آرش رضایی: مریم دقیقا عبارت بیشتر از همه حال می کنیم را بکار برد؟
قادر رحمانی: بله دقیقا عبارت ما دوست داریم بیشتر از همه حال کنیم را بکار برد و افزود ولی شرایط ما اینطوری ایجاب میکند که در حال حاضر باید بهای مبارزه را بپردازیم دقیقا این حرفها را زد بعد آشش هی شور شد شور شد کسی که
می خواست بیشتر از تمام دنیا حال کند بحث علی الدوام را پیش کشید. که استاد این بحث جناب مهدی ابریشمچی بود او به اصطلاح استاد چنین بحثهایی بود موضوع بحث چه بود؟ کسی که که تا سرنگونی پیش رفته است تا بعد از سرنگونی هم به اصطلاح متوقف نمی شود و در راه انقلاب ادامه میدهد خب چنین وضعیتی که سازمان برای افراد پیش می آورد آنهایی که در ایران ازدواج کرده بودند بعد از نشست به من گفتند به کوری چشم مهدی ابریشمچی و بحث علی الداوم و مریم رجوی من ازدواج کردم و تمام شد دیگر علی الدوام چه صیغه ای است؟!
سعید باقری دربندی: مسئولین سازمان بحث سوراخ کردن انقلاب را هم پیش کشیدند!!
قادر رحمانی: بله، به قول معروف افراد معترض، انقلاب (ایدئولوژیک) را سوراخ کردند!! در واقع مسئولین سازمان ترفند خاصی را بعد از هر بحث و نشست بکار میبردند در یک سر فصلی بعد از طرح بحث برای مثال خانم مرضیه نظرش را می گوید بعد سعید و یا ناصر حرف میزنند و مسئولین می گفتند گزارش کتبی بنویسید و جمعبندی از گزارش های افراد می کردند و بعد کلمه یا اصطلاحی را ابداع می کردند و نتیجه گیری می کردند که به غیر از بحث علی الدوام دیگر هیچ راه حلی جواب نمی دهد؟!! بعد به گذشته استناد میکردند و می گفتند ما آن موقعی که در مناسبات و تشکیلات انقلاب کردیم خاطرنشان کردیم هر کسی انقلاب نکند نخواهد توانست پای مبارزه بماند و حال هر کسی بحث علی الدوام را نپذیرد پای مبارزه لنگ خواهد زد و بعد در هر بندی این موضوع را پیش می کشیدند.
سعید باقری دربندی: کاملا حرف آقای رحمانی را می پذیرم بحث علی الدوام خیلی طول کشید مسئولین اشرف سعی داشتند هر طوری شده بچه ها را وادار کنند بحث را بپذیرند و اعتراض نکنند و یا متناقض نباشند.
ناصر سید بابایی: هر بندی در بحث به میان می کشیدند طوری مسئولین سازمان بیان میکردند که همه مجبور شوند با این بند کنار بیایند و اگر بحث را نمی پذیرفتند در جمع تحقیر می شدند بشدت تحت فشار قرار می گرفتند و حتی برخی را شکنجه نیز می کردند و تهدید می شدند که زندان ابوغریب در انتظارشان خواهد بود. به این شکل نفرات مجبور بودند بحث را بپذیرند. آرش رضایی: آقای رحمانی گفتند اگر کسی اعتراض میکرد برای خاموش کردن اعتراض وی از شیوه های روانی استفاده میکردند از شکنجه روحی و فرد را تحت فشار روانی قرار می دادند فرد تحت فشار قرار گرفته شده دچار استرس و اضطراب میشد در نهایت جا میزد. اما مایلم درباره شیوه های برخورد روانی با افراد معترض و منتقد در درون مناسبات مجاهدین بحث کنیم. ناصر سید بابایی: شیوه روانی برای تحت فشار گذاشتن افراد متعدد بود برای مثال از صبح که کار روزمره شروع میشد با نفر خیلی کار نداشتند تا اینکه مدتی بعد او را دوباره به نشست می بردند طی روزها و ساعتها آن قدر نفر را تحت فشار قرار می دادند که او برای اینکه از این همه فشار رهایی یابد ظاهرا بحث را می پذیرفت و می گفت شما راست می گویید من ضعف داشتم. آرش رضایی: موارد متعددی بود برای مثال اگر فردی در رابطه با حریم رهبری دچار تناقض میشد سخت تحت فشار قرار می گرفت با استفاده از شیوه های روانی مخرب افراد معترض و متناقض را تا مرز جنون و دیوانگی می بردند تا افراد به نقطه ای برسند که بگویند اشتباه کردیم شاید از این همه فشار نجات پیدا کنند و درس عبرتی باشند برای سایر نیروهای سازمان تا از خطوط قرمز عبور نکنند. خب اینها نکات تلخی است که جهت روشنگری و نقد شیوه های فاشیستی مسئولین مجاهدین در برخورد با نیروهای تشکیلاتی منتقد و معترض قابل بحث است.
سعید باقری دربندی: یکی از همین افراد جواد فیروزمند بود او را خیلی تحت فشار روانی قرار دادند و اذیتش کردند. قادر رحمانی: ببینید مثالی میزنم من در یکی از نشست های عمومی بلند میشوم و تناقضی غیر از تناقضات معمول بیان میکنم چه اتفاقی می افتد؟ چه برخوردی مسئولین سازمان با من خواهند کرد؟ اولین کاری که می کنند اینکه جای مرا تغییر میدهند یا به فرض من مسئول ده نفر در نشست عملیات جاری هستم همیشه در نشست عرف بود به نفرات حاضر در نشست بگویم گزارش انتقاد های خود را از همدیگر بخوانید این روال معمول بود ولی بعدا ریتم را عوض میکنم چون به من گفتند برای مثال سعید درفلان نشست چنین تناقضی را گفته است خب ریتم برخورد را عوض میکنم بچه ها صفر صفر و به سعید می گویم گزارش خودت را آخر از همه بخوان. نوبت سعید میرسد سعید گزارش را بخوان. همه به همدیگر نگاه میکنند سعید گزارشش را می خواند وقتی تمام شد ابتدا سعید زیر تیغ از سوی من میرود. سعید بهتر است ذهنت را گل بگیری!! تو عرضه ی حضور در میان مجاهدین را نداری؟ شعیه سپاه پاسداران هستی؟!! و بعد بچه ها با اشاره من به سعید یورش میبرند و دشنام و فحش نثار او می کنند. این رفتار و طرز برخورد برای چند روز مداوم ادامه می یابد افراد در نشست به تحریک من که مسئول نشست هستم و بیشتر برای تملق و چاپلوسی مدام سعید را زیر دشنام قرار می دهند به او می گویند سعید تو بریده ای!! این یکی از شیوه روانی و کثیف سازمان است که برای تحت فشار قرار دادن نفرات در اشرف بکار میبرند تا جایی که فرد به خود می گوید خدایا چکار کنم از این مخمصه و برزخ نجات پیدا کنم؟ چند روز پی در پی این برخورد زننده ادامه دارد سعید سوژه شده است بعد از آن در بحث اجرایی یا نشست های دیگر مثل غسل هفتگی یا عملیات جاری سعید آرام آرام انتقادش را کم میکند و از تناقض هایش در جمع سخن نمی گوید و اگر بار دیگر از تناقض های ذهنی اش در نشست ها حرف بزند افراد به او هجوم خواهند آورد و در برابر همه کتک خواهد خورد این جوری شخصیت سعید کاملا له شده است. این یک نمونه اش بود که شرح دادم.
ادامه دارد…
مکان گفتگو: دفتر انجمن نجات آذربایجانغربی
تنظیم از آرش رضایی