آقای مسعود رجوی، رهبر ایدئولوژیک و عقیدتی سازمان مجاهدین خلق، رهبر کاریزماتیک فرقه! سالهاست که با دروغ و سرپوش گذاشتن روی بحرانهای داخلی تشکیلات خودت و بازی با کلمات سیاسی و سوء استفاده از احساسات پاک چند هزار نفر جوان که البته الآن همه سفید مو شدند را از این شاخه به آن شاخه می پرانی و وعده " سرنگونی" و "سال آخر" میدهی و روی خون بیگناهان موج سواری می کنی.
اغلب بچه های داخل اشرف انتظار ذره ای مردانگی و یک انتقاد بسیار کوچک از تو دارند، آقای مسعود رجوی شما که اینهمه دم از "انتقاد" و "انتقاد از خود" میزدی و اصلی ترین اصل تشکیلات خود را "عملیات جاری" می نامیدی، پس چرا خودت وارد گود عملیات جاری نمی شوی، فکر نمی کنم معصوم از گناه باشی و دامنت از همه ما رنگین تر و خونین تر است و ای بسا که از آن سر طیف یعنی اوج ناپاکی و انتهای طیف رذالت و پستی در حال سقوط هستی، عمر همه ما را تلف کردی، گفتیم، اشکالی ندارد، جوانی مان را به باد دادی، گفتیم فدای خلق قهرمان، داغ حسرت پدر بودن و مادر بودن را به دل خیلی از ماها نشاندی گفتیم: نسل ما نسل فداست! و… اما ما به صفت اشرفی ها تنها و تنها آرزویمان خروج موفق از فرقه تو و راه یافتن به دنیای آزاد است، درست است که سنی از همه مان گذشته ولی بقول قدما: ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است! فقط یک انتقاد کوچولو از خودت بکن، میدانم عادت باین چیزها نداری تا کی می خواهی کوتوله و عقب مانده بمانی، هرروز که چشم خود را در قرارگاه باز می کنیم بامید شنیدن پیامی از تو هستیم که با حرفهای قبلی ات کمی فرق کند و از روزمره گی و یکنواختی رها شویم. اما سالهاست که باین امید پیر و فرتوت شدیم. فرقه جهنمی و ایدئولوژی قرون وسطایی تو و مریم جوانی ما را در بیابانهای گرم و سوزان عراق تلف کرد. علی الحساب " خلق قهرمان" را ولش کن و کمی آزادی به ما بده تا سرنوشت خود را رقم بزنیم مطمئناً خلق قهرمان هم فکری بحال خودش می کند. ما در اشرف پوسیدیم و فریاد رسی نیست!
محمدرضا مبین