تفاوت شعار و عمل فرقه مجاهدین خلق هر روز بیشتر میشود , رابطه معکوس ورشکستگی با این تفاوت, حاکی از این است که مجاهدین نمیتوانند اوضاع جدیدِ حاکم بر خودشان را درک و با آن منطبق شوند. شعار جنگ جنگ و مبارزه مسلحانه بدون الزامات و شرایط و حتی حالِ جنگ, امروزه دیگر تمسخر آمیز است , شعار حمایت مردمی بدون هیچ جاپایی در ایران و شعار یگانه اپوزسیون بودن بدون هیچ اعتباری مجاهدین را نه تنها در ایران و عراق که در دنیا ایزوله کرده است. این فرقه سالیان است که مدعی است یگانه اپوزسیون و جانشین بی بدیل جمهوری اسلامی است , اما نه در اپوزسیون بازی و اپوزسیون سازی غرب شرکت داده میشود و نه حتی خودتمایل به بازی کردن نقش اپوزسیون را دارد ,سازمان مجاهدین از همان سالهای اولیه انقلاب و جریان سعادتی نشان داد که بجای تلاش برای مطالبات حقوق مردم و یا انتقاد از دستگاههای اجرایی یا ارائه پیشنهاد برای بهبود وضعیت رفاهی و اجتماعی و سیاسی مردم , بیشتر به زدو بندهای سیاسی و فروش اطلاعات و کسب حمایت خارجی علاقه دارد , برای مجاهدین خریدار زیاد مهم نبوده و نیست, شوروی سابق یا عراق سابق و یا اسرائیل و آمریکا و عربستان فعلی. البته جاسوس بازی و پرونده سازی برای منتقدانش را هم باید به حساب همین خصلت گذاشت. این شیوه عمل بدون هیچ تغییر و رشدی در کارائی و اجرا ازهمان زمان که سعادتی از طرف سازمان پرونده سر لشکر مقربی به ولادیمیر فنسینکو تحویل داد ,تا امروز ادامه دارد.البته با کاهش منابع جاسوسی, مثلا در آن زمان سعادتی در دادستانی انقلاب کار میکرد و مجاهدین هم با حمله به ارگانهای ساواک و پلیس مقدار زیادی اسناد دزدیده بودند و بدون اینکه به مردم ارائه دهند برای ارائه خدمات جاسوسی مخفی نگاه داشته بودند , همچنین در زمان صدام هم مجاهدین اطلاعاتی از شهرها پناهگاههای ایران و اماکن حساس و مهم داشتند و بلد بودنِ زبان فارسی هم به آنها در ارائه خدمات جاسوسی کمک میکرد , در اولین دوره افشاگری در باره پیشرفت های هسته ای ایران هم اطلاعات اسرائیل به آنها کمک کرد اما امروز آنها مانده اند و مقداری خبر از روزنامه های رسمی و تخلیه تلفنی که دیگر کارائی خود را از دست داده به اضافه فریب اطلاعاتی و کمی تخیل. مجاهدین باید قبول کنند با این دست مایه اندک , مزدوریا جاسوس و خبرچین خوبی هم نخواهند بود. قطعا اجرای ترور و انفجار بعنوان عامل و نه طراح هم نمیتواند به رزومه سازمان افزوده شود , چرا که نه امکان تبلیغ روی آن دارد و نه حتی از نظر درون گروهی میتواند کمک کننده باشد. سازمانی که نه اپوزسیون است و نه توان مزدوری دارد و نه دیگر به بازی گرفته میشود آیا در روزهای آتی خواهد توانست با عوض کردن رویکرد و شیوه کار خود وارد فاز یا دوران دیگری شود؟ یادمان هست در زمانی که سازمان در ایران توان هر روز یک عملیات و انفجار را از دست داد و کادرهای عملیاتی اش دستگیر شده وخانه های تیمی لو رفتند وبسیاری از اعضا به مصاحبه و نقد عملکرد سازمان مشغول شدند , سازمان برای نجات خود از این ورطه فاز عوض کرد و با رفتن به عراق و مزدوری برای صدام حسین خود را“ ارتش آزادیبخش نوین“ و این کار را“ استراتژی جنگ آزادیبخش نوین“ نامید. سازمان سعی کرد این پس رفت و حقارت را با بکار بردن کلمه ” نوین ” بپوشاند, اما در عمل راه مرتجع شدن هر چه بیشتر و تبدیل شدن به فرقه را با سرعت بیشتری پیمود. اما آیا در این شرایط هم میتواند با واژه های” مزدوری نوین” یا “خبرچینی پست مدرنیسم ” این فضاحت را بپوشاند؟ تغییر فاز و یا دوران برای مجاهدین چه خواهد بود؟ آیا به دامان شیوخ ضد ایرانی عرب خواهند افتاد یا با بیرون آمدن از لیست دفتر و انجمن در اروپا و آمریکا باز خواهد کرد؟ البته سازمان سالهاست که از لیست تروریستی اروپا بیرون آمده اما همچنان از فرط تنفر ایرانیان خارج کشور و نیز احتیاط سازمانهای امنیت و پلیس کشورهای اروپایی توان گشودن دفتر وانجمن رادر این کشورها نداشته اند , باید منتظر ماند و حقارت جدید سازمان و توجیه این حقارت را دید و شنید. ولی پیشاپیش میتوان راندن این فرقه را با تلاشهای همه کنشگران و فعالان سیاسی و حقوق بشری وخانواده های اسرا و نیز جداشدگان , به فاز یا دوران جدید را تبریک گفت.