خبرهای رسیده از” اورسورواز” و محل استقرار خانم مریم رجوی حاکی از این است که این روزها یک گربه بد صدا و زشت مونس و همدم خانم رجوی شده است , این موضوع عامل برخی تنش ها هم در اورسوراز شده است , مسئولین این مفر که مناسبات آن بصورت فرقه ای و کاملا تحت کنترل است ,هیچ گونه بی احترامی یا مسخره کردن این گربه از سوی اعضا را برنمی تابند , البته همیشه در سازمان نگه داشتن و دلبستن به هر نوع حیوان خانگی از گربه و سگ و حتی پرنده نیز ممنوع بوده است و به زعم رهبری این فرقه هر نوع ابراز عشق و عاطفه جز به رهبری کاری خطا و نابخشودنی است , ولی همانند ممنوعیت ازدواج این موضوع فقط برای اعضا ی سازمان است و نه رهبری آن. این گربه همه جا حتی در نشست ها ی داخلی با خانم رجوی همراه است و آزادانه در مقر جولان میدهد.حتی چندین بار هم در نشست ها بصورت ها مختلف مطرح شده. حالا با این همه تنش معلوم نیست چرا خانم رجوی دل به این گربه داده است و آن را عزیز کرده “اور” ومونس و همراه خودش کرده است , شاید دوری و مفقود بودن بیش از حد مسعود یا مهرمادری باشد ویا حس غریبی باشد که همه زنان جادوگر قصه ها گربه زشتی همراه دارند.شاید هم تمرین گربه رقصانی را با این حیوان زبان بسته انجام میدهد چیزی که در داستان تخلیه اشرف زیاد بکارش میاید. دلیل اینکار بدون شک حیوان دوستی خانم رجوی نیست چرا که به دستور همین خانم در قرارگاه حبیب مجاهدین واقع در نزدیکی بصره در یک هفته همه سگ ها و گربه های قرارگاه را جمع کرده و درگونی ریخته و گره زده و با بستن به بلوکهای سیمانی به دجله انداختند , جرم آنها این بود که سهم مسعود رجوی را از عشق و علاقه اعضا ربوده بودند و اعضای فرقه که میباست تمام علاقه ووجود خود را به رهبری تقدیم میکردند حالا با غذا دادن به این حیوانات و محبت به آنها و دست کشیدن بر سرشان عملا بخشی از علاقه خود را نثار کرده بودند.همه آن حیوانات , حتی توله های چند روزه آنها به دستور خانم رجوی به طرز فجیعی کشته شدند , البته کار این کشتار هم به کسانی سپرده شد که نقش زندانبانی و شکنجه و کتک زدن ناراضیان را هم بعهده داشتند. با اینهمه نگهداری یک گربه زشت و بدصدا و دلیل اینکار توسط خانم رجوی میتواند امری کاملا شخصی باشد ولی این انتظار که همه اعضا هم بایست چنین اجازه ای را داشته باشند انتظار زیادی نیست , اعضایی که چه در فرانسه و در مقر اورسوراز و چه در عراق و در کمپ اشرف یا کمپ ترانزیت به شدت محدود شده اند و اجازه هیچ ابراز احساسات غیر تشکیلاتی را ندارند , نمیتوانند خانواده هایشان را ببینند ,نامه بنویسند , عکسهای یادگاری را نگاه دارند و حتی به خاطراتشان فکر کنند و خواب ببینند. به امید رهایی تک تکشان و محاکمه و مجازات آمران وعاملان این اسارت ذهنی و جسمی و هزاران قتل و کشتار و شکنجه.