دیروز در برنامه گفتگوی سیاسی سیمای آزادی دو تن از اعضای به اصطلاح شورای ملی مقاومت آقایان منوچهر هزارخانی و محمد رضا روحانی در تحلیل و بررسی طیف بندی ها و گرایش های مختلف در نظام سیاسی ایران به شکلی سطحی و خام سخنانی را طرح کردند که نشان روشنی از فقر دانش، کمبود آگاهی سیاسی و نبود هوشمندی و واقع بینی در رابطه با مناسبات درونی حاکم بر نظام سیاسی و تحولات اجتماعی جامعه ایران بود.
واقعا جای تاسف است که نظریه پردازان سیاسی مجاهدین تا این حد از کمبود دانش سیاسی و آکادمیک در رنج باشند و در حوزه ی تئوری پردازی و تحلیل رویدادهای اجتماعی و سیاسی حتی در بکارگیری چند عبارت منطقی عاجز و ناتوان بمانند.
هر گاه صحبت از نظام سیاسی به میان می آید عبارت از ساختارها و تشکیلاتی ست که در قالب یک مجموعه قرار دارند و هریک کارکردها و وظایف خاص خود را دارند و هر گاه یک نظام سیاسی نتواند نقش موثر و تعیین کننده ای در حیات و پویایی خویش بازی کند و ساختارهای ضروری را ایجاد و یا تقویت نماید چنین نظامی بدون تردید به سوی بیگانگان گرایش پیدا خواهد کرد همانند رژیم شاهنشاهی که به دلیل تعارضات ذاتی در نظام سیاسی و بیگانگی آن از متن مردم، فاقد پایگاه توده ای بوده و سرانجام در بعد از کودتای انگلیسی – امریکایی علیه دکتر محمد مصدق مبدل به یک رژیم کاملا وابسته به امپریالیسم امریکا شد و جامعه ایران تبدیل شد به بازار مصرف پر رونقی برای تولیدات کالاهای مصرفی و نظامی سیستم سرمایه داری جهانی. حال وقتی آقای منوچهر هزارخانی و محمد رضا روحانی با تحلیل های آبکی و کودکانه (البته به زعم خودشان تحلیل سیاسی) با آوردن چند مثال در حالی که ژست یک نظریه پرداز و تحلیلگر سیاسی را نیز به خود گرفته اند از تعارضات درونی و نابودکننده رژیم ایران حرف می زنند شاید فراموش کرده اند که چنین تحلیل هایی را رهبر عقیدتی مجاهدین از سال 60 و طی سی سال مدام برای آنها و سایر کادرهای تشکیلاتی مجاهدین طی نشست های متعدد و طولانی با آب و تاب فریاد زده است ولی هرگز در حوزه تحولات سیاسی و اجتماعی درستی آن به اثبات نرسیده و حال شاهدیم که پس از سی سال علیرغم وابستگی کامل مجاهدین به بیگانگان و بدترین دشمنان ملت ایران و جاسوسی و پادوئی برای سرویس های مخفی ریز و درشت کشورهای منطقه و غرب، این مجاهدین است که به شکلی سخیف مورد بهره برداری بیگانگان قرار گرفت و حال در انزوای کامل قرار دارد و در حال تلاشی و فروپاشی همیشگی ست و نظام سیاسی ایران در حوزه معادلات جهانی و بین المللی علیرغم همه ی فشارهای وارده از سوی نظام سلطه و امرپالیسم جهانی یکی از بازیگران سیاسی و کلیدی به رسمیت شناخته شده در صحنه جهانی است و طرف گفتگو و مذاکره ی قدرتهای بزرگ منطقه ای و بین المللی می باشد.
منوچهر هزارخانی و محمد رضا روحانی حتی اگر حرفی برای گفتن نداشته باشند قابل درک است که میبایست در سیمای به اصطلاح آزادی به تحلیل های آبکی بپردازند و خیال کنند که یک نظریه پرداز هستند آنان باید از مجاهدین آویزان شوند و به افسانه پردازی مشغول باشند زیرا حقوق بگیر رهبر عقیدتی مجاهدین هستند و اگر برای یک ماه حقوق آنها قطع شود زندگی برای آن دو در کشورهای غربی با تورم و شرایط بد اقتصادی که پدید آمده است بی شک سخت و سهمگین خواهد بود چون این یک واقعیت است که بدون حمایت مالی مجاهدین آن دو نه توان اداره زندگی خود را دارند و نه می توانند برای امرار معاش خود در این وانفسای رشد روز افزون آمار بیکاری در غرب، کاری برای خود پیدا کنند.
آرش رضایی