رجوی در نشست های عمومی که در سالن اجتماعات پادگان اشرف برگزار می کرد برای روحیه دادن به ما بالای سن سالن در حالی که چوب سیگار و چوب اشاره در دست داشت با توهمی که داشت می گفت شما آماده شوید این بار می رویم چه رفتنی. به کجا! خدا می داند. رجوی در دستگاه خودش یک دیوانه به تمام معناست فقط حرف خودش را قبول دارد هیچ کس را در دستگاه خودش نمی پذیرد البته ناگفته نماند رجوی سالهاست قُمپُز در می کند و برای همگان روشن شده است طبل توخالیست که هیچ وقت صدا از آن در نمی آید. در جنگ اخیر ائتلاف به عینه دیدیم رجوی شمشیر پلاستیکی خودش را قلاف کرد به خارجه پناه برد فرمانده کل ارتش آزادی بخش را در یابید که در حال حاضر در سوراخ موش خودش را مخفی کرده و گاه گاهی عربده ای می کشد آنهم در راستای منافع خودش که از غافله عقب نماند. ماهیت این عربده کش بعد از سرنگونی پدر خوانده اش (صدام) کاملا روشن شد که طی این سالها همش خالی بندی می کرد و سر ما شیره می مالید. در آن زمان وقتی وارد سالن نشست می شد آنقدر با توهم راه می رفت که انگار مالک کل دنیاست زمان چگونه شاخ او را شکست و در بحرانی آن را قرار داده که نه راه پیش دارد و نه راه پس. می رویم چه رفتنی منظور رجوی این بود دست مریم قجر و یک سری زنها که به عقد خود در آورده را بگیرد و فلنگ را ببندد. آدم پستی مثل رجوی در دنیا نمی توان پیدا کرد.