اینجانب عبد الکریم ابراهیمی متولد سال 1346 در ایلام بعد از 24 سال اسارت در فرقۀ ضد ایرانی رجوی سر انجام بعد از انتقال از اشرف به لیبرتی با سری دوم توانستم روز 8 شهریور ماه 91 در حالیکه افراد پستهای امنیتی رجوی به شدت تعقیب و دنبالم می کردند با دویدن به سرعت به طرف پاسگاه پلیس عراق موانع ایجاد شده توسط فرقۀ رجوی در کمپ لیبرتی برای جلوگیری از فرار افراد را پشت سر گذاشته و خودم را به پاسگاه پلیس عراق در این کمپ رساندم.
پیش از آن در قرارگاه اشرف بارها درخواست خروج داده بودم ولی نه تنها پذیرفته نشده بود بلکه به علت آن مورد شکنجۀ روانی و انواع توهینها و تحقیرها توسط مسئولین فرقه قرار گرفتم.
در سال 73 که 5 سال بود در سازمان بودم همراه عدۀ زیادی از افراد پیوسته به فرقۀ رجوی در پادگان اشرف توسط مسئولین این فرقه به بهانۀ عدم اعتماد تشکیلاتی دستگیر و در زندان این پادگان مورد انواع شکنجه ها قرار گرفتیم. خودم شاهد شکنجه های وحشیانۀ جسمی و روحی افراد زندانی در آنجا به دست مسئولین سازمان بودم از جمله یکی از این افراد که هم سلول من بود تمامی سرش از شدت ضربات باد کرده بود.
بعد از اینکه در سال 68 فریب وعده های پوچ این سازمان را خورده و به قرارگاه آنها در عراق آمدم خودم را در اسارت یک فرقۀ ضد انسانی یافتم که حتی حق فکر کردن واندیشیدن آزاد به فرد نمی دهد و هر گونه صحبت کردن با دیگران را تحت عنوان «محفل» ممنوع کرده و افراد را هر روز و هر هفته به خاطر صحبت با دیگران و داشتن افکار یا نظراتی برخلاف خطوط و مواضع رهبری فرقه با انواع کنترلها و تعقیب و مراقبتها و با تشکیل نشستهای روزانه و هفتگی تفتیش عقاید و افکار و مجبور کردن افراد به نوشتن هرچه در ذهنش بر علیه رهبری و تشکیلات فرقه بوده است مورد شدیدترین تفتیش عقاید و توهینها و تحقیرها و شکنجۀ روانی در برابر دیگران قرار می دهد و آنها را مجبور می کند افکار و حتی رؤیاهای جنسی خودشان را نوشته و جلوی دیگران بخوانند تا شخصیتشان خرد شده و در برابر دیگران تحقیر شوند که با توجه به طلاق اجباری و جداسازی زوجها و ممنوعیت ازدواج نوعی شکنجۀ جنسی به شمار می رود.
افراد در این سازمان از هر گونه ارتباط با بیرون از جمله با افراد خانوادۀ خودشان و اطلاع از اخبار و حوادث بیرون محروم و ممنوع می باشند و به علت کوچکترین مخالفت با سیاست و خطوط رهبری و ضوابط دگم و خفقان آور تشکیلاتی مورد اهانت و شکنجۀ روانی و حتی گاه مورد ضرب و شتم و شکنجۀ جسمی قرار می گیرند از جمله خود مرا به همین علت بارها مورد انواع ناسزاها و دشنامها و توهین و تحقیر و شکنجۀ روانی قرار دادند.
رهبران این فرقه که پیوسته از به اصطلاح زندانسازی لیبرتی شکایت می کنند خودشان اولین کسانی هستند که طی 30 سال گذشته، سازمان و اشرف و اکنون لیبرتی را به زندان تبدیل کرده اند آنهم زندان منحصر به فرد که در آن زندانیان حق ارتباط و تماس با خانواده هایشان نه از طریق نامه و نه تلفن و نه اینترنت و نه ملاقات و دیدار و حق استفاده از رسانه های مختلف و اطلاع از جهان بیرونی را ندارند در حالیکه در همۀ زندانهای دنیا و در دیکتاتورترین رژیمها زندانی از همۀ این حقوق بویژه ارتباط و ملاقات با افراد خانواده اش و حتی مرخصی برخوردار هستند.
روابط و مناسبات سرکوبگرانه و فضای اختناق و رفتارهای فرقه گرایانه و شدت تعقیب و مراقبت و کنترل حاکم در اشرف و لیبرتی و نگهداشتن افراد در بی خبری محض از خانواده و بیرون کمپ و مجبور کردن آنان به طلاق همسرانشان و جدا شدن از فرزندانشان و ممنوع کردن ازدواج و عواطف جنسی و خانوادگی و تبلیغ و ترویج افکار ضد عواطف خانوادگی و محروم کردن افراد از وسایل ارتباطی امروز از جمله اینترنت و موبایل و رادیو و تلویزیون و روزنامه و ممنوع کردن خبر یابی و اطلاع رسانی و حتی کتاب خواندن افراد توسط رهبری و ممنوعیت خروج از مقر و قسمت و یکان خود بدون اجازۀ مسئولین، مقرهای این سازمان را به زندانی مخوف برای افراد تبدیل کرده است.
از سازمان ملل و خانواده های اسیران کمپهای اشرف و لیبرتی می خواهم که با تمام توان برای رهایی دیگر دوستانم که بسیاری از آنها خواستار خروج از این فرقه هستند تلاش کنند بویژه بدین منظور حضور خانواده ها از داخل و خارج ایران در عراق ضروری و بسیار مؤثر می باشد. عبد الکریم ابراهیمی
بغداد – 18 شهریور 1391