سایت وزارت امور خارجه آمریکا در تاریخ هفتم فوریه 2012 جدیدترین لیست سازمانهای تروریستی را منتشر نمود.
طبق این لیست سازمان مجاهدین و ارتش آزادیبخش ملی همچنان بعنوان یک تشکیلات تروریستی در لیست وزارت امور خارجه ابقا شدند.
این گزارش که بتاریخ 27 ژانویه امسال تنظیم شده است، شاید مهر پایانی بر تمامی ادعاهای دموکراتیک مآبانه تشکیلات مجاهدین از یک سو و به اتمام رسیدن تاریخ مصرف چنین تشکیلات فرقه ای از سوی دیگر توسط آمریکا باشد.
مجاهدینی که بعد از صدام بیشتر از همه طرف حسابهایش در خدمت اطلاعاتی آمریکا و بویژه ارتش این کشور در خاک عراق بود نیز تاکنون کمکی به حال آنها نکرد.
مجاهدین که کمی پیشتر، در سوم فوریه (14 بهمن 90) با آب و تاب فراوان خبر برگزاری کنفرانس در کنگره آمریکا و حمایت تعدادی از نمایندگان کنگره از مجاهدین را تحت عنوان "تضمین عدالت و حفاظت برای ساکنان اشرف" از سیمای آزادی پخش میکردند شاید کمتر به این موضوع فکر میکردند که چند روز بعد از آن وزارت خارجه آمریکا آنها را همچنان بعنوان یک گروه تروریستی در لیست گروههای تروریستی نگه دارد.
و باز به همین دلیل است که همسویی با سیاست های آمریکا، کشورهای اروپائی و اسرائیل علیه ایران مثل تحریم های نفتی و مالی و یا در رابطه با بحرانهای بین المللی و منطقه ای مثل همسویی با آمریکا علیه کشور سوریه، عدم انعکاس اخبار مربوط به خیزش مردمی در کشورهای منطقه که حاکمان آنها حافظ منافع آمریکا هستند و… از جمله رفتارهای ناهنجار مجاهدین را شکل میدهد.
ولی در فراسوی تمامی ترفند های سیاسی مجاهدین، آنچه که خود را به وضوح بر مجاهدین تحمیل میکند واقعیت های انکارناپذیری است که مجاهدین سعی دارند چشم بر آنها بپوشند و علیرغم انبوه خطا در راهی که رفته اند بازهم آنرا ادامه دهند و فرایند آن چیزی نیست جز اینکه: به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، امروز دانیل فراید، مشاور ویژه وزارت خارجه آمریکا در امور کمپ اشرف اعلام کرد: زمان آن فرا رسیده که مجاهدین خلق تصمیم بگیرند از پادگان اشرف به کمپ لیبرتی بروند.
به گفته وی دولت آمریکا از جابهجایی صلحطلبانه و موقت آنها در کمپ لیبرتی، سپس باز اسکان دائم و نهایی ساکنین کمپ اشرف در ایران یا کشورهای ثالث استقبال و حمایت میکند.
بدین ترتیب ابقا در لیست گروههای تروریستی آمریکا از یک سو و موضع گیری صریح آمریکا در رابطه با تخلیه قرارگاه اشرف از سوی دیگر آب پاکی بر تمامی فریبکاریهای سیاسی مجاهدین ریخت و آنها را علیرغم سه دهه آویختن به دامن صدام و آمریکا خار و بی مقدار کرد.
واقعیت این است که مجاهدین هیچگاه یک تشکیلات دموکراتیک نبوده و نیستند. خشونت ورزی و تروریسم، تقویت رفتارهای فرقه ای و فرد پرستانه ی درون تشکیلاتی، پایبند نبودن به اصول و اخلاق سیاسی، لاجرم راهی جز تمکین به بیگانگان در پیش پای آنها باقی نگذاشت و صد البته رفتارهای گذشته مجاهدین و مناسبات درون تشکیلاتی آنها هرگز از چشم تیز بین طرف حسابهای خارجی مجاهدین هم بدور نبود.
مجاهدین تلاش میکنند برای رهایی از بن بستی که محصول سی و چند سال انحراف از خط مشی بنیانگذاران این سازمان است، با آویختن به دامن آمریکا بعنوان آخرین راه حل و به شیوه های مشمئز کننده و غیر اخلاقی مشکل خود را حل کنند. چیزی که شاید در تاریخ معاصر ایران بی سابقه باشد که گروهی تا این حد مرزهای انحطاط را در هم نوردیده و حاضر باشد برای بقای خود که تنها راه در شرایط فعلی، جلب حمایت آمریکا از آنهاست، دست به هرکاری بزند.
در ضمن یادآوری این موضوع هم به مجاهدین ضروری است که اگر امروز آنها صدها هزار دلار برای بدست آوردن حمایت غرب و خروج از لیست تروریستی آمریکا هزینه میکنند باید بدانند که هنوز هم از منابع نامشروعی بهره میگیرند که در اساس متعلق به ملت عراق است که در زمان حاکمیت صدام به مجاهدین اختصاص می یافت و آنها هم با خارج کردن دلارهای اهدایی صدام و سرمایه گذاری در اروپا و آمریکا چه از طرق قانونی و غیر قانونی توانسته اند به بقای خود ادامه دهند.
مجاهدین در بین تمامی آحاد مردم ایران و گروههای سیاسی بواسطه عملکردشان در گذشته به نماد خشونت و ترور تبدیل شده اند و بنابراین کمترین حمایت از چنین گروهی کافی است تا مخاطب را به یاد خشونت های بی حد و مرز تشکیلات فرقه ای مجاهدین هم در داخل ایران و هم در مرزهای ایران و عراق در زمان حضور آنها در خاک عراق بیندازد.
بنابراین دیوار بی اعتمادی بین مردم ایران و گروههای سیاسی با مجاهدین چنان قطور و بالاست که هیچگونه راه بازگشتی برای تشکیلات مجاهدین باقی نمی گذارد.
مجاهدین بدلیل تکیه بر حمایت بیگانگان و نداشتن هیچگونه مرزی با دشمنان مردم ایران، تشکیلاتی نامشروع به حساب می آیند و طبیعتا مردم هم نمی توانند سرنوشت خود را با خشونت و وابستگی پیوند دهند. مگر آنکه آنها در نقطه ای بخواهند بر تمامی اعمال گذشته شان خط بطلان کشیده و آن را با شجاعت و شهامت تمام به نقد بکشند تا شاید بتوانند راهی به باریکی مو به سوی مردم، بسوی تعامل و گفتمان عقلانی و منطقی باز کنند و البته شاخص چنین حرکت و حُسن نیتی هم در قدم اول رها کردن کسانی است که هم اکنون در قرارگاه اشرف و بعنوان گروگان در دستان رجوی دست و پا می زنند تا شاید مجاهدین را از مرگ محتوم ایدئولوژیکی که در چند قدمی آنهاست نجات دهد.