صحبت از خروج از اشرف هم هست!!!
در قسمتی از یک نامه که از طرف یک تشکل خود ساخته شان بنام « کمیته بین المللی در جستجوی عدالت » خطاب به خانم کلینتون نوشته شده چنین آمده است: « در عین حال رهبری کمپ ۶ طرح آلترناتیو را به باتلر ارائه دادند. این طرحها طیفی از راه حلها ـ از حفاظت تحت نظر ملل متحد در اشرف تا انتقال به محل دیگر تحت حفاظت مستقیم آمریکا تا انتقال موقت به کشورهای همسایه و تا انتقال جمعی و تحت نظر به آمریکا تا یافتن کشور ثالث دیگر ـ را در بر میگیرد…. خانم مژگان پارسایی از طرف ساکنین اشرف در نامهیی به تاریخ ۱۶ ژوئیه ۲۰۱۱ به آقای باتلر،… پلانهای ششگانه را یک بار دیگر به سفیر باتلر ارائه کرد.»
نگاهی به برخی موضع گیری های پیشین این فرقه، چرخش 180 درجه ای آنان در سر این بزنگاه را نشان می دهد (کاری که به آن عادت دارند). در اینجا برخی از موضع گیری ها و القابی که به اشرف داده اند را بیان می کنیم:
1- در دی ماه 1388 رجوی پیامی را منتشر نمود که عنوان آن « استراتژی قیام و سرنگونی اشرف کانون استراتژیکی نبرد، نقدینه بزرگ…» بود.
2- رجوی در تاریخ 7 بهمن 1387 گفته بود " کوه ها بجنبند، اشرف نخواهد جنبید" و اگر " اشرف بایستد تمام جهان بپا خواهد خواست"
3- در 25 بهمن 1389 در سایت فرقه مقاله ای با عنوان « اشرف کانون استراتژیک نبرد » درج گردید که در آن از اشرف به عنوان شیشه عمر جمهوری اسلامی ایران سخن به میان آمده است!!!
4- در تاریخ 13 اردیبهشت 1390 مسئول اول فرقه (صدیقه حسینی) در مصاحبه ای تلفنی با روزنامه الریاض عربستان، اشرف را سدی بشمرد که مانع از تسلط ایران به عراق می شود: « صدیقه حسینی درباره دخالتهای ایران درعراق به الریاض گفت هدف از فشار بر روی مجاهدین خلق یک چیز است: از میان برداشتن مانعی که در برابرش برای تسلط بر عراق وجود دارد…»
5- پیام رجوی در تاریخ 11 بهمن 1389: « اشرف میایستد و دنیایی را به ایستادگی برمیانگیزد.»
6- مریم قجر در اردیبهشت 1390 چنین گفت « شیشه عمر این رژیم در اشرف است »
7- سخنرانی مریم قجر در پاریس، خرداد 1390: « شهر شرف و آرزوها، مشعل دار و چراغ راهنما در نبرد مردم ایران »
سوال این است که اگر اشرف همان وزنی که رجوی ها مدعی هستند را برای آنان دارد پس عقب نشینی از آن معنایی غیر از پذیرش نابودی ندارد و چرا چنین بهایی به آن داده و به قیمت خونریزی و تباهی عمر اسیران اشرف این ریاکاری را پیش بردند؟
این همان بن بست مرگی است که سالها رجوی ها در آن گرفتار هستند. به تاکتیک جدید رجوی ها از هر منظری که نگاه کنیم چند نکته در آن برجسته است:
اولا « رجوی ها به هیچ اصولی پایبند نیستند » و فقط به فکر منافع مقطعی می باشند.
ثانیا باید با فضاحت هرچه تمامتر شکست استراتژیکی را اعلام نموده و تلویحا بپذیرند که با آنکه می شد از عراق خارج شد، در تمام این سالیان با پافشاری بر ماندن در عراق و اشرف، مشغول فریب افکار عمومی و بازی با جان و مال و ناموس دیگران بوده اند.